همه چیز درباره شهر بوشهر و آداب و رسوم و ادبیات و فرهنگ بومی آن
تحقیق درباره فرهنگ بومی و مراسم های بوشهر
شهری بندری و مرکز استان بوشهر از استانهای جنوب غربی ایران است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۱۹۵٬۲۲۲ نفر بودهاست. بوشهر بندری شبهجزیرهای در بخش مرکزی شهرستان بوشهر است که از سمت شمال، غرب و جنوب به خلیج فارس محدود شدهاست، این بندر در ارتفاع ۱۸ متری از سطح دریا و در منطقهٔ ساحلی خلیج فارس واقع شده و آبوهوای نیمه بیابانی گرم دارد. نام بوشهر در کتابها و اسناد تاریخی، تحت نامهای مختلفی نظیر «رام اردشیر»، «ابوشهر»، «بُخت اردشیر»، «لیان» و «ریشهر» به ثبت رسیدهاست.
بیشتر مردم بوشهر به زبان فارسی با لهجه محلی تکلم میکنند. بندر امروزی بوشهر را نادرشاه افشار در ۱۷۳۶ میلادی رونق دوباره بخشید. نام این محل پیش از آن ریشهر بود. بندر بوشهر به خاطر عواملی مانند صیادی، وجود نیروگاه اتمی، کشتی سازی و صادرات از این بندر رونق اقتصادی گرفتهاست.
نام بوشهر از کجا آمد
بنای بوشهر به اردشیر ساسانی نسبت داده شده و نام اصلی آن «رام اردشیر» بودهاست. گفته میشود که «رام اردشیر» به مرور زمان به «ریشهر» تبدیل شد. به نظر میرسد که بوشهر تحریف شده ریشهر- همان شهر قدیمی است. در عصر هخامنشی از تمدنهای بزرگ در ایران تمدن لیان بودهاست که برخی به اشتباه نام آن را از نامهای بوشهر میدانند.
هم اکنون نام خیابانی در بازار بوشهر به همین نام است طبق آثار کشف شده در منطقه باستانی هلیله و ریشهر نام این سرزمین ژرمانسیکا بودهاست. همچنین در آثار باستانی شوش از این بندر نام برده شدهاست. در زمان اسکندر نام آن به موزامبری تغییر یافت.
نام دیگر اباشهر در زمان اردشیر بابکان به معنی شهر بابک و بعد از آن بوشهر به معنای شهر پایین به دلیل اختلاف سطحی که با ریشهر داشتهاست.
آداب و رسوم بوشهر
جشن ها وآیین ها : در تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی ، جشنها و روزهای عید ، ریشه در تاریخ افسانهای ایران باستان ؛ یعنی دوره سلسله پیشدادی دارند . جشن ها و آیین های استان بوشهر به جشن های مذهبی ، ملی و محلی تقسیم می شوند.
جشن های بزرگ مذهبی در استان بوشهر شامل جشن میلاد حضرت محمد(ص)، جشن میلاد حضرت فاطمه(س) (روز مادر)، جشن میلاد حضرت على (ع)( روز پدر)، جشن های بزرگ نیمه شعبان، روز میلاد حضرت امام زمان (عج )، مراسم های آغاز ماه مبارک رمضان و آداب گرفتن روزه و عید قربان، جشن بزرگ غدیر خم و تعیین حضرت علی(ع) به جانشینی حضرت رسول الله(ص)، جشن بزرگ بعثت حضرت محمد (ص) و جشن میلاد دیگر امامان معصوم (ع) از جمله جشن های مذهبی مهم استان بوشهر به شمار می آیند .
جشن بزرگ عید فطر در استان بوشهر ؛ عید تلخک یا عید مرده ها نامیده می شود . در این روز کسانی که عزیز از دست رفته دارند ؛ مراسم فاتحه خوانی برگزار می کنند و مردم برای تسلیت به دیدن آن ها می روند . سحرگاهان بعد از گفتن اذان صبح روز عید فطر، مردم به زیارت اهل قبور می روند و بر قبر مرده های خود سفره می چینند و پس از بازگشت از قبرستان نماز عید خوانده می شود.
سنن و آداب و رسومی که در استان بوشهر به طور معمول بکار می رود خاص و عام است. در گستره کشور ایران کمتر منطقه ای است که سنن و آداب و رسوم ملی میهنی خود را تا کنون به طور کامل حفظ کرده باشد. استان بوشهر نیز از این قاعده مستثنا نیست.
معمولاً فرهنگ و رسوم هر قوم یا ملت را باید در تاریخ گذشته آنان جستجو کرد وبه آن پرداخت. ظاهراً فرهنگ و رسوم هر قوم تا زمانی تداوم خود را حفظ می کند که تحت تاثیر جهان خارج قرار نگرفته و همچنین با زندگی ماشینی مأنوس نشده باشد. همین که مشکلات راه های ارتباطی از میان برداشته شد و انسان با شیوه زندگی جدید آشنا گشت، سنن و آداب و رسوم دیرینه اش زورمندی همیشگی خود را از دست داده و به تدریج رو به فراموشی یا سستی می گذارد.
اما نابودی کامل و یا برعکس ، ماندگاری آن بستگی به تعلقات شدید فرهنگی – مذهبی و تعصبات ملی مردم هر ناحیه دارد. در این میان ، پاره ای از باورهای فرهنگی مردم که دیرینه بوده و جنبه مذهبی یا ملی دارند، ممکن است تداوم خود را همچنان از دست ندهند اما پاره ای دیگر نیز دستخوش آسیب زمان قرار گرفته و به نابودی می گرایند. از این رو سنن و آداب و رسومی استان بوشهر را می توان به دو دوره پیش از اسلام و پس از ورود اسلام به ایران ، تقسیم کرد.
آنچه مربوط به پیش از اسلام (ایران باستان) بوده و به تاریخ و فرهنگ ایران باستان برمی گردد، شامل موارد زیر است :
مراسم باران خواهی (یا دعای باران)، تقدس بعضی از درختان، انجام کارهای تعاونی گروهی، برگزاری مجالس ترحیم مردگان یعنی مجلس سه روزه و هفته و چهلم و سالگرد آنان و مراسم ساروج کوبی و …
آنچه در دوره اسلامی (ایران پس از اسلام ) درمیان مردم متداول گردیده ، شامل این موارد دیگر است:
مراسم نیمه براتی، نان پوشی، معالجه بیماران، عزایم نشینی، تابه گرمک، نظر در آوردن، دم دم سحری و مراسم گلی گوشو ( گره گشو، گره گشایی)
پاره ای از باورهای خرافی درمیان مردم رواج دارد که بن مایه در تفکرات قرون وسطایی داشته و حتی ، فراتر از آن دوره می رسد. پیش از آن که به بیان شمه ای درباره هریک از موارد فوق بپردازیم ، لازم است به گویش مردم استان بوشهر نگاهی بیندازیم.
بزم عروسی
معمولا مراسم عروسی در مدت دو شبانه روز پیاپی صورت می گیرد . شب اول راکه به “حنابندان ” معروف است، تا صبح به رقص و پای کوبی گروهی و خیام خوانی سپری می کنند . دراین بساط ، لازمه هرجشن عروسی که به آن عیش می گویند، بودن ” نی انبانه زن ” و ” تنبک زن ” است . اگر این دو نباشد ، مجلس عیش ، گرمی چندانی به خود نمی گیرد.
به منظور شرکت اهالی محل در عروسی ، ابتدا زن سلمانی محله افراد را دعوت به شرکت می کند. جوانان محلات دیگر نیز که همیشه چشم به راه چنین مجلسی هستند ، خود را دعوت نشده ، به آن جا می رسانند .
نی انبانه زن ، با تجربه خاص خود در آن هنگام که شیخ عاقد برای خواندن خطبه عقد وارد خانه عروس می شود ، می نوازند :
آ شیخ مرخصم بکن می خوام برم خونه مو!
بعد از عقد عروس، آهنگ این ترانه دیگر راکه به “لاحول الله ” معروف است ،این طور به گوش می رساند:
شنیدم بهمنی گردان می سازن
برای سربازا زندان می سازن(می سازند)
لاحول الله، لاحول الله
ما عروس عقد کردیم الحمدولله
گاهی، هنگام دمیدن نی، دیگران نیز با “نی زن” همخوانی می کنند و این همسرایی همراه آهنگ نی، زمانی است که “نی زن” آهنگ ترانه ها و اشعار محلی دیگر را که با آن مانوس هستند، در نی انبان خود این چنین می دمد:
چلچلِ باد ِ شمال ، زیر بال مینا …
بعداز مدتی نواختن ، این آهنگ دیگر را پی می گیرد:
رباب رباب ربابن …حال رباب خرابن
رباب میره آسیو …با سرخاب وسفیدو نی زن ،گاهی دیگر نیز خود پیشتاز میدان بزم شده و افراد حاضر را به نوعی سماع وامی دارد .
در این هنگام، عده ای از مجلس نشینان به قصد سماع از جای برمی خیزند و بر “نی انبانه زن” واجب است آهنگی مخصوص که اصطلاحا به آن “شِکی” می گویند بنوازد . “شِکی” رفتن یا “شِکی” زدن به معنی آهنگ رقص توأم با پایکوبی گروهی و یا فردی است و هیچ معنا ومفهوم دیگر ندارد.
خیام خوانی
خیام خوانی در مراسم عروسی جای ویژه خود را دارد. خواندن رباعیات خیام یا هر رباعی دیگر که رنگ و بوی رباعیات خیامی دارد، توسط یکی از خراباتیان به کار گرفته شده و گاهی همنوایی “نی ” (نی فلوت) با آن ، محفل عروسی را گرمی دیگر می بخشد.
خیام خوانی ، تنها در مراسم عروسی معمول نیست. در هر بزم شادمانی دیگر مثل ختنه سورانی نیز به کار می گیرند. اینک چند مورد از رباعیات و ترانه های خیامی را با هم می خوانیم :
در کنج خرابات کسی پیر نشد
وز مردن آدمی، زمین سیر نشد
گفتم که به پیری رسم وتوبه کنم
بسیار جوان مردو یکی پیر نشد
* * *
آن قصر که بهرام در او جای گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
* * *
سیصد گل سرخ به گلشن نصرانی
ما را ز سر بریده می ترسانی
گر ما ز سر بریده می ترسیدیم
در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم
یزله و یزله گری
یزله به معنی رقص و پای کوبی توأم با همخوانی گروهی و کف زنی است.
یزله ، ویژگی خاص خود را دارد ، فقط یک نفر می خواند و دیگران نیز با کف زدن های مرتب و آهنگین خود ، همان بند اول را که از زبان یزله گر می شنوند ، پاسخ می گویند و “یزله گر” همیشه “یزله ” را چنین آغاز می کند:
هلَ الیَوس هلِ یوسا…
و یزله گران نیز همان را پاسخ می گویند .
ومثلا باز یزله گر می گوید:
جهاز اومد نفع دزا (دزدها)…
بعد از اتمام هل الیوس گویی ، یزله گر موضوعات دیگر را پی می گیرد . مثلا:
دیگه نمیشم به کهله …
و یا :
دینا دینا دینا _ کاسه لیسو(ن)
یزله گران همان را تکرار می کنند . و باز یزله گر بندهای زیر را به زبان می آورد و یزله گران در جواب هر بند ، همان دینا دینا – را تکرار می نمایند:
تغاری بشکنه ماساش بریزه …
و مشکی بدره اواش بریزه
وجهان گشته به کام کاسه لیسو(ن)
سرور در عروسی ها
خواندن در مراسم، رسمی است که از زبان مادر، خواهر، عمه و خاله داماد یا معمولاً شخصی که برای سرگرم کردن مجلس عروسی آمده است، و چشم حاضرین را به خود خیره ساخته و سکوت محض برمجلس حکم فرما می کند ، اجرا می شود.
در پایان هر بیت یا دو سه بیتی که خوانده می شود ، “کلِ” را چاشنی آن می کنند. گاهی سرور را دو تایی با هم و در پاسخ گویی به یک دیگر می خوانند. گفتن (خواندن) هر سرور را یک “بند” می نامند . مضمون هر سرور در وهله اول : خطاب مادر و خواهر داماد به داماد و نیز سرور و شادمانی آنان از برپا داشتن شدن مراسم عیش و عروسی است.
پیوند سرور ها به طور کلی از : حجله دامادی ، شمایل داماد، زیبایی عروس و… ترکیب یافته است. گفتنی است ، برای تمام زمینه های وضعی و ظاهری موجود که تمهید شده است و بعضا خیالی هم می باشد ، سرور را که همخوانی کامل با آن داشته باشد می سرایند. مثلا وقتی می خواهند عروس راببرند ، چنین می خوانند :
اومدیم گل ببریم و گل سفید پنبه را
مونس دل ننش این شب چراغ حجله را
و اگر داماد نیز یکی یک دانه (تک فرزند) باشد، مادر یا خواهر داماد برایش می خوانند :
رود جونیم ، یکی یک دونه ، صاحب صدخونه بی
شب به کوچه عاشقان و ، روز به مکتب خونه بی
هرچه دارم سی تو دارم تو عزیز خونه می
قد و بالات گل بریزم گوهر یک دونه می
و اگر عروس و داماد عمو زاده باشند:
ابر اومد بارون گرفت و او اومد سالون گرفت
ناز بالای شازده دوما دختر عاموش گرفت
نان پوشی (نون پوشی)
نان پوشی ، نذر بسیار ساده ای است که آن را در مسجد (یا بعضی قدمگاه ها) به جای می آورند. نذر نان پوشی بیشتر برای خردسالان و گاهی نوجوانان بیمار به کار گرفته می شود و معمول چنین است که فرد مورد نظر را در یک گوشه مسجد به حالت طاقباز خوابانیده و سر تا پای بدن او را با نان می پوشانند . افراد شرکت کننده در مراسم ، فقط زنان و دختر بچه ها هستند.
کار نان پوشی برای لحظه ای کوتاه و با سلام و صلوات بر ائمه و حضرت محمد “ص” صورت می گیرد و بعد ازآن ، نان ها را تکه تکه (لقمه لقمه) کرده و مسقطی یا حلوای دیگر را درآن جای داده و به حاضرین می دهند .
باید گفت در گذشته ، در عین پای بندی مردم به رسم نان پوشی ، فقط فرادستان جامعه قادر به انجام آن بودند و در میان طبقه بی نوا فراگیری چندانی نداشت و علت این امر چیزی جز مستمندی آنان نبود.
مراسم گلی گوشو ، گره گشو = گره گشای
گره گشای ، به معنی گشوده شدن گره، باز شدن گره، مجازاً برطرف شدن مانع و آسان شدن کار ، آداب مختصری بود که در شب پانزدهم ماه مبارک رمضان انجام می گرفت ، ” گروه گلی گوشو ” بیشتر از پسران و دختران خردسال می بودند. اینان کمی بعد از افطار در حالی که کیسه کوچکی در گردن داشتند ، در کوچه های محل به راه افتاده و به درِ همه منازل سر می زدند.
از همان آغاز پی گیری مراسم و حرکت به سوی خانه ها ، با آهنگی خاص ، باشندگان محل را این گونه آگاه می ساختند :
گلی گوشو ….سرت بوشو ….(با تکرار مداوم )
اغلب خانواده ها دو سه روز پیش از برگزاری مراسم، مقداری گندم را در آب خیس نموده و درعصر روز چهاردهم همان ماه ( پیش از افطار ) آن را تفت (بو) می دادند تا در موقع آمدن گروهِ ” گلی گوشو ” به یکایک آنان بدهند . هر گاه گروه مزبور از در خانه ها دست پر بر می گشت ، چنین می خواندند :
خونه گچی ….پر همه چی ….
و اگر چیزی به آنان داده نمی شد، آوای شعری زیر را که گله آمیز اما خنده آور بود و جنبه کودکانه داشت ، بدین سان سر می دادند :
خونه گدا ، هیچش ندا ….. یا : خونه گدا ، خیرش ندا
دَم دَم سحری
دم دم سحری ، از ترکیب دم دم + سحر+ ی ساخته شده . دم دم ، یک آهنگ صوتی است و از ضرب آهنگ کوبش چوب بر روی ” دمام ” یعنی همان وسیله ای که در وقت سحر و به گاه رمضان برای بیدار کردن مردم از خواب ، بر آن نواخته می شود، نام به خود گرفته است.
همه ساله معمول چنین بود که در ماه روزه گرفتن ، حداقل دو نفر از افراد در حالی که به دست یکی ، چراغ فانوس و در کول دیگری ” دمام ” بود. به درِ یک یک خانه های محل خود می گشتند و علاوه بر دق الباب کردن خانه ها ، بازدن ضربه های آهنگین بر ” دمام ” ( با ریتم سه ضربی ) و همراه با خواندن بعضی اشعار دعاگونه ، افراد خانواده را از خواب بیدار می نمودند.
اجرای ” دم سحری ” در محلات نواحی مرکزی و حاشیه ای بوشهر ، بیشتر از نواحی بیرونی به کار گرفته می شد و معمولا در هر محله ، افراد خاصی به انجام آن دست می زدند.
مراسم باران خواهی
یکی از رسوم قدیمی و ویژه استان بوشهر مراسم باران خواهی است و سخت بدان پای بندی دارند. یعنی اگر در فصل باران ، آسمان بر زمین بخیل شود، از دهه دوم آذرماه به بعد و تا آخر آن ماه، مراسم باران خواهی را که قدیم ترین مراسم به یاد مانده از عهد باستان است، برگزار می کنند:
معمولا در پسین گاه ، به کنار دریا و یا رودخانه نزدیک محل خود می روند و بر گرده پسر بچه ای یک لنگه (سنگ) آسیاب دستی می نهند و برگردن اوست که آن را تا ساحل دریا (کنار آب) حمل کند. قبل از رفتن به کنار آب ، به منظور اطلاع رسانی و شرکت بقیه افراد محل در انجام مراسم ، همگی با هم ، چنین می خوانند:
مشکولکُم خُشکنِ خدا اَویش بده ( مشک کوله من خشکیدهاست . خداوندا آن را پر آب کن )
یا: پیرزنِ کور و لنگ ها سک کولشن. ( پیرزن کور سنگ آسیاب برگرده دارد)
یا: قبله دعا رفتیم سی او خدا رفتیم
مرتب و به طور یک نواخت و آهنگین ، جمله های دعاگونه خود را تکرار می کنند تا به کنار دریا یا آب مورد نظر در بیرون محل ، برسند. آن گاه سنگ آسیاب را برزمین گذاشته و پس از استراحتی کوتاه ، سه مرتبه سنگ آسیاب مزبور را در آب زده و سپس آن را برگرده پسر بچه های دیگر می نهند و آهنگ بازگشت می نمایند. با خاتمه این مراسم که آن را ” قبله دعا رفتن ” می گویند ، چشم به آسمان دوخته و با امیدواری کامل در انتظار فرود باران می نشینند.
معالجه بیماران
برای معالجه بیماران ، روش درمانی ویژه ای درنظرگرفته شده است که هم تکیه برخرافه پرستی عوام الناس دارد و هم به نوبه خود یادآور علم طبابت نزد مصریان قدیم و بابلیان است. بدان سان که برای درمان بعضی امراض ، مثل : دیوانگی ، صرع ، نازایی و بسیاری بیماری های دیگر به ” حرز” و تعویذ و دعا متوسل می شوند و توجه به اوارد و ادعیه و عزایم را علاج اصلی آن می دانند .
علاوه بر این برای مداوای تب ، یرقان ، امراض پوستی و حتی عقرب زدگی و… مهره های خاص خود نیز به کار گرفته می شود که باید هریک را تا درمان کامل ، به گردن بیاویزند. قبل از آویزه مهره به گردن ، لازمه کاراست که اول مهره را “اوسی” owsi کنند. “اوسی” به معنی طاهر کردن مهره و خواندن افسون برروی آن است و اگر چنین نکنند، درمان بی اثر می ماند.
اعتقاد به اثر بخشی مهره برای دفع چشم زخم ومداوای امراض ، خاص مردم بوشهر نیست ، تا آنجا که بر ما معلوم است استفاده از مهره هایی نظیر: تمیمه ، تب ، ازرق (کبود) ، در دیگر نقاط ایران نیز معمول و متداول می باشد.
عزایم نشینی
عزایم جمع عزیمت ، به معنی افسون ها و دعاهایی است که برای شفا یافتن بیماران یا برای رام کردن مار و جانوران دیگر به کار می رود.
… گاه ، عزایم را درمیان جمع و به منظور خاصی مثلا شناختن ” دزد ” به کار می گیرند وانجام آن را ” عزایم نشینی ” می نامند.
عزایمِ دزد شناختی ، در خانه ” دزد زده ” صورت می گیرد و چنان است که وقتی اموال خانه ای به سرقت برود ، و دزد ، دستگیر و شناخته نشود ، معزّمی را دعوت می کنند واز وی می خواهند که دزد را معرفی کند. برای همین منظور عده ای در مجلس عزایم حضور می یابند و در حالی که “معزّم ” در میان جمع نشسته و کاسه آب و آیینه ای در پیش روی گذاشته است ، دخترک هفت هشت ساله ای را فراخوانده ، و آنگاه روی ناخن دستش وِرد بخصوصی زمزمه می کند تا بدان حالت ، قیافه دزد ، برروی ناخن او و یا کاسه آبی که روی آیینه قرار دارد مجسم شود.
تابه گرمک
“تابه گرمک کردن” شیوه ای است که برای دفع ” نظرزدگی ” به کار می گیرند.
“بوشهری ها اگر کودکی داشته باشند که در اثر بیماری و یا علل دیگر ضعیف و لاغر باشد و این ضعف و لاغری ادامه پیدا کند معتقدند که دیگران او را ” نظر زده اند ” و برای رفع این نظر زدگی شب چهارشنبه ” تابه گرمک ” می کنند به این معنی که چهارراهی را انتخاب کرده و آتش می افروزند و تابه ای روی آن قرار می دهند.
در این موقع یک زن و دخترش (حتما باید این عمل به وسیله یک زن و دخترش که عزب باشد صورت گیرد ) دو طرف آتش می ایستند ، آن وقت یکی بچه را در دست گرفته و به دیگری رد می کند و دیگری نیز او را به اولی بر می گرداند و همین عمل تکرار می شود و مادر طفل موظف است ظرفی را که محتوی آب و یک قطعه زاج سفید است روی تابه بریزد.
زاج در اثر سوختن ، خواهی نخواهی به شکلی در می آید و آن ها آن را به شکل وصورتی تعبیر می کنند و مثلا با حدس صائب خودشان را به صورت یکی از آشنایان که روزی طفل را دیده است تشبیه می کنند. آن گاه شخص “نظرکرده ” را پیدا کرده و خواهش می کنند که پنبه ای را با آب دهان مبارک خود آلوده نموده و با دستش به پیشانی کودک بمالد و معتقدند که بدین وسیله ” نظر زدگی ” رفع و کودک شفا می یابد”
لباس های محلی در بوشهر
به علت موقعیت بندری و ساحلی و شرجی بودن هوا در استان بوشهر بیشتر مردم از لباس های معمولی نخی استفاده می کنند . لباس های محلی اهالی استان بوشهر یکی از مهم ترین جاذبه های فرهنگی این منطقه به شمار می رود . بانوان در استان بوشهر، پیراهن بلند دور چین به همراه عبای سیاه، مقنعه نازک و سیاه رنگ، روبنده نازک، شلوار چیت و نوعی کفش صندل معروف به کوش می پوشند .
غذاهای محلی بوشهر
به سبب ساحلی بودن استان بوشهر و محدود بودن کشاورزی و دامداری ، ماهی و میگو سهم عمده ای در خوراک مردم استان بوشهر دارند . غذاهای محلی و سنتی از مهم ترین جاذبه های اجتماعی به شمار می روند . تقریباً همه خوراک هایی که در این استان تهیه و طبخ می شوند ریشه در طبع محلی مردمان بوشهری دارد .
انواع قلیه رایج ترین غذای محلی استان بوشهر به شمار می آیند . قلیه یک واژه عربی است و مفهوم عام آن نوعی خوراک است که از گوشت درست می کنند . در نواحی ساحلی منظور از قلیه؛ خورش ماهی و میگو است . قلیه انواع مختلفی دارد که قلیه اسفناج، بادنجان، کدو ترش، برنج، به، هویج، پیتی، سغدی، قلیه ماهی، قلیه میگو، کباب میگو، آبگوشت ماهی، شینسیل میگو، دم پخت ماهی، ماهی شکم گرفته، کباب ماهی، ماهی شور پلو، عرق گیر ماهی، پلو ماهی، حواری ماهی، ماهی تنوری، ماموسه و پاکوره از جمله برخی از آن ها هستند .
برخی دیگر از انواع غذاها چون دلمه برنج، دلمه برگ مو، خوراک چغندر، خوراک سیب زمینی، خوراک فاسولیا، گنمه، دم پخت ماش، خورشت جگر، خورشت گل کلم، خورش کلم پیچ، خورش لوبیا سبز، خورش بادمجان، دال عدس، حلوای عسلی و … از دیگر غذاهای محلی این استان جنوبی به شمار می روند .
ادبیات بومی بوشهر
زبان و گویش مردمان بوشهر
مردم این استان به زبان فارسی وبا گویش محلی تکلم می کنند. لهجه ها در روستا ها بیشتر از شهرها تنوع دارد . برخی از اهالی « جزیره شیف» وبنادر کنگان ، علویه نیز به زبان عربی صحبت می کنند. لحجه های فارسی به گویش بردستانی، دشتی، تنگستانی وکازرونی دراستان بوشهر رواج دارد این لحجه ها کاملا با لحجه های شمال سرزمین فارس مانند لحجه های لری ، فارسی وسیوندی ارتباط دارد . زبان های مردم سواحل خلیج فارس وجزایر آن بازمانده های گویش شبانکاره ای، بلوچی، کردی، ترکمنی، وبرخی از واژ ه های انگلیسی، هلندی، پرتقالی، هندی، عربی، وترکمنی است ولی استخوان بندی و ریشه آن فارسی است .
پیشنهادی: درباره فرهنگ بومی استانهای ایران بیشتر بخوانید
خیلی خوب بود ولی اگر جا های دیدنی و شاه های آن جارا هم اضافه میکردین و کمی خلاصه نویسی میشد خیلی کامل تر و بهتر میشد
بازهم خیلی ممنون از کسی که این اطلاعات رو در این سایت گذاشت❤
من خودم بوشهری هستم اما بعضی از این موارد رو نمی دونستم ممنون از شخصی که اطلاعات را در این سایت گذاشته
با تشکر