همه چیز در مورد آرایه استعاره
استعاره، کلمهای عربی به معنی قرض و عاریت گرفتن است که معادل فارسی آن «مانندگویی» میباشد.
در اصطلاح ادبیات، بهکار بردن یک کلمه بهجای کلمهای دیگر به خاطر شباهت بین آن دو را استعاره میگویند.
آرایه استعاره به زبان ساده
آرایه استعاره تشبیهی است که یکی از ارکان اصلی آن (مشبه یا مشبهٌبه) حذف شده باشد، پس هر استعارهای تشبیه است.
استعاره غالباً معنای واقعی ندارد بلکه در معنای مجازی و غیرواقعی به کار رفته است.
مثال: گلم کنارم نشست.
گل در این مثال استعاره از دوست است. پس:
دوست: مشبه حذف شده
گل: مشبهٌبه
ارکان استعاره
ارکان استعاره عبارتند از:
مستعارٌ له: معنای اصلی و مورد نظر نویسنده است (مشبه)
مستعارٌ منه: معنای ظاهری که مورد نظر نویسنده نیست (مشبهٌبه)
جامع: شباهت بین مشبه و مشبهٌبه (وجه شبه)
از آنجا که معمولاً بهجای مستعارٌ له و مستعارٌ منه، واژههای مشبه و مشبهٌبه استفاده میشود در این مقاله نیز از همین لغات استفاده میکنیم.
انواع استعاره
استعاره با توجه به حذف مشبه یا مشبهٌبه در جمله بر دو نوع است:
۱- استعاره مصرّحه که به سه نوع تقسیم میشود: الف: استعاره مصرّحه مرشحه؛ ب: استعاره مصرّحه مجرده؛ ج: استعاره مصرّحه مطلقه
۲- استعاره مکنیه
در ادامه انواع استعاره توضیح داده میشود.
۱- استعاره مصرّحه
مصرّحه به معنای آشکار است و چون تشبیه در این استعاره آشکار است به آن استعاره مصرّحه میگویند. در استعاره مصرّحه، مشبه حذف شده و مشبهٌبه در معنای حقیقی خود به کار نرفته است.
در این نوع استعاره مشبهٌبه کلمهای حسی است یعنی با حواس انسان قابل درک است.
مثال: در مصراعی از شعر حافظ میخوانیم:
بتی دارم که گِرد گل ز سنبل سایهبان دارد
در این مصراع حافظ از استعاره مصرّحه استفاده کرده است:
مشبههایی که حفظ شدهاند عبارتند از: معشوق، چهره، مو (همه حسی هستند)
مشبهٌبهها: بت، گل، سنبل
پس: بت استعاره از معشوق، گل استعاره از چهره، سنبل استعاره از مو میباشد.
معنی مصراع: معشوقی شبیه بت دارم که چهره مثل گلش را موهای مثل سنبلش مانند سایهبان احاطه کرده است.
انواع استعاره مصرّحه
الف: استعاره مصرّحه مرشحه: در این نوع استعاره مشبهٌبه همراه نشانههای خودش ذکر میشود. مرشحه به معنی تقویتشده است و چون مشبهٌبه با بیان نشانههایش باعث کمرنگشدن تشبیه و تقویت استعاره میشود به آن استعاره مصرّحه مرشحه میگویند. این نوع استعاره کمتر استفاده میشود.
مثال: در غزلی از حافظ میخوانیم:
از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار
صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد
در این مثال لعل استعاره از لب یار و از ویژگیهای لعل، انگشتری و نگین است که ذکر شده است.
ب: استعاره مصرّحه مجرّده: در این نوع استعاره مشبهٌبه همراه نشانهای از مشبه بدون اغراق ذکر میشود.
مثال:
سرو چمان چرا میل چمن نمیکند
حافظ («سرو چمان» استعاره از معشوق خوش قد و بالا)
ج: استعاره مصرّحه مطلقه: مطلقه یعنی رها و آزاد و چون استعاره مطلقه با داشتن هر دو نوع استعاره مصرّحه یعنی مجرده و مرشحه، خنثی و آزاد میشود، به مطلقه نامگذاری شده است. در استعاره مطلقه یا فقط مشبهٌبه ذکر میشود یا مشبهٌبه به همراه ویژگیهایش یا ویژگیهایی از مشبه ذکر میشود.
مثال: در شعر احمد شاملو میخوانیم:
نه
این برف را
دیگر
سرِ باز ایستادن نیست،
برفی که بر ابروی و به موی ما مینشیند
برف استعاره از پیری است از نوع مصرّحه مطلقه چون سفیدی ابرو و مو نشانه پیری (مجرده) و باز ایستادن و نشستن از مشخصات برف (مرشحه) هر دو را در خود دارد.
مثال: در شعر عبدالواسع جبلی میخوانیم:
شکوفه بر سر شاخ است چون رخساره جانان
بنفشه بر لب جوی است چون جراره دلبر
جراره به معنی عقرب استعاره از مو است و این استعاره مصرّحه مطلقه است چون مشخصاتی از مشبه (موی دلبر) و مشبهٌبه (جراره) ذکر نشده است.
۲- استعاره مکنیه
مکنیه به معنی کُنیهدار (لقب داده شده) یا کُنیه داده شده است. در استعاره مکنیه مشبهٌبه حذف میشود ولی ویژگیاش به همراه مشبه ذکر میشود. استعاره مکنیه میتواند کلمه یا جمله باشد.
مثال: دشت میخندد.
در این مثال دشت به انسان تشبیه شده که میخندد. جمله «دشت میخندد» استعاره مکنیه است.
مثال: در غزلی از حافظ میخوانیم:
هر کو نکاشت مِهر و ز خوبی گُلی نچید
در رهگذار باد نگهبانِ لاله بود
در این مثال: مهر به دانه (محذوف) تشبیه شده که قابلیت کاشته شدن دارد. این بیت دارای استعاره مکنیه است.
اضافه استعاری
هرگاه در استعاره مکنیه، مشبه و ویژگی مشبهٌبه یک ترکیب اضافی تشکیل دهند، اضافه استعاری داریم.
مثال: در ترجیعبند هاتف اصفهانی میخوانیم:
تا به جایی رسی که مینرسد
پای اوهام و دیده افکار
در این مثال، «پای اوهام» اضافه استعاری، استعاره مکنیه و تشخیص و «دیده افکار» اضافه استعاری و استعاره مکنیه هستند.
استعاره مکنیه و تشخیص
هرگاه در استعاره مکنیه، مشبه غیر انسان باشد که ویژگی انسان به آن نسبت داده شده باشد، آرایه تشخیص هم وجود دارد. پس هر تشخیصی، استعاره مکنیه است اما ممکن است استعاره مکنیه، تشخیص نباشد.
در مثال دشت میخندد، استعاره مکنیه و تشخیص وجود دارد.
استعاره مکنیه و منادا
منادایی که انسان نباشد، استعاره مکنیه و تشخیص میباشد. اگر منادا انسان نباشد، ولی منظور نویسنده انسان باشد، استعاره مصرحه میباشد.
مثال:
ای روز! تو را به جان خورشید
ای شام! تو را به جان ناهید
در این بیت استعاره مکنیه و تشخیص داریم.
مثال:
یاد از این مرغ گرفتار کنید ای مرغان
منظور ملک الشعرا بهار از «مرغ» در این مصراع، انسان است، پس استعاره مصرحه داریم.
مثالهایی برای استعاره
صبح دو مرغ رها
بیصدا
صحن دو چشمان تو را ترک کرد
علیرضا قزوه («دو مرغ رها» استعاره از بینایی دو چشم جانبازان؛ استعاره مصرحه)
✽✽✽
کس چو حافظ نَگُشاد از رخِ اندیشه نقاب
تا سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند
حافظ («رخِ اندیشه» و «زلفِ سخن» استعاره مکنیه و تشخیص)
✽✽✽
ای مشتِ زمین بر آسمان شو
بر ری بنواز ضربتی چند
ملک الشعرا بهار («مشت زمین» استعاره مکنیه و تشخیص)
✽✽✽
درِ آفاق گشادهست ولیکن بستهست
از سرِ زلف تو در پای دل ما زنجیر
سعدی («درِ آفاق»، «سرِ زلف» و «پای دل» اضافه استعاری هستند)
✽✽✽
سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره خون چکید و نامش دل شد
ابوسعید ابوالخیر («رگ روح» اضافه استعاری)
درباره آرایه تلمیح