معنی و مفهوم شعر پرورده عشق فارسی پایه یازدهم از نظامی گنجوی
در این پست، معنی و مفهوم شعر پرورده عشق از نظامی گنجوی را از کتاب فارسی یازدهم برای شما دوستان عزیز آماده کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.
معنی شعر پرورده عشق
۱- چون رایت عشق آن جهانگیر
شد چون مه لیلی آسمانگیر
معنی: وقتی عشق مجنون مانند زیبایی لیلی همگانی شد و همگان از عشق او به لیلی مطلع شدند.
رایت: پرچم
جهانگیر: فاتح، منظور جنون است
آسمان گیر: همگانی، معروف
۲- هر روز خمیده نامتر گشت
در شیفتگی تمامتر گشت
معنی: هرروز نام مجنون معروف تر میشد و او در عشق به لیلی عاشق تر. (مجنون هرروز عاشق تر از قبل میشد و این عشق بی حد و اندازه اش به لیلی، نام او را سر زبان ها قرار می داد.)
۳- برداشته دل ز کار او بخت
درماند پدر به کار او سخت
معنی: بخت و سرنوشت مجنون به او پشت کرد و بر وفق مرادش پیش نرفت. پدر مجنون نیز از این حال و روز او به شدت درمانده شد.
۴- خویشان همه در نیاز با او
هر یک شده چارهساز با او
معنی: همه اقوام و نزدیکان مجنون دنبال چاره اندیشی برای رفع مشکل او بودند.
۵- بیچارگی ورا چو دیدند
در چارهگری زبان کشیدند
معنی: وقتی بیچارگی و درماندگی پدر را دیدند همگی با هم گفتند.
۶- گفتند به اتفاق یک سر
کز کعبه گشاده گردد این در
معنی: همگی به اتفاق هم گفتند: تنها زیارت خانه کعبه است که میتواند راهگشای این مشکل شود.
۷- حاجت گه جمله جهان اوست
محراب زمین و آسمان اوست
معنی: چرا که تنها خداوند کعبه است که حاجت همه جهانیان را برآورده می کند. خانه اوست که محل عبادت مردم است.
۸- چون موسم حج رسید، برخاست
اُشتر طلبید و محمل آراست
معنی: هنگام حج که فرا رسید، پدر مجنون آماده شد و شتری خواست تا روی آن کجاوه قرار بدهند و آماده سفر به مکه شوند.
۹- فرزند عزیز را به صد جهد
بنشاند چو ماه در یکی مهد
معنی: فرزند عزیزش را با تلاش بسیار و به زیبایی ماه، روی کجاوه نشاند.
۱۰- آمد سوی کعبه، سینه پرجوش
چون کعبه نهاد حلقه در گوش
معنی: پدر مجنون با سینه ای پر از درد به سوی کعبه رفت و مانند غلام حلقه به گوش تسلیم شده، حلقه در کعبه را گرفت و به خداوند متوسل شد.
۱۱- گفت: «ای پسر این نه جای بازیاست
بشتاب که جای چارهسازی است
معنی: به پسرش گفت: پسرم اینجا جای سرگرمی نیست. عجله کن که اینجا جایی است که حاجتت برآورده می شود و چاره مشکل تو در اینجاست.
۱۲- گو، یا رب از این گزاف کاری
توفیق دهم به رستگاری
معنی: پسرم به خدا بگو ای پروردگار! مرا از این عشق های بیهوده نجات بده و بجایش موفقم کن که (در دنیا و آخرت) رستگار و پیروز شوم.
۱۳- دریاب که مبتلای عشقم
و آزاد کن از بلای عشقم»
معنی: بگو که مرا دریاب و به من توجه کن زیرا من به درد عشق مبتلا شده ام. مرا از این بلای بزرگی که بر سرم آمده نجات بده.
۱۴- مجنون چو حدیث عشق بشنید
اول بگریست، پس بخندید
معنی: مجنون وقتی سخن عشق را از زبان پدر شنید، ابتدا گریه کرد و سپس خندید.
۱۵- از جای چو مار حلقه برجست
در حلقه زلف کعبه زد دست
معنی: همجون مار حلقه زده به سوی حلقه در کعبه شتاب کرد و حلقه در را به دست گرفت.
۱۶- میگفت گرفته حلقه در بر
کامروز منم چو حلقه بر در
معنی: در همان حال که حلقه در کعبه را گرفته بود می گفت: امروز من هستم که به خدا متوسل شده ام.
۱۷- گویند ز عشق کن جدایی
این نیست طریق آشنایی
معنی: اینها به من می گویند که دعا کن خدا تو را از عشقت جدا کند. اما این راه و رسم عاشقی نیست.
۱۸- پرورده عشق شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم
معنی: کل وجود من با عشق سرشته شده و سرنوشت من جز عشق نیست.
۱۹- یارب، به خدایی خداییت
وانگه به کمال پادشاییت
معنی: ای خدا! به خدایی و پادشاهی ات قَسَمت می دهم
۲۰- کز عشق به غایتی رسانم
کو ماند اگر چه من نمانم
معنی: که مرا در عاشقی کردن به جایی برسان که حتی اگر من هم در این دنیا نماندم اما سخن عشق من همچنان باقی بماند.
۲۱- گرچه ز شراب عشق مستم
عاشقتر ازین کنم که هستم
معنی: با اینکه من در عشقی که دارم بسیار مست هست اما تو حتی از اینی که هستم هم مرا عاشق تر کن.
۲۲- از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
معنی: آنچه از عمر من هست بگیر و به جایش به عمر لیلی اضافه کن.
۲۳- میداشت پدر به سوی او گوش
کاین قصه شنید، گشت خاموش
معنی: پدر که داشت به حرف های مجنون با خدا گوش میداد، وقتی این سخنان را شنید، ساکت شد.
۲۴- دانست که دل، اسیر دارد
دردی نه دوا پذیر دارد
معنی: دانست که دل مجنون اسیر عشق است و این دردی است که دوایی ندارد.
بیشتر بخوانید: درباره زندگی نامه نظامی گنجویاختصاصی-دانشچی