خانه » ادبیات » آرایه پارادوکس چیست؟ به همراه مثال

آرایه پارادوکس چیست؟ به همراه مثال

همه چیز در مورد آرایه پارادوکس

پارادوکس چیست؟ به همراه مثال

پارادوکس یا متناقض‌نما در فارسی به معنی ناسازنما، متناقض‌نما و بیان نقیضی آمده است.

در اصطلاح ادبی در کنار هم قرار گرفتن دو مفهوم متضاد و متناقض در متن ادبی را می‌گویند به‌طوری که هم قدرت اقناع ذهن مخاطب را داشته باشد و هم به زیبایی کلام بیافزاید.

معنی پارادوکس به زبان ساده

در حقیقت پارادوکس قرار گرفتن دو کلمه متضاد کنار هم است که در عین تضاد ظاهری و هنجارشکنی، تشکیل مفهوم واحدی را می‌دهند و همین امر مفهوم را برای مخاطب، زیبا، لذت‌بخش و خیال‌انگیز جلوه می‌دهد.

 به این بیت از بیدل دهلوی توجه کنید:

گوش مروتی‌ کو کز ما نظر نپوشد

دست غریق یعنی فریاد بی‌صداییم

«فریاد» یعنی صدای بلند و «بی‌صدایی» یعنی خاموشی و این دو مفهوم متضاد معنایی زیبا، منطقی و بدیع در این شعر به وجود آورده است.

در بیتی دیگر قیصر امین‌پور می‌گوید:

کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق

بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی

طوفان سرشار از بی‌نظمی و ناآرامی است و قرار گرفتن آن در کنار کلمه «آرامش» زیبایی و معنایی لطیف و دلپذیر به این بیت بخشیده است.

انواع آرایه پارادوکس

پارادوکس ممکن است در کلام به صورت ترکیب اضافی، ترکیب وصفی، اسم مرکب یا صفت مرکب وجود داشته باشد یا در معنا و به صورت مفهومی بیان شده باشد.

پس انواع پارادوکس را می‌توان به این صورت بیان کرد:

۱- پارادوکس در ترکیب وصفی، ترکیب اضافی، اسم مرکب، صفت مرکب

مثال:

هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟

من در میان جمع و دلم جای دیگر است

سعدی («حاضرِ غایب» پارادوکس از نوع ترکیب وصفی)

✽✽✽

اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل

کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

حافظ («سلطنت فقر» پارادوکس از نوع ترکیب اضافی)

۲- پارادوکس معنایی

برای تشخیص آرایه پارادوکس معنایی باید جمله را معنی کرد.

مثال:

از آتشِ حسرت بین بریان جگرِ دجله

خود آب شنیده‌ستی کآتش کُنَدش بریان

خاقانی (بریان شدن آتش توسط آب پارادوکس دارد)

پارادوکس و تضاد

پارادوکس، آوردن دو کلمه یا مفهوم متضاد است که یکدیگر را نقض می‌کنند و با هم یک مفهوم را تشکیل می‌دهند اما تضاد، آوردن دو کلمه متضاد یا مخالف هم در اثر ادبی است به طوری که یکدیگر را نقض نمی‌کنند و فقط پیام و منظور نویسنده را روشن‌تر می‌کنند.

مثال:

در شعر قیصر امین‌پور خواندیم:

بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی

آرامش طوفانی پارادوکس دارد چون طوفان نمی‌تواند آرام باشد و در هیچ آرامشی نمی‌توان طوفان را یافت، اما اگر بگوییم یاد تو دیروز آرامم می‌کرد ولی امروز با یاد تو طوفانی شدم از دو کلمه متضاد که یکدیگر را نقض نمی‌کنند برای روشن‌تر کردن منظورمان استفاده کرده‌ایم.

نکته: هر تضادی پارادوکس نیست همان‌طور که هر پارادوکسی تضاد نیست.

چند نمونه از آرایه پارادوکس

روشن‌تر از خاموشی، چراغی ندیدم.

بایزید بسطامی (پارادوکس: روشن‌تر از خاموشی)

✽✽✽

 

تو ز روی مهربانی به میان مگر درآیی

که کنند صلح با هم، شب ما و روشنایی

کلیم همدانی (پارادوکس: شب و روشنایی)

✽✽✽

غیر عریانی لباسی نیست تا پوشدکسی

از خجالت چون صدا در خویش پنهانیم ما

بیدل دهلوی (پارادوکس: لباس عریانی)

✽✽✽

فلک در خاک می‌غلتید از شرم سرافرازی

اگر می‌دید معراج ز پا افتادن ما را

بیدل دهلوی (پارادوکس: شرم سرافرازی)

✽✽✽

دولت فقر خدایا به من ارزانی دار

کاین کرامت سببِ حشمت و تمکینِ من است

حافظ (پارادوکس: دولت فقر)

✽✽✽

کی شود این روان من ساکن

این چنین ساکن روان که منم

حافظ (پارادوکس: ساکن روان)

✽✽✽

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

حافظ (پارادوکس: برافروختن چراغ توسط باد)

✽✽✽

بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم

مگر رسیم به گنجی در این خراب‌آباد

حافظ (پارادوکس: خراب‌آباد)

✽✽✽

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی

من از آن روز که در بند توام آزادم

حافظ (پارادوکس: در بند آزاد)

✽✽✽

حافظ آن ساعت که این نظمِ پریشان می‌نوشت

طایرِ فکرش به دامِ اشتیاق افتاده بود

حافظ (پارادوکس: نظمِ پریشان)

✽✽✽

چیست این سقفِ بلندِ ساده بسیارنقش

زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

حافظ (پارادوکس: ساده بسیارنقش)

✽✽✽

این قصّه عجب شِنو: از بختِ واژگون

ما را بِکُشت یار، به انفاسِ عیسَوی

حافظ (پارادوکس: کشته شدن با انفاس عیسوی [انفاس عیسوی مردگان را زنده می‌کرد])

✽✽✽

بیا که قصرِ اَمَل سخت سست بنیادست

بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست

حافظ (پارادوکس: سخت سست)

✽✽✽

خوبان پارسی‌گو، بخشندگان عمرند

ساقی بده بشارت رندان پارسا را

حافظ (پارادوکس: رندان پارسا)

✽✽✽

در خِلاف‌آمدِ عادت بطلب کام! که من

کسب جمعیت از آن زلفِ پریشان کردم

حافظ (پارادوکس: کسب جمعیت یعنی آسودگی از پریشانی)

✽✽✽

من از آن روز که در بند توام آزادم

پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

سعدی (پارادوکس: در بند آزاد)

✽✽✽

زان سوی بحر آتش اگر خوانیم به لطف

رفتن به روی آتشم از آب خوشترست

سعدی (پارادوکس: بحر آتش)

✽✽✽

همچو نی زهری و تریاقی که دید

همچو نی دمساز و مشتاقی که دید

مولانا (پارادوکس: زهر و تریاق به معنی پادزهر)

✽✽✽

از تهی سرشار، جویبار لحظه‌ها جاریست

مهدی اخوان ثالث (پارادوکس: از تهی سرشار)

آرایه استعاره
ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *