انشا من اگر کتاب بودم دوست داشتم
انشا با موضوع اگر من یک کتاب بودم به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
انشا اگر من یک کتاب بودم
از زمانی که بشر به توانایی نوشتن و کتابت دست یافت، موفق شد رویدادهای زیادی رقم بزند. قبل از ابداع خط، انسانها برای بیان آنچه در ذهن داشتند، تصاویری بر روی دیوار غارها حک میکردند. این تصاویر حکم پیامهای کد گذاری شده و رمز دار را داشتند. باستان شناسان امروزه به تفسیر آنچه بشر گذشته از خود به جای گذاشته دست یافتند.
بعد از کشیدن تصاویر برای رساندن منظور، خطها ابداع شدند، حروف ایجاد شدند تا رسید به دست خطهایی که شبیه دست خطهای امروزی بودند. از زمان دستیابی به خط و توانایی نوشتن، نامه نگاری هم رونق بیشتری پذیرفت و انسان فهمید میتواند آنچه را که در ذهن دارد به صورت مجموعهای در کنار هم جمع آوری کند، و این گونه کتابها پدید آمدند.
برخی کتابها قدمت زیادی دارند و دارای ارزش مادی و معنوی زیادی هستند. کتابها در هر موردی به ثبت رسیدند، تاریخی، سیاسی، رمان، آموزشی، مذهبی، سرگرمی، فلسفه، روانشناسی، منطق، دیوان شعر و … .
بی ادعاترین و خاموشترین راهنمای بشر که فقط سود دارد و دوست ناباب نیست، کتاب است، اما امروزه چقدر وقت صرف خواندن کتاب میشود!؟. تا به حال به این موضوع اندیشیدهاید که اگر کتاب بودید چه میشد؟!.
من اگر کتاب بودم قطعا به خودم میبالیدم که گنجینهای از معلومات را در دل خود دارم.
دوست داشتم برایم ارزش قائل باشند.
تمیز و مرتب نگهم دارند.
دوست داشتم بعد از خوانده شدن مطالبم، باعث تغییری در اندیشهای شوم.
باعث ترک رفتار و یا عادت بدی شوم.
دوست داشتم بتوانم تغییرات مثبت و ماندگار در خوانندگانم ایجاد کنم.
دوست داشتم اگر مطالبم مفید و آموزنده است به دیگران معرفی شوم، تا آنها هم مطلع شوند.
دوست داشتم حتی به افرادی که بضاعت خرید آسان کتاب را ندارند، قرض داده میشدم تا آنها هم بتوانند از مطالبم استفاده کنند.
دوست داشتم در کنار تمام هزینههایی که از دل و جان برای تجملات و سرمایه گذاری وقف میشوند، حتی شده اندک بودجهای برای تهیه من در نظر گرفته شود، زیرا میدانم جامعهای که مطالعه داشته باشد، آگاهتر و اندیشمندتر میشود. رشد و پیشرفت میکند. هر چه افکار بیشتر رشد کند، آن جامعه از خرافات و گزافه گویی رهایی مییابد و … .
خلاصه اینکه ختم کلام، بیاییم با خود عهد ببندیم، مطالعه روزانه را هر چقدر اندک هم باشد در برنامه زندگی خود بگنجانیم.
انشا اختصاصی _ نویسنده: مهتا قیدی
انشا ساده و ادبی درباره اگر من یک کتاب بودم
اگر من یک کتاب بودم، آنقدر ذهنم را زیبا و پرمحتوا می کردم تا کلمات کتاب هم به زیبایی نوشته شوند تا کتاب خوانان، شیفته من شوند. فکر های زیبایی می کردم تا همین فکرهای زیبا در صفحه من نمایان شود. افکاری درباره چیزهای خوب مانند خدا، آفریده هایش، مهربانی و محبت، دوستی و شادی.
با کلماتم به دیگران امید می دادم و نمی گذاشتم ناامیدی پای در افکارشان بگذارد. انقدر می خنداندمشان که اگر غصه ای دارند آن را به فراموشی بسپارند و هیچ گاه با حرف هایم نمک روی زخمی کسی نمی پاشیدم.
من اگر یک کتاب بودم به آدم ها می آموختم که هرکدامشان استعدادهایی دارند که باید برای شکوفا شدنش تلاش کنند و می آموختم که نباید حتی لحظه ای هم وجودشان را در این کره خاکی ناچیز و بی اهمیت بپندارند چرا که تمام پدیده های این جهان را خداوند آفریده و هیچ کدام از کارهای خدا بی حکمت نیست.
پیشنهادی: انشای خواندنی در مورد اگر من …من اگر یک کتاب بودم، حرف های زیبایم را برای تمام سنین می زدم تا آدم ها از همین سن و سال کمشان با من خو بگیرند و دوست شوند وگرنه خیلی سخت می شود که یک آدم شصت ساله ای را که تا بحال با من دوست نبوده را بتوانم دوست صمیمی خود کنم. البته من برای تمام آدم ها هستم حتی برای تمام سنین؛ این آدم ها هستند که باید من را دوست همیشگی شان انتخاب کنند.
آری هر پدیده ای در این جهان باید مفید باشد از آدم ها گرفته تا کتاب. این بود انشای من.
اختصاصی-دانشچی
دوستان در صورتی که انشایی با موضوع اگر من یک کتاب بودم نوشته اید می توانید در قسمت نظرات برای ما ارسال کنید تا با قرار دادن آن در سایت به دیگر دانش آموزان کمک کرده باشید با تشکر.
عالی
خیلی خوب بود😍.