درباره معنی و مفهوم ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد 😱
در این پست با داستان و معانی ضرب المثل ایرانی” آدم ترسو هزار بار می میرد ” از کتاب نگارش یازدهم آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.
معانی ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد
۱- زمانی که انسان باید کاری را انجام دهد و از انجام آن کار ترس دارد، اگر اقدام نکند مجبور است همیشه در ترس و نگرانی به سر ببرد.
۲- آدم ترسو نه به جایی می رسد و نه از لذتهای زندگی بهره میبرد بلکه هزار بار می میرد.
۳- مثل نویسی آدم ترسو هزار بار میمیرد نگارش یازدهم: آدمی که ترسو است قبل از انجام هر کاری آنقدر دچار ترس و نگرانی میشود که دیگر نمیتواند آن را انجام دهد و به اصطلاح هزار بار میمیرد و زنده میشود و در هیچ کاری موفق نخواهد شد.
ایموجی این ضرب المثل | 😱۱۰۰۰⚰️ |
آدم ترسو هزار بار می میرد به انگلیسی
A coward dies a thousand times before his death
مثال برای ضرب المثل:
به عنوان نمونه مثلا شما قرار است سفر کاری مهمی بروید یا پروژه درسی را قبول کنید، کنفرانس علمی داشته باشید، رهبری یک گروهی را به عهده بگیرید، در یک شرکت معتبر استخدام شوید، مهمانی برگزار کنید و از این قبیل کارها که در ابتدا ممکن است بزرگ و سخت برایتان جلوه کند. از این رو از شروع این کار واهمه دارید یا کلا انجام آن را به فرد دیگری می سپارید و خود را شایسته انجام آن نمی بینید!
درحالیکه اگر کار را شروع کنید و وارد فضای آن شوید، قدم به قدم آسان خواهد شد.
۲ داستان در مورد ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد
دو داستان درباره این ضرب المثل آورده شده است.
داستان شماره ۱ – سرباز ترسو
در زمان جنگ تحمیلی که جوانان و پیران برای دفاع از کشور به جبهه ها می رفتند، جوانی بود که بسیار از جبهه و جنگیدن می ترسید از طرفی هم باید به خدمت سربازی می رفت. او همیشه کابوس مرگ را مشاهده میکرد و از ترس کشته شدن، روزی هزار بار می مرد و زنده می شد تا اینکه تصمیم گرفت نقشه ای بکشد و از زیر این وظیفه شانه خالی کند.
روزی در پوتین هایش سنگ ریزه و شن و ماسه ریخت و مسافت زیادی را طی کرد تا بلکه پایش کمی جراحت یابد و از خدمت معاف شود. چند روز بعد پاهایش ورم کرد و با آن حال توانست معافیتش را بگیرد و به جنگ نرود.
تا اینکه روزها گذشت و ورم پای او شدت یافت آن قدر شدید که نتوانست درد را تحمل کند و نزد پزشک رفت. پزشک از آسیب جدی پای او خبر داد و اینکه مجبور است پای او را قطع کند. هر بار قسمتی از پایش را قطع می کردند باز هم زخم هایش عود می کرد و مجبور بودند قسمت دیگری از پایش را قطع کنند تا اینکه به خاطر همان زخم از دنیا رفت!
پیام داستان: بله او اگر از همان ابتدا به جنگ می رفت و از کشورش دفاع می کرد، شاید اصلا به این طرز دردناک از دنیا نمی رفت و اگر هم قرار بود کشته شود، شهید می شد و مقام بالایی پیدا می کرد.
برگرفته از داستان واقعی
پیشنهادی: ضرب المثل با آدمانشا و داستان شماره ۲ – سایه ترس
شب بود و اتاق تاریک بود. پسرک روی تختش خوابیده بود که ناگهان دیوی بزرگ و ترسناک با شاخ های بلند و عجیب دید. ترس همه وجودش را گرفت. دیگر آرام و قرار نداشت. با ترس و لرز به خود می گفت: اگر این دیو بزرگ مرا بخورد چه می شود؟ ممکن است دیو بزرگ مرا بدزدد و فردا صبح پدر و مادرم مرا در رخت خوابم نبینند. اگر به من حمله کند چه کار کنم؟ اگر… اگر…..
آنقدر ترسیده بود که سرش را زیر پتو کرد و تا صبح خواب به چشمانش نیامد. وقتی که صبح شد و آفتاب طلوع کرد و اتاق روشن شد، پسرک آرام آرام با ترس سرش را از زیر پتو بیرون آورد و در کمال ناباوری دید همان دیوی که دیشب از آن می ترسید، سایه رخت آویزش بوده است!!
اگر همان لحظه که از آن سایه ترسیده بود و آن را دیو می پنداشت، چراغ اتاقش را روشن می کرد و دنبال راه حل ترسش بود، شب را هم به راحتی می خوابید.
حدیث از امام علی (ع)
امام علی علیه السلام می فرمایند:
إذا هِبتَ أمراً فَقَع فیهِ فإنَّ شِدَّةَ تَوَقّیهِ أعظَمُ مِمّا تَخافُ مِنهُ.
هرگاه از کاری ترسیدی خود را در آن بینداز زیرا ترس از آن کار بزرگتر از خود آن کار است.
پیشنهادی: ضرب المثلهای ایرانی بیشتری بخوانیدباز آفرینی و گسترش آدم ترسو هزار بار می میرد/اختصاصی _ دانشچی
Awlii
زبانم از این بی مفهومی قاصر است
خوبه ولی چرا اینقدر مثال هاش بچه گانه هست مثلا میخوام برا نگارش یازدهم انسانی بنویسم .ممنون میشم یکمی از نوشته های مبهم و مصنوع استفاده کنید با تشکر