۵ انشا درباره فصل پاییز با توصیف ادبی
انشا با موضوع فصل پاییز به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
انشا در مورد برگ های پاییزی – شماره ۱
ترسناک بود. سبز زیبای من؛ گمش کرده بودم. شاید نباید شب میخوابیدم. مگر شبها برای استراحت نیستند؟ چرا این بلا بر سر من آمد؟ من برگم. با خانواده خود روی شاخه درخت زندگی میکنیم. ما سبز بودیم. زیبا، نرم و با عطر دلنشین خود روی شاخهها فخر میفروختیم.
امروز که از خواب بیدار شدم نیمی از من نارنجی و خشک شده بود. مادر میگوید اگر بیشتر از آبها تغذیه میکردم، دیرتر این بلا بر سر من میآمد. حقیقت این است که پاییز آمده. هیولای مرگ درختان. حتی درخت تنومند نیز نمیتواند از ما مراقبت کند؛ زیرا پاییز او را اسیر خود میکند. درخت هرروز تعدادی از ما را از دست میدهد و در نهایت تنها میشود. یکی از دوستانم دیروز سقوط کرد و به زمین پر کشید. پر کشیدن برای ما برگها به معنی سفر به سوی زمین است؛ بر خلاف انسانها که به آسمان پرواز میکنند.
راستی من با باغبان پارک آشنا شدهام. او پیرمرد مهربانی است که برگها را به آرامی از روی زمین جمع میکند و داخل کیسه میریزد. مادر نمیگوید که باغبان برگها را کجا میبرد؛ میگوید این یک ماجرای هیجانانگیز است که خودم باید تجربهاش کنم. زندگی روی شاخه بسیار لذتبخش بود. مخصوصا زمانی که باد میآمد و پشت من قایم میشد تا ابر پیدایش نکند.
بازی قایم باشک را دوست دارم اما اگر از شاخه جدا میشدم دیگر نمیتوانستم به خانه برگردم. من یک پا دارم که به درخت چسبیده. امروز حس کردم که پایم در حال جدا شدن است. کمی ترسیدم. من مادر را خیلی دوست دارم و نباید از او جدا شوم. پاییز خودش را به من نشان نداده است.
فکر میکنم او پیرمرد خشمگینی باشد که فضای سبز را دوست ندارد و میخواهد تمام درختان شهر را از بین ببرد. او دوستی به نام زمستان دارد که از خود پاییز وحشتناکتر است. خوشحالم که در زندگیام یک برگ بودم. گویا فردا با باغبان همسفر خواهم شد.
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی
موضوع انشا درباره پاییز برای دبیرستان – شماره ۲
برگ های زرین و رقصان درخت، کم کم خود را بر دامن دنباله دار بادهای پاییزی می سپارند. گاهی هم زیر باران عاشقانه ی این فصل، خیس می شوند. پاییز، رنگ و بوی دیگری دارد؛ رنگ و بویی از جنس قدم زدن با صمیمی ترین دوستت، خوردن چای داغ در سرمای تازه از راه رسیده و خیس شدن زیر باران.
فصل پاییز برای هر کسی شکل خاص خودش را دارد؛عده ای بوی ماه مدرسه را استشمام می کنند و آماده ی رفتن به مدرسه می شوند، عده ای هم سرشار از ذوق تدریس و علم آموزی، عده ای هم دلتنگ می شوند و عده ای دلشاد ، و عده ای دیگر هم مشغول تسبیح آفریدگار هنرمند و توانا.
برگ های ریزان پاییز برای عده ای درس زندگی می شود و برای عده ای هم اسباب شادی و فرح. پاییز درس های بزرگی به انسان می دهد؛ درس هایی از گذر زمان و ایام گرانبهای عمر . گویی یادآور بهار سبزی می شود که زمستانی سپید در پیش دارد.
از پاییز باید درس گرفت؛ از تک تک لحظاتش. از صدای رعد و برقی که انگار می خواهد از خواب غفلت بیدارت کند، تا صدای شرشر قطرههایی که از دلِ تنگِ آسمان بر زمین میریزد، تا بدانی زندگی جریان دارد…
صدای خش خش برگی که از درخت افتاده و جانش را زیر قدم هایمان تسلیم کرده، صدای بی رمَقیست که با زبان بی زبانی می خواهد بگوید که روزی بهترین جایگاه را داشته است.
پاییز را حس کنیم نه اینکه از آن عبور کنیم …
موضوع انشا: پاییز با متن ادبی – شماره ۳
انشای خود را شروع میکنم بانام خدای زیباییها
فصل پاییز یعنی مهر، آبان و آذر، فصلی رنگارنگ و زیبا، فصلی باحال و هوای درس و مدرسه همراه است.
در پاییز هوا کمکم سرد و با تغییر ساعت روزها کوتاه تر می شود. در پاییز برگ درختان کم کم میریزند و مدارس باز می شود. در پاییز کار رفتگرها سخت می شود باید برگ هایی که روی زمین ریخته است را جمع کنند. در پاییز هیچ کس منتظر آمدن فصل زمستان نیست و وقتی که فصل زمستان می آید همه منتظر هستند که زود تر عید نوروز شود.
در پاییز جهت تابش آفتاب تغییر می کند و نور وارد خانه می شود. در فصل پاییز، هوای سوزان تابستان کول و بار سفر را بسته و جای خود را به نسیم خنک پاییزی میدهد.
فصل زیبا پاییز یک حال و هوای تازه ای دارد از طرفی بادی های خنک پاییزی دسته دسته برگ های رنگارنگ را حرکت داده و از طرف دیگر صدای ریزش برگها یک حس و حال تازه ای به ما می دهد. در این فصل سال میوه های پاییزی خوشمزه؛ انار و پرتقال و خرمالو و سیب سرخ طعم جدید به زندگی ما میدهد.
فصل پاییز همانند دیگر فصل های سال از خلقت زیبایی های پروردگار ماست. پس بکوشیم در این فصل زیبا و دل انگیز برای رسیدن به اهداف خود تلاش و همت کنیم و با کمک کردن به یکدیگر سریع به اهداف خود برسیم.
انشای کوتاه درباره توصیف فصل پاییز- شماره ۴
عاشق فصل پاییزم. از میوه های فصل پاییز، انار و پرتقال و نارنگی گرفته تا ریزش برگهای زرد و راه رفتن روی آنها و گوش کردن به سمفونی خرش خرش کردن برگها زیر پاهایم. چه لذتی می برم.
همیشه از اول مهر خوشم می آمد. بوی کتاب نو، روپوش جدید و کلاس جدید، حس رشد و شکوفایی را برایم زنده می کند. بیشتر ذوق و شوق شروع سال تحصیلی جدید و خرید لوازم التحریر و کیف و کتاب مدرسه را دارم .
وقتی بوی پاییز را از اواخر شهریور ماه حس می کنم شروع می کنم به تغییر دکوراسیون خانه و آماده شدن برای پذیرایی از یک فصل پرفعالیت. فصلی که باید قدر روزهای کوتاهش را دانست. آخ چه حالی می دهد در شب های بلندش کناری بخاری یا کرسی بنشینی و در حالیکه به صدای شرشر باران گوش می دهی یه کاسه پر از دانه های انار را با نمک میل کنی.
انشا در مورد پاییز فصل هزار رنگ – شماره ۵
یکی از هزاران نعمت خداوند فصل هاست که به ترتیب تکرار می شوند اولین آنها بهار و دومین تابستان و سومین پاییز و آخری زمستان است که هر یک از چهار فصل دارای سه ماه می باشند ماه های این فصل عبارتند از مهر آبان و آذر.
پاییز که سومین فصل سال است همانند فصلهای دیگر زیبا و دلنشین است در اولین روز از فصل پاییز یعنی اول مهر مدارس نیز باز میشود که این نیز به زیبای فصل پاییز میافزاید در این فصل هوا کمی سرد و بادی میشود بادهای خنک پاییزی دسته دسته برگ های رنگارنگ را حرکت داده و بر زمین میریزد صدای ریزش برگ های یک حس و حال تازهای به آدم میدهد و کار رفتگرها سخت میشود هر فصلی چند میوه مخصوص خودش دارد میوه های فصل پاییز هم میوه های خوشمزه هستند که همه از خوردن آنها لذت می بریم و خدا را شکر می گویم مثل انار و پرتقال خرمالو و سیب سرخ…
خلاصه در آخرین روز از روزهای پاییز یعنی ۳۰ آذر بین مردم عزیز ایران و خیلی از کشورهای دیگر یک جشن بزرگی وجود دارد که مخصوص شب و نام آن هم شب یلدا است البته خیلی از مردم به آن شب چله هم می گویند پاییز هم با آن همه شور و نشاط خود به پایان میرسد و فقط یک چیز می ماند آن هم شکر خداوند بابت نعمت های توصیف ناکردنی “خدایا شکرت”
ارسالی شده: حمیده حمیت
_______
– دوستان و دانش آموزان عزیز در صورتی که انشای زیبا با متن ادبی درباره ی فصل پاییز نوشته اید میتوانید از طریق نظرات برای ما ارسال کنید؛ تا با نام خودتان در سایت دانشچی قرار داده شود. موفق باشید.
سلام عالی بود ممنون از سایت خوبتون .
بعضی از جمله ها رو خوشم نیومد مانند در شب های بلند ش کناری بخاری یا کرسی بنشینی ولی در کل عالی بود ???
عالی عالییییییییییییییییییییی