همه چیز درباره قوم عاد، قوم حضرت هود (ع)
قوم عاد یکی از اقوام عرب و از نسل عاد بن عوص بودند که بعد از قوم نوح زندگی میکردند. محل زندگی ایشان سرزمینی به نام «احقاف» بوده که در مورد تعیین محل دقیق آن اختلاف نظر وجود دارد. این قوم در شرایط خوبی زندگی میکردند و نعمتهای فراوانی در اختیار داشتند، اما در اثر نافرمانی از دستورات خداوند و پیامبرشان حضرت هود (ع)، گرفتار عذاب و هلاکت شدند.
در قرآن کریم ۲۴ بار به قوم عاد اشاره شده است.
ویژگیهای قوم عاد
در قرآن و روایات ویژگیهایی برای قوم عاد ذکر شده است از جمله:
– قوم عاد بلند قامت و به بلندی درخت نخل بودند، در روایات قدِ بلند قامتترین آنها ۱۰۰ ذراع و کوتاه قامتترین آنها ۷۰ ذراع ذکر شده است.
– آنها درشت هیکل، فربه و نیرومند بودند.
– ساختمانهای بزرگ و محکم برای زندگی خود میساختند.
– از تمدنی مترقی برخوردار بودند.
– در زمینهای حاصلخیز و شهرهای آباد زندگی میکردند.
– در احقاف زندگی میکردند. احقاف ریگستانی بوده با شنهای روان که شنها در اثر وزش باد روی هم انباشته میشده و طرحهای با پیچ و خم یا کج و معوج ایجاد میکرده است.
گناه قوم عاد چه بود؟
قوم عاد دعوت حضرت هود (ع) به یگانهپرستی را نپذیرفتند و از ظالمان و جباران خودشان پیروی میکردند. به عبارت دیگر قوم عاد گرفتار سه گناه بودند: ۱- نافرمانی از پیامبر الهی ۲- انکار آیات پروردگار و ۳- اطاعت از ستمگران قوم خویش.
همین سه گناه درهای رحمت را به روی آنها بست و چون به لجبازی و عناد ادامه دادند و توبه نکردند، گرفتار عذاب شدند.
خلاصه داستان قوم عاد
قوم عاد در سرزمینی که مثل آن وجود نداشت زندگی میکردند، دارای نخلهای پربار، باغها و زراعتهای فراوان بودند، خانههای سنگی و محکم برای خود میساختند و از تمدنی مترقی برخوردار بودند.
آنها بتپرست بودند، بتهایی برای خود میساختند و آنها را میپرستیدند. به امید جاودانه بودن، برای خودشان مخزنهای آب در زیر زمین میساختند و به قدرت و شهرتشان مینازیدند و از ستمگران خودشان اطاعت میکردند.
وقتی سرزمینشان وسعت پیدا کرد، به سرکشی و طغیان پرداختند. خداوند برایشان پیامبری از بین خودشان به نام حضرت هود (ع) مبعوث کرد. حضرت هود (ع) به توحید و یکتاپرستی و ترک گناه دعوتشان کرد و دلسوزانه تمام همت خویش را در جهت ارشاد آنها به کار گرفت، اما راهنماییها و فداکاریهای او نتیجهای نداشت.
آیات الهی را انکار کردند، دعوت پیامبرشان را نپذیرفتند و به خدمت و اطاعت از جباران و ستمگران پرداختند، بنابراین از رحمت خداوند دور و گرفتار خشکسالی شدند و برای مدتی طولانی از نعمت باران بیبهره شدند.
حضرت هود (ع) به قوم عاد فرمود که اگر توبه کنند، خشکسالی تمام خواهد شد، خداوند دوباره نعمتها و برکاتش را به آنها ارزانی داشته و نیرو و توانشان نیز افزایش خواهد یافت؛ ولی نپذیرفتند.
سرانجام بعد از سه سال خشکسالی و ادامه سرکشی آنها، ابری سیاه در آسمان مشاهده کردند و به گمان اینکه ابری بارانزا است، شاد شدند، ولی این ابر نشانه پایان فرصت توبه و علامت نزول عذاب بر آنان بود.
تندبادی وحشتناک، پرصدا، بدون باران، سرد و طغیانگر بود که عذابی دردناک در آن نهفته بود. هشت روز و هفت شب همواره بر آنها وزید، کاخهای سربه فلک کشیده، دژها، مزارع و شهرهای آبادشان را نابود کرد و هیچ چیز جز خانههایشان، شن، ماسه و ریگ باقی نماند.
بعد از نابودی قوم ستمگر، حضرت هود (ع) به همراه مؤمنانی که به او ایمان آورده بودند، آن سرزمین را ترک و به مکه مهاجرت کردند.
خلاصه داستان قوم عاد از زبان قرآن
خداوند در آیات ۲۱ تا ۲۸ سوره احقاف میفرماید:
به یاد آور [سرگذشت] برادر قوم عاد (یعنی حضرت هود (ع)) را زمانی که قوم عاد را در احقاف بیم داد در حالی که قبل و بعد از او هم پیامبرانی بیمدهنده برایشان آمده بود، که تنها خداوند را بپرستید چراکه من از روز بزرگی که عذاب بر شما نازل شود میترسم!
پاسخ دادند: «آیا تو آمدهای تا ما را از [پرستیدن] معبودهایمان بازداری؟ پس اگر راستگو هستی عذابی را که وعده میدهی برای ما بیاور».
[هود (ع)] فرمود: «علم چیزی را که از من میخواهید فقط خدا دارد، وظیفه من ابلاغ آیینی است که برای آن فرستاده شدهام ولیکن من شما را قومی نادان یافتم».پس هنگامی که عذاب را به صورت ابری گسترده مشاهده کردند که به سمت دره و آبگیرشان حرکت میکند، گفتند: «این ابری است که باران برایمان آورده است». [به آنان گفته شد:] بلکه این همان چیزی است که با شتاب آن را درخواست میکردید، بادی که عذابی دردناک در آن نهفته است.
نابود میکند همه چیز را به فرمان خداوند، پس صبح شد در حالی که چیزی دیده نمیشد مگر خانههایشان. ما مردم مجرم را اینچنین کیفر میدهیم.
به تحقیق ما در اموری به آنها قدرت دادیم که به شما نداده بودیم؛ و به آنها گوش و چشم و دل دادیم اما گوش و چشم و دل آنها برای برطرف شدن عذاب از آنها سودی نداشت، چراکه با وجود آنها آیات ما را انکار میکردند تا اینکه بالاخره عذابی که آن را مسخره میکردند گریبانگیرشان شد.
به درستی که ما اقوامی که اطراف شما بودند را [به خاطر نافرمانیهایشان] هلاک کردیم و آیات خود را به طرق گوناگون [برای هدایتشان] بیان کردیم شاید برگردند!
پس چرا معبودانی که به جای خدا میپرستیدند ـ و گمان میکردند که به وسیله آنها به خدا نزدیک میشوند ـ [وقتی عذاب نازل شد] آنها را یاری نکردند؟! بلکه ناپدید شدند! این بود [سرانجام] دروغی که میگفتند و چیزهایی که افترا میزدند.
همه چیز درباره قوم ثمود