خانه » مذهبی و دینی » تحقیق درباره کودکان و نوجوانانی که در حماسه کربلا حاضر بودند

تحقیق درباره کودکان و نوجوانانی که در حماسه کربلا حاضر بودند

در مورد شجاعت کودکان و نوجوانان حاضر در حماسه کربلا

تحقیق درباره‌ی کودکان و نوجوانانی که در حماسه‌ی کربلا حاضر بودند

امام حسین علیه السلام در محرم سال ۶۱ هجری همراه با خانواده و یارانش به مقصد کوفه در حرکت بود که توسط یزیدیان در سرزمین کربلا متوقف شد و حماسه‌ی کربلا به وقوع پیوست. هدف امام علیه السلام از ایستادگی، مقاومت و شهادت در کربلا، احیای سنت رسول الله، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح امت پیامبر، برپایی حکومت اسلامی و برقراری عدالت بود. در کاروان ایشان کودکان و نوجوانان بسیاری حضور داشتند.

کودکان و نوجوانان حاضر در حماسه کربلا

بر اساس منابعی مانند تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و کتاب الفتوح ابن اعثم کوفی که در قرن سوم هجری قمری نگارش شده است ۳۰ کودک و نوجوان در حماسه کربلا حاضر بوده‌اند که در ادامه اسامی برخی از ایشان بیان می‌شود.

علی اصغر علیه السلام

فرزند امام حسین علیه السلام و رباب سلام الله علیها که به علت نرسیدن آب به خیمه‌ها، تشنه و بی‌تاب بود، امام علیه السلام در حالی که او را روی دست داشت، درباره‌ی بی‌تابی او صحبت می‌کرد که ناگهان تیری از سوی دشمن گلوی کودک را درید و کودک شهید شد.

قاسم بن الحسن

فرزند امام حسن علیه السلام و ۱۴ ساله بود و با اصرار، اجازه امام حسین علیه السلام برای حضور در میدان نبرد را گرفت و بعد از نبردی شجاعانه توسط دشمنان به شهادت رسید.

عبدالله بن الحسن

فرزند امام حسن علیه السلام بود و ۱۱ سال داشت. هنگامی که دید امام حسین در میدان نبرد به زمین افتاد، با شتاب خود را به میدان رساند و به دفاع از ایشان پرداخت و عده‌ای را کشت و سرانجام توسط یزیدیان به شهادت رسید.

عمرو بن جُناده انصاری

نوجوانی ۹ یا ۱۱ بود که چون پدرش شهید شده بود، امام علیه السلام فرمود: «شاید مادرش راضی نباشد که به میدان برود». گفت: «مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است». لذا به میدان رفت، دلیرانه جنگید و سرانجام شهید شد.

محمد بن عبدالله

محمد فرزند عون عبدالله نیز از نوجوانان حاضر در کربلا بود که با اجازه امام علیه السلام وارد میدان نبرد شد، رجز خواند و قهرمانانه جنگید و عده‌ای را از پا درآورد و سرانجام شربت شهادت را نوشید.

عون بن عبدالله

عون پسر جعفر طیّار، با مادرش در حماسه‌ی کربلا حضور داشت و با اجازه امام وارد میدان نبرد شد و این‌چنین رجز می‌خواند: «اگر مرا نمی‌شناسید، من پسر عبدالله جعفرم، همان که در بهشت با دو بال پرواز می‌کند…» بعد از نبردی شجاعانه و کشتن عده‌ای از سپاهیان دشمن، به درجه رفیع شهادت نائل گشت.

عبدالله بن مسلم

فرزند مسلم بن عقیل بود که به همراه مادر و دایی‌اش در کربلا حضور داشت. بعد از اجازه امام علیه السلام به میدان رفت و اینگونه رجز خواند: «امروز پدرم، مسلم و جوانانی را که در راه دین رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید شده‌اند، ملاقات می‌کنم». شماری از دشمنان را از پای درآورد و سرانجام شهید شد.

محمد بن مسلم

فرزند مسلم بن عقیل و نوجوانی ۱۲ یا ۱۳ ساله بود. هنگامی که عبدالله بن مسلم شهید شد، گروهی از جوانان بنی‌هاشم، بدون اجازه به دشمن حمله کردند. امام علیه السلام فریاد زد: «ای پسر عموهای من! برای مرگ شکیبا باشید». جوانان بنی‌هاشم برگشتند ولی محمد بن مسلم در این میان به دست دشمنان به شهادت رسید.

محمد بن مسلم و  ابراهیم بن مسلم

محمد و ابراهیم دو فرزند دیگر مسلم بن عقیل بودند که در جریان کربلا اسیر و زندانی شدند. با کمک زندان‌بانی که دوستدار اهل بیت بود، شبانه از زندان فرار کردند و به خانه زنی پناه بردند که شوهرش از یزیدیان بود. شوهر آن زن کودکان را با خود برد و ایشان را به شهادت رساند.

رقیه سلام الله علیها

دختر سه یا چهار ساله امام حسین علیه السلام که همراه خانواده امام اسیر شد. در خرابه‌های شام که محل اقامت موقت اهل بیت علیهم السلام بود، خوابِ پدر را دید و بیدار شد و بسیار بی‌تابی کرد. مأموران به دستور یزید سر مطهر امام علیه السلام را نزد او بردند و او با مشاهده آن، رنجورتر شد و بالاخره جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.

محمد بن علی علیه السلام

امام محمد باقر علیه السلام تنها فرزند امام سجاد علیه السلام و فاطمه دختر امام حسن علیه السلام بود. ایشان در وقایع روز عاشورا و سپس اسارت اهل بیت علیهم السلام سه سال و نیم بیشتر نداشت. بعدها به عنوان امام پنجم شیعیان، هدایت و راهنمایی مسلمانان را بر عهده گرفت.

عمرو بن الحسن

کودک بود که در وقایع کربلا حضور یافت و بعد از آن اسیر شد. درباره او روایتی بیان شده که روزی یزید به او گفت: «آیا با پسرم عبدالله کشتی می‌گیری؟» پاسخ داد: «نیرویی برای کشتی ندارم ولی یک چاقو به من و یک چاقو به او بده تا با هم بجنگیم. اگر او مرا کشت، من به جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و پدرم علی بن ابی‌طالب علیه السلام می‌پیوندم و اگر من او را بکشم، او به جدش ابوسفیان و پدرش معاویه خواهد پیوست».

یزید با تمام وجودش فهمید که شجاعت و دلاوری را از پدران و اجداد خود به ارث برده است.

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

یک دیدگاه

  1. امیرعلی نادری

    عالی است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *