تحقیق مختصر درباره ی فرهنگ بومی و قومی ، آداب و رسوم استان زنجان
زَنجانْ مرکز استان و شهرستان زنجان در شمالغرب ایران و از بزرگترین شهرهای آذربایجانینشین ایران است. و براساس آمارنامههای منتشر شده استانداری زنجان دارای ۳۸۶٬۸۵۱ نفر جمعیت در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، بیستمین شهر کشور از لحاظ جمعیت محسوب میشود.
فرهنگ بومی زنجان
نام زنجان عربیشده واژه زنگان است. مردم منطقه هنوز هم تلفظ زنگان را بکار میبرند. شهر زنجان در دره زنجانچای (از شاخههای قزلاوزن قرار گرفته و سر راه شوسه و راهآهن تهران به تبریز میباشد. صنایع دستی از قبیل ورشوسازی و نقرهسازی وملیله کاری وچاروق دوزی و چاقوسازی وفرش بافی (فرش زنجان) آن مشهور است.
زنجان از شمال به شهرستان طارم و خلخال و میانه و از مشرق به سلطانیه و طارم و از جنوب به خدابنده و ایجرود و از غرب به شهرستان ماهنشان محدود است و از سطح دریا ۱۶۶۳ متر ارتفاع دارد.
ارتفاع قله سپهسالار که در این استان قرار دارد به ۳۳۱۸ میرسد و بخشهای آن عبارتاند از بخش مرکزی، بخش زنجانرود، بخش قره پشتلو که جمعاً ۳۲۸ پارچه آبادی دارد.
مکان های دیدنی و گردشگری در استان زنجان
امامزاده سید ابراهیم زنجان – مسجد جامع زنجان – بازار زنجان – نمایشگاه و فروشگاه صنایع دستی زنجان
بنای رختشویخانه زنجان – مجموعه تفریحی گاوازنگ زنجان – کاروانسرای سنگی زنجان – گنبد سلطانیه واقع در سلطانیه – معبد داش کسن واقع در سلطانیه چین ایران – غار کتله خور واقع در قیدار-گرماب – امامزاده زیدالکبیر
حمام حاجداداش –بازار – مجموعه عمارت دارائی – عمارت ذوالفقاری محل نگهداری مردان نمکی
قلعه بهستان واقع در ماهنشان – پل میربهاالدین – مناطق حفاظت شده حیات وحش سهرین آهوی ایرانی
چشمههای آب گرم طبیعی – مناطق حفاظت شده سرخآباد طارم – پناهگاه حیات وحش انگوران – پارک جنگلی
روستای تاریخی شیلاندر – مجموعه عمارت دارائی – تفرجگاه سد گاوازنگ – تفرجگاه سد تهم – تفرجگاه سد حسن ابدال – مجموعه تفریحی پارک ملّت
صنایع دستی زنجان
چاروق دوزی
ملیله کاری شامل سینی، سرویس بشقاب کاسه و وسایل مصرفی، وسایل زینتی و تابلوهای بی بدیل زینتی
مسگری (ساخت ظروف مسی و تابلوهای زینتی)
چاقو سازی شامل کارد آشپز خانه و میوه خوری و همچنین قندشکن، قلم تراش
گلیم بافی
فرش بافی
تذهیب، تراش سنگهای قیمتی، رنگرزی، منبت کاری، نگارگری، مصنوعات چرمی، معرق چوب و و قلم زنی. دراستان زنجان رشتههای مختلف دیگر صنایع دستی رواج دارد. از آن جمله گلیم بافی در ابهر، قیدار و زنجان روستاهای آن گیوه دوزی ابریشمی و نخی در انگوران و زنجان، رنگرزی در ابهر، زنجان، قیدار، سفالگری در روستای قلثوق، جاجیمبافی نواری در شهرستانهای طارم و ماهنشان، انگوران، کیسهبافی حمامی نواری در انگوران، ماهنشان، قیدار را میتوان نام برد. ضمن آنکه باید گفت قالیبافی از جمله هنرها و حرفیهایی است که در اکثر شهرها و روستاهای استان زنجان رونق و رواج دارد.
مرسومترین سوغاتی زنجان چاقو و چاروق (نوعی کفش) وفرش زنجان و ملیلهکاری است.
آداب و رسوم مردم زنجان
مردم زنجان آداب و رسوم مختلفی را برگزار میکنند:
آداب مهمان
عموماً مهمان در میان مردم زنجان داراى مقام و منزلتى بزرگ است. اصولاً تمام شئون زندگى آنان براساس پذیرائى از مهمان ترتیب یافته است، گوئى همه چیز براى مهمان است. پس از ورود مهمان به خانه، تمام اعضاءِ خانواده در خدمت مهمان قرار مىگیرند و طعام و خوراکىهاى مختلف و اشربه به چند برابر نیاز تهیه مىشود. در این مرحله دو رسم وجود دارد: یکى آنکه صاحبخانه پس از چیدن سفره رنگین، اتاق مخصوص پذیرائى را ترک و مهمان را تنها مىگذارد تا بهراحتى غذاى خویش را میل نماید. در رسم دوم صاحبخانه در فاصله یکى دو مترى سفره دو زانو نزدیک در ورودى مىنشیند و مردم به مهمان تعارف مىکند و پس از جمع کردن سفره با تعارفات زیاد نظیر ببخشید، قابل شما نبود، شرمنده شدیم و…، افراد خانواده بقیه ٔ غذا را میل مىکنند.
زمان استراحت را مهمان تعیین مىکند و در مجموع مهماننوازى از خصوصیات بارز این مردم است، که در سفرنامههاى جهانگردان به تفصیل از آن سخن رفته است.
مراسم عروسى
از نظر آداب و رسوم بهطور کلى دو نوع ازدواج در منطقه صورت مىگیرد. در شکل اول عروس همراه با داماد بدون اطلاع قبلى منزل پدرى را ترک مىکند و چند روز بعد پدر داماد با ریش سفیدان محلى به منزل عروس رفته و بههر تقدیر پدر عروس را راضى مىکنند و نامهاى تحت عنوان وکیلنامه جهت عقد ازدواج رسمى دریافت مىنمایند.
در شکل دوم ابتدا پدر داماد بههمراه ریشسفیدان محلى به منزل عروس جهت خواستگارى مراجعه و پس از جلب رضایت، هر کدام از طرفین نمایندهاى جهت عقد قرارداد تعیین مىکنند. متن قرارداد شامل شیربهاء و مهریه و براساس وضع مالى داماد مواد غذائى مانند قند، چای، برنج، روغن، شیرینی، کشمش مىباشد. قرارداد تحت عنوان ‘کسمات’ منعقد مىگردد و پدر عروس مقدارى پارچه بهنام ‘خلعت’ جهت دعوت از اقوام به تعداد ۴۰ نفر از پدر داماد دریافت مىکند. عمو و دائى عروس در این میان هدایائى چون کت و شلوار، و گوسفند دریافت مىنمایند. پدربزرگ و مادربزرگ عروس نیز صاحب زیورآلات مىشوند. جهیزیه توسط پدر عروس آماده مىشود که شامل قالی، کمد، ظروف، جاجیم، چرخ خیاطی، خورجین، لوازم خواب، کت و شلوار داماد و یک جعبه در بسته توسط مادر عروس پس از تدارک عروسی، مراسم ‘صلاحچائی’ توسط پدر داماد برپا مىشود که پس از صلاح و مشورت ریشسفیدان زمان و مکان عروسى معلوم مىشود و به خانواده عروس ابلاغ مىگردد و از طرف خانواده عروس لازمالاجرا مىگردد. سپس نمایندگان خانواده عروس و داماد تعیین شده و ضمن تحویل خلعتها. مهمانان را دعوت مىنمایند. پس از جمع شدن مهمانان در منزل عروس و داماد، مهمان زن مقدارى پول، جاجیم، دستکش بهنام ‘توره’ به عروس هدیه مىکنند.
بعد از صرف شام، مقدارى حنا همراه شمع و شیرینى در سینى گذاشته و به منزل عروس برده مىشود. و مراسم حناگذارى تا نزدیک صبح ادامه مىیابد. در منزل داماد چند نفر جهت آوردن عروس تعیین مىشوند و فراوانى آن روز به منزل عروس رفته و ضمن صورتبردارى جهیزیه و تحویل گرفتن آن، و عروس پس از دریافت اجازه از پدر یا عمو آماده حرکت مىشوند. مرکب عروس تزئین شد. و همراه با برادر خویش و فرستادگان داماد سوار شده و بهراه مىافتد. برادر داماد پیشاپیش قافله حرکت مىکند. داماد نیز سوار بر اسب بهعنوان ربودن عروس حرکت مىکند که با مقاومت همراهان عروس مواجه مىشود و عقبنشینى مىکند. با رسیدن عروس به منزل داماد، وى از پشتبام مقدارى پول و شیرینى و سیب به سر عروس پرتاب مىکند و سپس یک پسربچه بهدست عروس داده مىشود (به نشانه ٔ زائیدن بچهپسر). ورود به خانه همراه با ذبح قربانى و شکستن تخممرغ است. عروس را دور تنور گردانده، روى پارچهاى بهنام پىانداز حرکت داده و در اتاق مخصوص مىنشانند و او نمىنشیند تا اینکه پدر داماد یک رأس گاو یا گوسفند به او هدید مىکند و او را مىنشاند. سپس شیرینى خورده مىشود و مهمانان مقدارى پول بهعنوان ‘تویانه’ مىدهند، که بعداً به پدر داماد تحویل مىشود، پس از ناهار مهمانان مراجعت مىکنند.
دو روز بعد از عروسى مراسم زنانه ‘دواق قاپما’ انجام مىشود و پس از بیست روز پدر عروس تحت عنوان ‘ایاق آشما’ عروس و داماد را به منزل دعوت مىکند و هدیهاى شامل گوسفند و فرش به آنها مىبخشد. در ماه اول ازدواج مراسم مشابهى توسط قوم و خویش عروس و داماد انجام مىشود.
سنتهای رایج ماه رمضان در استان زنجان
مردم استان زنجان ماه رمضان را فرصت مغتنمی برای عبادت، خودسازی و تذهیب روح و نفس میدانند و خود را از ماههای رجب و شعبان برای شرکت در ضیافت الهی آماده میکنند. مومنان این خطه با غبارروبی از مساجد، امامزادهها، تکایا و منازل و خرید اقلام و مایحتاج ضروری خود، از روزهای پایانی ماه شعبان رسما به پیشباز رمضان، ماه نزول قرآن میروند. روزهداری مومنین زنجان معمولا همزمان باآخرین روز ماه شعبانالمکرم و برخی مواقع نیز یک هفته قبل از آغاز ماه رمضان، تحت عنوان “روزه پیشباز” آغاز میشود و عیدسعید فطر خاتمه مییابد.
درطول ماه رمضان که به زبان ترکی “اوروشلیق” خوانده میشود مساجد، اماکن مقدس و نمازخانههای این استان مملو از جماعت روزهداری میشود کهبا انگیزهی تکمیل عبادت و کسب فیض بیشتر، نمازهای یومیه را بهجماعت اقامه میکنند. فعالیتهای دینی و مذهبی در این ماه در شهرها و روستاهای استان بهاوج خود میرسد و کلاسهای ویژه قرایت، تفسیر و تعلیم قرآن، جلسات احادیث، علوم دینی و فقهی بهطور گسترده در اماکن مقدسه و منازل مردم برگزار میشود.
آحاد مختلف مردم این استان از قدیمالایام اعتقاد دارند، ماه رمضان با خود خیر وبرکت میآورد و اعضای خانوادهای کهدر آن روزهخوار بدون عذر موجه وجود داشته باشد از نعمات و برکات بیکران ضیافت خداوندی محروم میشوند. مردم زنجان روزه گرفتن در دهه اول ماه مبارک رمضان را ” یوقوشا داشینان- چیخماق ” ( حرکت در سربالایی تند کوه با بار سنگ )، ده روز دوم این ماه را “یوقوشا کرپیجینن چیخماق ” ( بالارفتن از دامنهکوه با بار خشت) و روزهداری در دههی سوم این ایام پربرکت را ” انیشه قاشماق سو ایچماق کیمیندی” (پایین آمدن از دامنه کوه مثل آب خوردن است) تعبیر میکنند.
بهاعتقاد مردم زنجان، در ماه مبارک رمضان اعضای بالغ خانوادهها از ثواب روزههای کلهگنجشکی کودکان و افراد نابالغ برخوردار میشوند و بههمین خاطر، والدین کودکان خودرا بهگرفتن روزهی نصفهروز ترغیب میکنند و درقبال پرداخت وجهی، روزهی کلهگنجشکی آنان را میخرند. مردم این منطقه در شبهای قدر نیز با برپایی آیینهای ویژه و خاصی از قبیل دعا و نیایش، شرکت در محافل معنوی دعای جوشن کبیر، دعای فرج امام زمام و ابوحمزه، اقامه نماز هفت قلهواللهی، حضور درمساجد و تکایا و قرآنسرگرفتن، ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ ماه مبارک رمضان را گرامی میدارند. خواندن سورههای عنکبوت، روم، دخان و قدر از دیگر باورهای کهن مردم این استان است که در شبهای قدر عملی میشود
برپایی جشن و شادی در شب بیست و هفتم ماه رمضان (شب قتل ابن ملجم مرادی) تا هنگام سحر و خوردن کلهپاچهای که همراه با سیر پخته شدهاست برای افطار و سحری در این شب نیز جزیی از باورهای مردم زنجان را تشکیل میدهد. دوختن کیسه برات ” برات کیسهسی” در آخر ماه رمضان به تعداد اعضای خانواده نیز از آداب ورسوم مردم این منطقه است و مادر خانواده این کیسه را درمسجد و بین دو نماز ظهر و عصر و دعاهای تعقیبات نماز، با پارچهی سفید چلواری و نخ و سوزن کارنکرده میدوزد. برای بریدن نخ و پارچهی این کیسه بهجای چاقو و قیچی از دندانها استفاده و یک سکهی “پول ” نیز در قسمت پایین آن قرار داده میشود..
بهاعتقاد زنجانیها اگر این کیسهها توسط پنج زن سیده که اسامی آنها فاطمه یا یکیاز القاب حضرت زهرا (س) باشد لمس شود، برکت و نعمت خدا بههمراه این کیسهها به خانههای آنان وارد میشود و اعضای خانواده به آرزوی خود میرسند.. خواندن نماز مغرب و عشا پس از قرایت دعا و آیاتی از قرآن کریم چون سورهی مبارکه قدر به تعداد سه یا هفت بار قبلاز خوردن اولین لقمه افطاری از دیگر آداب و رسوم زنجانیها بهشمار میرود و روزهداران این دیار معمولا افطار خود را با خرما و یا نمک باز میکنند.
زنجانیها در سالهای دور که وسایل ارتباطی چون رادیو و تلویزیون بهندرت و تنها در منازل تعدادی از متمولین شهر یافت میشد، زمان افطار را بااستفاده از رشتههای نخ سیاه و سفید تعیین میکردند. بههمین منظور دو رشته نخ سیاه و سفید را در مقابل چشم قرار داده و زمانی که چشم قادر به تشخیص این دو رنگ از هم نمیشد، افطار میکردند. آش کشک، آش ترش، شیربرنج، آش بلغور، تاس کباب، فرنی، کله پاچه، حلوا، آبگوشت کوفته، کالاجوش، پیاز آب، سوپ، رنگینک و انواع خورشتها از جمله غذاهایی است که برای افطاری و سحری خانوادهها طبخ میشود.
نانچایی، بربری، فتیر، شیرمال روغنی و شیرین، زولبیا وبامیه و پشمک نیز از جمله نانها و شیرینیهای سنتی است که بیشتر در ماه مبارک رمضان در این استان پخت و عرضه میشود. تورنا بازی، گل یا پوچ و گرداندن انگشتر توسط اوستا دربین گروه، دبرنا و شاهوزیر نیز از جمله بازیهای سنتیاست که هنوز در ایام ماه مبارک رمضان پساز بازکردن افطاری، در قهوهخانههای سنتی و یا منازل و شب نشینیها توسط نوجوانان، جوانان و حتی بزرگسالان انجام میشود. زنجانیها همچنین عادت دارند در ایام ماه مبارک رمضان، کدورت و اختلافهای فیمابین را برطرف و نسبت بههم محبت بیشتری ابراز کنند چراکه معتقدند لطف خدا بیشتر شامل حال کسانی میشود که دل مومن روزهداری را شاد میکند.
تهیه و توزیع مایحتاج عمومی از قبیل برنج، روغن، گوشت و آرد بین افراد و خانوادههای نیازمند در آستانهی ماه مبارک رمضان و همزمان با شبهای قدر نیز از دیگر آدابی است کهاز سالیان دور بین زنجانیهای رایج است.
شب یلدا در زنجان
یلدا، طولانیترین شب سال یکی از آداب به یادگار مانده از گذشتگان و پیشینیان، شب انار و آجیل و قصه و هندوانه، شب لحظات مهرورزی و شب تولد خورشید است. شب یلدا درازترین شب سال است، شبی که در آن صبح دیرتر آغاز و ماه و ستاره دیرتر به خانه میروند. شب یلدا در فرهنگ ایرانیان جایگاه ویژهای دارد و در آن رسم و رسوماتی دارند که جالب و خواندنی است.
استان زنجان یکی از استانهای کشور است که در آن شب یلدا در میان مردم جایگاه ویژهای دارد و مردم در این ایام کارهایی را انجام میدهند که برای دیگر هموطنان جالب است. خواندن فال حافظ، شاهنامهخوانی، نقل خاطرات، قصهگویی پدر و مادربزرگها، حضور در منزل بزرگان خانواده، خواندن دعاهای شکرانه نعمت و سلامتی، تزیین سفره مخصوص با انواع میوهها و خشکبار، تهیه تنقلات و شیرینیجات، خوردن هندوانه و از همه مهمتر صله ارحام، از جمله رسوم و سنتهای دیرینه مردم زنجان در شب یلدا محسوب میشود.
عدهای بر این باورند که خوردن هندوانه در این شب، باعث جلوگیری از تاثیر سرما در زمستان و گرمازدگی در تابستان میشود که این کار در بیشتر نقاط کشورمان صورت میگیرد و مردم در این شب هندوانه میخورند. یکی از مهمترین و زیباترین کارهایی که در شب یلدا انجام میگیرد صله رحم و دیدار از بزرگان است که هنوز از با وجود گذشت سالها مردم و به ویژه کوچکترها تلاش میکنند به خوبی آنرا عملی کنند.
در جای جای استان زنجان مردم رسم دارند که در این شب به دیدار بزرگان قوم و فامیل رفته و در آنجا شب یلدا یا به قول زنجانیها و آذریها شب چله را سپری کنند.
در زنجان در شب یلدا کوچکترها و جوانترهای فامیل و یا فرزندان در خانه پدر و پدربزرگ جمع میشوند و این شب را به خوبی و خوشی میگذرانند.از جمله سنن زنجانی در این ایام رفتن به خانه نوعروسان فامیل است که در آن خانواده داماد با بستن خنچههای شیرینی، آجیل و میوه آن را به خانه عروس میبرند که در اصطلاح به آن شبچره گفته میشود.شبچره زنجانیها شامل انواع آجیل، شیرینی و میوههای فصل مانند انار، ازگیل و هندوانه همراه با هدایایی برای عروس، در بستههای آذینبندی شده به نام خونچه است. البته این اقدام خانواده داماد در سال بعد و در نخستین شب یلدا توسط خانواده عروس مقابله به مثل میشود و این بار خانواده عروس برای دختر خود شبچره میبرند.
خوردن آجیل به ویژه شکتن گردو، فندق و بادام نیز در کنار آجیلهای امروزی و سنجد در سنن زنجانیها از جایگاه ویژهای برخوردار است. مردم زنجان در شب یلدا مقداری برف سفید را با شیره انگور مخلوط کرده و آنرا میخورند که بسیار خوشمزه میشود. همچنین زنجانیها با خوراکیهایی چون ترب، شلغم، کلم و تنقلاتی مانند توت و انجیر خشک، کشمش، گردو و نخودچی در این شب از میهمانان خود پذیرایی میکنند
در برخی نقاط استان زنجان نیز که هنوز به سبک قدیم برای گرم شدن از کرسی استفاده میشود و هنوز بخاریهای مدرن بدون نیاز به لوله و غیره در آنجا جایگاهی ندارد، در شب یلدا و در استقبال از روزهای بلند رحمت و برکت در چهار گوشه کرسی گردو و فندوق میشکنند به این امید که بر اطراف خود شادی و خنده حاکم شود.
در کنار خوردن، زنجانیها آداب دیگری نیز برای این شب دارند که طرح معما و چیستان از سوی بزرگترها و بازیهای دسته جمعی نظیر گل یا پوچ، از سرگرمیهایی است که در شب یلدا، بزرگ و کوچک خانواده را به خود مشغول میکند تا در شب یلدای زنجان که معمولا هوا سرد و زیر صفر است کانون گرمی در خانوادهها تشکیل شود. البته شاید این سنن در برخی مناطق استان به دلیل گرفتاریها و مشکلات اجرا نشود ولی هنوز هم خانوادههایی هستند که به این سنن پایبند بوده و اگر این سنن را اجرا نکنند دلگیر شده و آنرا خوش یومن نمیدانند.
چارشنبه سوری
آخرین چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسی که ایرانیان در شب آن جشن چارشنبه سوری میگیرند و آداب و رسوم خاصی را در آن شب برگزار میکنند. جشن چارشنبه سوری که از جشن های ملی و باستانی ایرانیان است و هنوز در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران شب این روز را بطرزی خاص جشن میگیرند. سعید نفیسی استاد دانشگاه تهران در شماره ۱۱ سال اول و شماره ۱ سال دوم مجله مهر درباره «چارشنبه سوری » مقاله مفصل و محققانه ای نوشته اند که قسمتهایی از آن را در اینجا نقل میکنیم : چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عشرت و میرساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته اند. این جشن ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است… شب چهارشنبه سوری در ایران آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه دیگر میتوان یافت.
آئین چهارشنبه سوری یا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اینجا کم و بیش بشهرهای دیگر ایران رفته است. آن قسمت از آئین این شب که درتمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان و از خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است. ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده اند نیز آن را فراموش نمیکنند و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان نیز در جامعه خود این رسوم و آداب را معمول میدارند.
بیشتر بخوانید: همه چیز درباره جشن چهارشنبه سوریتوپ مروارید: در میدان ارک طهران توپ کهن سالی بود که مدت صد سال بر فراز صفه ای جاگرفته بود و چون پیران زمین گیر از جای خود نمی جنبید. شبهای چهارشنبه سوری زنان و دخترانی که حاجتی داشتند مخصوصاً آن زنانی که در آرزوی شوی بودند از آن توپ بالا میرفتند و بر فراز آن دمی می نشستند و از زیر آن میگذشتند و در برآورده شدن آرزوی خود شک نداشتند و بچه های شیرخوار را که به اصطلاح «نحسی » میکردند یا ریسه میرفتند از زیر توپ مروارید و سر در نقاره خانه میگذراندند. این توپ را توپ مروارید مینامیدند و افسانه های گوناگون در حق آن میگفتند.
آتش افروختن: زیباترین و شاید قدیمترین آداب چهارشنبه سوری آتش افروختن و جستن از آن و شادی کردن در کنارآتش است….
اینک تقریباً در تمام ایران شب چهارشنبه سوری توده هایی از بوته خودروی بیابانی فراهم می آورند و نزدیک یکدیگر قرار میدهند زن و مرد و پیر و جوان در صحن خانه یا در میدانهای عمومی و بر سر چهارسوها و چهارراههای شهر و ده از روی این اخگرهای افروخته یکی پس از دیگری جستن میکنند و در هر جستنی میگویند: «زردی من از تو سرخی تو از من » یعنی زردی بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را که در خود داری بمن ببخش » پس از سوخته شدن خاکستری را که از آتش میماند باید در خاک اندازی جمع کنند و از خانه بیرون برند ودر کنار دیوار بریزند و آنکس که بیرون ریخته است در بازگشت در میزند باید از درون خانه از او بپرسند: «کیست ؟ » و او هم جواب دهد; «منم » گویند : « از کجاآمده ای ؟ » جواب دهد که : «از عروسی » بپرسند: «چه آورده ای ؟ » گوید : « تندرستی ».
مراسم تدفین
اهالی بعد از رسیدن خبر فوت شخص در منزل او حاضر مىشوند. سپس مراسم تدفین انجام مىشود. جلوی میت، یک سینی پر از قند شکسته با پارچه سیاه رنگ روی آن حمل مىشود که به آن ” ورخباز“ مىگویند. که در مراسم بین مردم تقسیم مىشود. پس از آن اهالی به منزل متوفی مراجعه و به صرف غذا مىپردازند. روز بعد صاحب مجلس سوگواری، مجلس ”صلاح لاشماق“ را برپا مىکند که با دعوت ریشسفیدان و خویشان نحوه برگزاری مراسم تعیین مىشود.
روز مراسم اگر پنجشنبه باشد شام و اگر جمعه باشد ناهار خواهد بود. یک روز قبل از مراسم، قرآنخوانهای محلی جمع مىشوند و باید یک جلد کلام ا… مجید را تمام کنند، تا پذیرائی جالبی نصیبشان شود. بعد از صرف غذا مهمان باید مجلس را ترک کند. بعد از روز شنبه اولاد خانواده با کسب اجازه منزل را ترک مىکنند. اما رفت و آمد مهمانان تا چهلم ادامه دارد. مراسم بعدی چند روز به چهلم مانده است که قوم و خویشان با آوردن پارچههای رنگی مجلسی بهنام ”قره اچماق“ برپا مىکنند. لباسهای سیاه را از تن درآورده و لباس رنگی مىپوشانند. شخص عزادار بعد از این مراسم به منزل دوستان مراجعه و با تقدیم پارچه، اجازه کندن لباس سیاه را مىدهند.
روز چهلم پنجشنبه یا جمعه انتخاب مىشود و ناهار یا شام ترتیب داده مىشود، که با دعوت قبلی مىباشد. آخرین مرحله روز عید است که آشنایان و دوستان از منزل متوفی دیدن کرده و مراسم پایان مىگیرد.
لباس محلی استان زنجان
پوشش سنتی زنان و مردان زنجان عبارتند از:
پوشش سنتی زنان
سرپوش زنان: مهمترین سرپوش زنان در دوره قبل از کشف حجاب چادر مشکی بوده است که در قسمت کمر دارای یک بند جهت بستن آن بوده است. علاوه بر این زنان و دختران زنجانی از روسری سفید رنگی که بدان « چرگات » میگفتند برای پوشاندن موهای سرشان استفاده میکردهاند، به طور کلی آنچه که عمومیت دارد اینکه برای سر از سه نوع پوشش استفاده میشده است. ابتدا پارچهای به نام پوشن موی سر با قوس پیشانی به طور محکم محافظت مینموده، سپس ابزار دومی که به جهت حفاظت پوشن مورد استعمال است « چنه آلتی » ( زیرچانه ) نام دارد که خود از سکههای قلابدار به هم پیوسته و یا منجوق رنگارنگ تشکیل شده است و از زیر چانه تا فرق سر چسبیده میشود پوشش سوم بنام «یاشماق» (روسری) است که برای پوشش دهان چانه و گردن استفاده میشود که در حقیقت نوعی روبند است
تن پوش زنان: تن پوش زنان عبارت بود از پیراهنی که در اصطلاح محلی بدان « کوینگ» گفته میشد جنس کوینگ از کرباس بوده و پارچه آن توسط خود افراد بافته میشده است و طرحهای الوان و رنگهای گرم در آن به کار میرفته است بلندی کوینک به اندازهای بوده که تا زانو میرسیده علاوه بر این یقه کوینک کمی باز بوده که در قسمت باز از گردن بند جهت پوشاندن گردن استفاده میشده است. بر روی پیراهن یا همان کوینک، ارخالق پوشیده میشده، ارخالق همان نیم تنه روئین زنان بود « که معمولاً از چیتهای رنگی دوخته میشده کاملاً چسبان و بدون یقه بود و آستینهای تنگ آن تا بالای آرنج میرسید که گاهی طول این آستین تا حدود مچ هم میرسید. سر آستین آن دارای تکمههای فلزی کوچکی بود، این تکمه در زمستان بسته و در فصل گرما و تابستان باز بود. طرحی از گل و بوته هم روی ارخالق میدوختند که به آن قلمکار میگفتند بهترین ارخالقها متعلق به بنارس بود، در اصفهان و بروجرد و شیراز نیز ارخالق تولید میکردند.
لباس دیگری که بدون آستین بود و از روی پیراهن و زیر کت پوشیده میشد جلیزقا یا جلیقه بود که ( در اصطلاح محلی جرقا نام داشت). از روی جلیقه یا ارخالق زنان کتی میپوشیدند که در اصطلاح محلی به آن « دون » یا «یل» میگفتند که تا کمر میرسیده و مورد استفاده متمولین بوده.زنان از تنبان بعنوان شلوار استفاده میکردهان، « تنبان یک نوع شلوار بود که معمولاً کوتاه و گشاد بوده و از پارچههای چون ابریشم، مخمل، شال کشمیری یا پارچههائی از این قبیل دوخته میشد، تنبان که در اصطلاح محلی بدان تومان گفته میشود، تا قوزک پا میرسیده و سپس در قوزک پا باکش بسته میشده تنبانهای کوتاهتر گشاد دوخته میشدند. همچنین زنان دامنی پرچین بنام شلیته ( که در اصطلاح محلی شلته گفته میشده ) میپوشیدند، شلیتهها ابتدا دامنیهای پرچینی بودند که روی زانو میآمد ولی بعد این شلیتهها کمکم کوتاهتر شده شلیتهها را روی تنبان به تن میکردند. زنهای شیک پوش معمولاً ۱۰ الی ۱۱ شلیته برپا میکردند. یک نوع شلوار هم تحت عنوان ( نیمساق ) وجود داشته از این شلوار در مهمانیها و مسافرتها استفاده میشده که در قسمت پا به جوراب مجهز است که نوعی جوراب شلواری است.
پاپوش زنان: زنان کفشهای پاشنه کوتاهی که به « کوردی یاتی » معروف بودند به پا کردهاند،رویه این کفشها معمولاً از پوست گوسفند ( یا میشین) و زیر کفش از پوست گاو میش یا گاو بود که در اصطلاح محلی بدان « گون » میگفتند. روستائیان معمولاً از پوست خام گاومیش یا گاو استفاده میکردند و رویه کفش را از لاستیک یا تسمههای بهم بافته شده از پوست میش یا گوسفند درس میکردند. لازم به ذکر است که چرم خام انعطاف نداشته و ظاهر خوبی هم نداشت ولی دیرتر از بین میرفت. چرم خام رنگ طبیعی خود را داشت اما چرم دباغی شده که معمولاً طبقات مرفه برای ساختن کفش خود استفاده میکردند به رنگ قهوهای یا تیره بود.
کفش زنان ثروتمند یکنوع چارق گلدوزی و تزئین شده بود، اما کفش زنان طبقات کم درآمد یا روستایی معمولاً از چرم خام تهیه میشد ( البته نسبت به کفش مردان کمی زیباتر ساخته میشد) معمولاً برای دوام بیشتر کفش از یک لایه « خش » استفاده میکردند که بین کف داخلی و کف اصلی کفش قرار میگرفت. لایه خش ذرات ریز تراشیده شده چرم و میشین بود که با سریش و مقداری آب در یک کوزه ریخته شده و مانند سابیدن کشک در کوزه شکسته کوبیده میشد تا کاملاً خیس شده و بوسیله سریش به هم بچسبد سپس آنرا روی کف داخلی کفش مرتب میکردند و کف اصلی را روی آن نصب کرده و میدوختند.
لباس عروس: نوع لباس عروس بستگی به استطاعت و اعتقادات خانواده عروس داشته است معمولاً روی صورت عروس تور میانداختند. میتوان گفت که لباس عروس نسبت به لباس افراد عادی زرق و برق بیشتری داشته و رنگ آن شاد و از نظر ظاهرخوش دوخت بوده است.
لباس مردان
سرپوش مردان: مردان معمولاً از کلاه پوستی یا کلاهنمدی به عنوان سرپوش استفاده میکردند اما در زمان رضاشاه استفاده از این کلاهها ممنوع شده و ابتدا کلاه پهلوی و سپس کلاه شاپو متداول گردید.
تنپوش مردان : مردان پیراهنی به نام «کونیک » میپوشیدند که تا کمر میرسید، از روی کونیک معمولاً جلیقه میپوشیدند که از جلو یک طرف آن روی طرف دیگر آمده و بسته میشده. همچنین دو نوع کت بنامهای « اویما » و « ستره» وجود داشت که هم جنس و هم استفادهکنندگان آنها متفاوت بود. ستره کنارش چاک داشته و جیب آن مثل قبای آخوندی بود، ستره بلند بود و معمولاً شهریها و افراد ثروتمند از آن استفاده میکردند. اما دهاتیها و مردم کمدرآمد «اویما » میپوشیدهاند که از جنس کرباس تهیه میشده، روستائیان کرباس را برنگ آبی رنگ میکردند ( چون رنگ دیگری نبوده ) و اویما از ستره کوتاهتر بود و تا زانو میرسید.
لباس که مردان به عنوان پالتو استفاده میکردند «سردری» نام داشته که بالاتنه آن جدا بوده و پائین تنه آن دارای چینهای زیادی بوده که در اصطلاح محلی بدان « لوحه چین » میگفتهاند و تا پا میرسید. شلوار مردان گشاد بوده و کمر آنرا با بند میبستند، روستائیان معمولاً بندشلوار خود را بلند میگرفتهاند به نحوی که از جلوی شلوار آویزان میشده است. رنگ این نوع شلوارها که به شلوار بندی معروف بودهاند، آبی نیلی بوده. لازم به ذکر است که افراد روستایی و کمدرآمد شلوار زیر و شلوار رو نداشتهاند و همان شلوار را هم در خانه و هم در بیرون خانه میپوشیدهاند.
پاپوش مردان : کفش مردان را نیز مانند کفش زنان از پوست گاومیش یا گاو «گون» درست میکردهاند. افراد ثروتمند از کفش پاشنه بلند استفاده میکردهاند ولی بقیه مردم کفش پاشنه کوتاه میپوشیدند که به آن « کودری یاتی » میگفتند.
زیورآلات : استفاده از انگشتر بر خلاف مردان که معمولاً از انگشتر عقیق به خاطر ثواب بودن استفاده میکردند در بین زنان معمول نبوده است، البته به هنگام ازدواج حلقهای بین عروس و داماد رد و بدل میشده است. دستبند و گردنبند زنان معمولاً از یک رشته منجوق، سنگ شبه یا شبق « سنگ سیاه براق » و سنگهای زرد رنگ (کهربا) و پشم و عقیق تشکیل میشد. در روستاها معمولاً از سکههای پنجریالی یا دهریالی که زرگرها آنها را با قلابهائی به هم متصل میکردند به صورت سربند – گردنبند و استفاده میشد. سربندها را معمولاً بوسیله پیشانی بند ( در اصطلاح محلی عصابه ) آویزان میکردند.