خانه » مهارت نوشتاری » انشا در مورد یک تار موی سفید

انشا در مورد یک تار موی سفید

انشا دانش آموزی یک تار موی سفید

انشا در مورد یک تار موی سفید

انشا با موضوع یک تار موی سفید به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.

موضوع انشا یک تار موی سفید

بسیاری از دوستانم از زمان تولد به من حسودی می‌کردند. من بسیار خاص بودم و با تمامی دوستانم تفاوت داشتم. با خود فکر می‌کردم که بسیار منحصر به فرد و زیبا هستم. زمانی که کودک به دنیا آمد، من نیز همراه او بودم. زمانی که مادرش، موهای او را شانه می‌زد، دستی بر روی من می‌کشید و با تعجب به من نگاه می‌کرد. روزها می‌گذشتند و نمی‌دانستم که چه تفاوتی با دیگر موها دارم. کودک بزرگ شد و بالاخره خود را در آینه نگاه کرد. آری! در این زمان بود که متوجه شدم من یک تار موی سفید هستم. بقیه موها سیاه بودند و من مانند یک الماس در میان آن‌ها می‌درخشیدم. من به رنگ خود می‌بالیدم و حس غروری درونم زنده شده بود.

کودک بزرگ‌تر می‌شد و من نیز قد می‌کشیدم. با آن که در میان تار موها بسیار محبوب بودم، اما هیچ کدام از آن‌ها با من دوست نشده بود. روزهایم در تنهایی می‌گذشتند. کودک به قدری بزرگ شده بود که می‌توانست درباره موهایش تصمیم بگیرد. روزی از خواب بیدار شدم و قیچی تیزی را در دست او دیدم. فکر می‌کردم که دوباره قسمتی از موهایش گره خورده و می‌خواهد آن را جدا کند. گویا اشتباه می‌کردم‌. قیچی به سمت من می‌آمد. این ترسناک‌ترین لحظه زندگی‌ام محسوب می‌شد. تیزی قیچی به پاهایم برخورد کرد و مرا از ریشه برید. من را که تار مویی مانند برف زیبا بودم را از خانه و دوستانم جدا کردند. ترسیده بودم و دلیل این کار را نمی‌دانستم. بعد از چند ثانیه صاحبم در شیشه‌ای را باز کرد و من را درون آن گذاشت. سال‌ها از ماجرا می‌گذرد و من درون شیشه پیرتر می‌شوم‌. موهای کودک که الان جوانی پرشور شده، سیاه و سفید است. حالا هیچ کدام از تار موهای سفید از رنگ خود خوشحال نیستند. آن‌ها گمان می‌کنند که پایان زندگی‌شان از راه رسیده و هرچه زودتر مانند من، در یک قفس زندانی خواهند شد.

پیشنهادی: انشا در مورد محبت و دوستی

انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *