خانه » مذهبی و دینی » سه مورد از عوامل هدر دادن عمر

سه مورد از عوامل هدر دادن عمر

همه چیز درباره ارزش عمر و عوامل هدر دادن آن + حدیث  ⏳

سه مورد از عوامل هدر دادن عمر

در ادامه با مبحث ارزشمندی عمر و عوامل هدر دادن آن از کتاب پیام های آسمان هشتم آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.

ارزش عمر

شب و روز، این سرمایه را به تدریج از ما می‌گیرند و ما هر لحظه در حال از دست دادن بخشی از عمر خویشیم. باید دید با این همه از دست دادن‌ها چه به دست می‌آوریم. برای رسیدن به زمان مطلوب و بهینه باید آن را به خوبی بسترسازی و مهیا کنیم تا در سایه وقت خوب نتیجه بگیریم.

حضرت علی(ع) می‌فرماید: لایعمر معمر منکم یوما من عمره الابهدم آخر من اجله؛ به این معنی که هیچ عمر یافته‌ای از شما روزی از عمر خود را سپری نمی‌کند مگر آن که روزی از اجل خود را ویران می‌کند. با هر نفس کشیدن گاهی به آخر خط و پایان آن نزدیک‌تر می‌شویم و این سرمایه برای تک تک انسان‌ها روزی به نقطه‌ی صفر می‌رسد.

مهم‌ترین چیزی که در زندگی انسان از ارزش والایی برخوردار است وقت می‌باشد که در واقع شیرازه‌ی حیات ما را تشکیل می‌دهد. این که می‌گویند وقت طلاست، چه بسا تعریف و تشبیه صحیحی نباشد چون‌که سعدی می‌گوید:

وقت گذشته را نتوان خرید باز

مفروش خیره که این گهرپاک بی‌بهاست.

بنابراین سعدی چیزی را برای سنجش ارزش وقت نیافته جز شب قدر که مطابق قرآن از هزار ماه برتر است؛ آنجا که می‌گویند:

قضا روزگاری زمن ربود

که هر روزش از پی شب قدر بود

مکن عمر ضایع به افسوس و حیف

که فرصت عزیز است و الوقت ضیف

ارزش وقت را ازآن جا می‌دانند که خداوند در قرآن سوره‌ای را به نام «العصر» فرو فرستاده و در جاهای دیگر قرآن به برهه‌هایی از زمان اشاراتی می‌کنند و در جای‌جای قرآن برای بیان و اهمیت آن به آن قسم یاد کرده‌اند.

سه مورد از عوامل هدر دادن عمر

«جوانی» گم گشته ای است که پیران در سال های آخر عمر به حسرت آن، روزگار می گذرانند و بهاری است که در دوران پیری تنها یاد آن بر خاطره آدمیان باقی می ماند. آن که با داشتن زمینه های گوناگون عمل، از آنها بهره نبرد و عمر خویش را بیهوده از دست دهد، در پیشگاه وجدان خود و دادار جهان، شرمسار و محکوم خواهد شد و این، بزرگ ترین حسرت و نگون ساری او به خاطر از دست دادن فرصت های عمر است. به تعبیر زیبای شاعر:

روزی که در آن نکرده ای کار         آن روز ز عمر خویش مشمار

مولای دوجهان علی علیه السلام نیز در تبیین این مسئله در بیانی نغز و دل نشین می فرماید:

«اهل دنیا هرگز ساعتی را به بیکاری و بی ثمری نمی گذراند، مگر آنکه همان ساعت بی ثمر، در روز قیامت حسرتی بر او خواهد شد.» در روزهای آخر زندگی، انسان بر فرصت از دست رفته جوانی حسرت می خورد و در آخرت نیز بر هدر دادن همه فرصت عمر در دنیا غصه می خورد. حال آنکه نه پیران جوان می شوند، نه مردگان به دنیا برمی گردند؛ زیرا آخرت، فرصت حساب است، نه زمان عمل. کسایی مروزی هم نیک سروده است:

دریغ فرّ جوانی، دریغ عمر لطیف دریغ صورت نیکو، دریغ حسن و جمال
کجا شد آن همه خوبی، کجا شد آن همه عشق کجا شد آن همه نیرو، کجا شد آن همه حال

پیام متن:

عاقلانه آن است که از فرصت های زودگذر عمر به ویژه روزهای بهاری جوانی، استفاده بهینه شود.

عومل زیادی سبب هدر رفتن عمر انسان می شوند که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

۱- هم نشین بد

هم نشین بد، غارتگر عمر انسان، تباه کننده اخلاق و هدردهنده فرصت ها و امکانات است. قضاوت دیگران از آدمی، با شناخت ویژگی های دوستان و معاشران او، واقعی و اعتمادکردنی است. مولی الموحدین علی علیه السلام در بیانی لطیف در تأیید این مسئله می فرماید: «اِنَّ الصاحِبَ مُعتَبرٌ بِصاحبه؛ دوست را با دوستش می سنجند و حساب می کنند.» به تعبیر زیبای شاعر:

تو اول بگو با کیان زیستی            پس آن گه بگویم که تو کیستی

علی علیه السلام در بخشی از نهج البلاغه، از برخی دوستی ها به شدت نهی می کند تا مبادا سرمایه عمر انسان از رهگذر چنین افرادی تلف شود. از جمله اینکه در کلامی گهربار می فرماید:

با احمق و نادان هم نشینی مکن؛ زیرا او هم کار خود را در نظر تو می آراید و هم دوست دارد تو نیز مثل او باشی.

از سوی دیگر، آدمی را به دوست داشتن دوستان خدا دعوت می کند که سبب صلاح و اصلاح و خدایی شدن او می شود: «وَ قِّرِاللّه َ وَ اَحْبِبْ اَحِبّائَهُ؛ خداوند را گرامی دار و دوستانش را دوست بدار».

به روزگار جوانی بیازمای کسان         ببین فرشته خصال اند یا که دیو و ددند
برای خویش، رفیق شفیق گلچین کن         ز مردمی که هنرپیشه اند و باخردند

معنی شعر تو اول بگو با کیان زیستی

۲- بازیچه دنیا شدن

یکی از آفت های عمر، بازیچه و سرگرمی انگاشتن زندگی است. گرچه دنیا بازیچه است، زندگی بازی نیست. پس انسان های سعادت مند، آنانی هستند که لحظه های زندگی را باارزش و مقدس و خود را مسئول رشد و بالندگی خویشتن بدانند. عده ای زندگی حیوانی دارند و زندگی را آخر مدرن می پندارند و اینکه باید هرچه بیشتر از آن لذت نفسانی برند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در نکوهش از چنین نگاهی به زندگی می فرماید:

من برای این آفریده نشده ام که خوردن خوراکی های لذیذ مرا مشغول سازد، همچون حیوانی که به آخور بسته شده و همه همتش خوردن است یا حیوانی که در چراگاه رهایش کرده اند که کارش چریدن و انباشتن شکم است و نمی داند که از او چه می خواهند. برای این مرا نیافریده اند که مهمل و بی فکر رها شوم و زندگی را به عبث و بیهودگی بگذرانم.

به قول شاعر:

من شدم خلق، که با عزمی جزم

پای از بند هواها گسلم

با دلی آسوده

فارغ از شهوت و آز و حسد و کینه و بخل

در ره کشف حقایق کوشم

شمع راه دگران باشم و با شعله خویش

ره نمایم به همه گرچه سراپا سوزم

نه چنین زاید و بیهوده و بی جوش و خروش

عمر بر باد و به حسرت خاموش! «نسرین صاحب»

۳- گم کردن هدف اصلی

گم گشت از راه و هدف اصلی خلقت، یکی از آفت های همه عمر آدمی و راه جوانی است. زندگی فلسفه ای دارد و انسان، تلاشگری برای رسیدن به هدف آفرینش خویش است. سکون؛ بیراهه رفتن و راه را بی راهنما پیمودن، به بن بست رسیدن و آخرت و آخرین منزلگاه زندگی را از یاد بردن؛ نشانه گم شدن و گم کردن راه حقیقی است.

علی علیه السلام در نکوهش این حالت چنین می فرماید:

از مبغوض ترین و نکوهیده ترین افراد نزد خداوند متعال، بنده ای است که خداوند او را به حال خودش رها کرده، در نتیجه از راه درست به بیراهه افتاده است و راه را بی راهنما می پیماید. اگر به کشت و کار دنیا فراخوانده شود، می کوشد و اگر به زراعت آخرت و آبادانی سرای واپسین دعوت شود، سست و بی حال می شود.

پیام متن:

به بن بست رسیدن، راه را بی راهنما پیمودن و برای کار دنیا بانشاط و به امر آخرت سست بودن، نشانه گم گشتی انسان است.

راهکار مبارزه با هدر رفتن عمر

۱- نظم و برنامه ریزی

داشتن نظم و برنامه ریزی درست و منطقی، از عواملی است که در بهره وری از عمر گران قدر بسیار مؤثر است. باتوجه به این مهم، چنانچه برای گذراندن اوقات و صرف عمر برنامه ای در کار نباشد، این سرمایه به آسانی هدر خواهد رفت. ازاین رو، نظم و تدبیراندیشی در امور با رعایت تقوا و رستگاری، از آخرین سفارش های حضرت علی علیه السلام در بستر شهادت بود: «ونَظْمِ اَمرِکُم». همچنین آن حضرت برنامه ریزی و حسابگری در کارها را عامل سامان یافتن امور می داند و می فرماید: «تَذِلُّ الامورُ لِلمَقادیرِ؛ کارها با اندازه گیری ها و برنامه ریزی ها رام می شود».

بنابراین، انسان منظم و هدفمند، گام های بلندتر و مطمئن تری به سوی خواسته های والای خود برمی دارد و خیلی زود پیشرفت کارهایش را می بیند. در نتیجه، از سستی و سهل انگاری در کارها بیزار و گریزان است.

پیام متن:

داشتن هدف و نظم و برنامه ریزی، عاملی مؤثر در جهت سامان دهی امور و بهره وری بهتر از سرمایه عمر است.

۲- استفاده از تجربه های دیگران

از عوامل بهره وری سریع از عمر و زمان،استفاده از تجربه های سودمند دیگران است. آن که از تجربه های بزرگان و دانایان در زندگی درس بگیرد، نیمی از راه را در رسیدن به هدف هایش پیموده است. علی علیه السلام در نهج البلاغه بر این مهم، فراوان تأکید می کرد و از سویی دیگر، خود نیز در انتقال تجربه های مفید و راه گشا به افراد جامعه به ویژه فرزندان بسیار می کوشید. برجسته ترین نمونه آن، وصیت نامه ایشان به فرزند گرانقدر خویش، امام حسن مجتبی علیه السلام است، آنجا که می فرماید:

فرزندم! من گرچه به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام، ولی در کارها و خبرها و آثارشان اندیشه و سیر کرده ام. تا آن جا که مثل یکی از آنان شده ام، بلکه بر اثر آگاهی از تجربه های آنان، با همه آنان از آغاز تا پایان زیسته ام و زلال را از تیره و سود را از زیان بازشناخته ام.

همچنین آن حضرت، حفظ تجربه ها را نوعی خردمندی می داند: «العَقلُ حِفْظُ التَّجارِبِ» «خردمندی، حفظ کردن تجربه هاست» و کارگزاران خویش را به استفاده از اهل تجربه در کارها دعوت می کند: «تَوَخَّ منهم اهلَ التَّجْرِبَةِ». «از کارگزاران اهل تجربه استفاده کن» بنابراین، چنانچه انسان بخشی از عمر خود را صرف گردآوری تجربه های دیگران کند، هرگز زیان نکرده است؛ زیرا اندوخته های تجربی آنان، حاصل یک عمر زیستن در فراز و نشیب ها و موفقیت ها و ناکامی های زندگی است و راه زودگذری برای دست یابی آسان تر به هدف هاست.

پیام متن:

استفاده از تجربه های مفید و ارزشمند دیگران، راهی آسان و مطمئن برای پربار شدن اوقات و دست یابی آسان تر به هدف ها و آرمان هاست.

۳- محاسبه نفس

حساب رسی به کارهار، یکی دیگر از عوامل کمک کننده به بهره وری بیشتر از زمان است. عمر آدمی ارزش بسیاری دارد. پس باید مراقب چگونه سپری شدن آن باشیم و اوقات خود را در راه بهترین و مفیدترین کارها صرف بکنیم. پیش از آنکه از ما حساب بکشند، باید خود حسابگر عمر و نقاد کارها و فرصت هایمان باشیم. علی علیه السلام با اشاره به همین حقیقت می فرماید: «عِبادَ اللّه ِ! زِنوا اَنفُسَکُم مِن قَبلِ أن تُوزَنُوا و حاسِبُوها مِن قبلِ أَن تُحاسَبُوا؛ بندگان خدا، خودتان را بسنجید قبل از آنکه شما را بسنجند و قبل از آن که از شما محاسبه کنند، به حساب خود بپردازید».

در سایه حساب رسی نفس، بر خطاها و لغزش ها و کارهای ناشایست زندگی خویش آگاه می شویم و با اراده بیشتری درصدد جبران آنها برمی آییم. ما پیوسته در حال داد و ستد با زمان و روزگاریم و زندگی، نوعی زراعت است که در پایان کشت و کار، میزان برداشت از خرمن را نشانمان خواهند داد، چنان که به فرموده حضرت علی علیه السلام : «کما تَزرَعُ تَحصُدُ؛ آن گونه که کشته ای، درو می کنی».

کسی که حساب عمرش را نداشته باشد، وقتی از باختن خود آگاه می شود که دیگر دیر شده است. آن گاه با حسرت و اندوه خواهد گفت:

ای صد افسوس که چون عمر گذشت

معنی اش می فهمم

کاین سه روز از عمرم؛ به چه ترتیب گذشت

کودکی بی حاصل، نوجوانی باطل، وقت پیری غافل

نسرین صاحب

بنابراین، حسابگری در همه چیز، به ویژه درباره گوهر ارزشمند عمر و زندگی لازم و مفید است.

پیام متن:

۱. حساب رسی نفس، عاملی در جهت بهره وری بهتر از زمان است.

۲. آگاه شدن از خطاها و خسران های زندگی، در سایه محاسبه اعمال و رفتار امکان پذیر است.

درباره زندگی بیشتر بخوانید
ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *