همه چیز درباره ادبیات و فرهنگ بومی و آداب و رسوم تبریز
تبریز یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر بزرگترین قطب اقتصادی منطقهٔ شمالغرب ایران و مناطق آذرینشین بوده و مرکز اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این مناطق شناخته میشود. تبریز همچنین میزبان تعدادی از دانشگاههای معتبر ایران میباشد.
تبریز از نظر جغرافیایی
جمعیت تبریز در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۱٬۴۹۴٬۹۹۸ نفر بوده که این رقم با احتساب جمعیت ساکن در حومهٔ شهر به حدود ۱.۸ میلیون نفر میرسد. اکثریت ساکنان تبریز آذربایجانی میباشند و زبان محاوره در بین مردمان تبریز زبان ترکی آذربایجانی با لهجهٔ تبریزی است. برخی اسناد و شواهد تاریخی نشان میدهد که تا سده یازدهم هجری زبان آذری، شاخهای از زبانی ایرانی، در این شهر تکلم میشده است. تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهیالیه مشرق و جنوب شرق جلگهٔ تبریز قرار گرفته است.
این شهر از سمت شمال به کوههای پکهچین و عون بن علی، از سمت شمالشرق به کوههای باباباغی و گوزنی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنههای کوه سهند محدود شدهاست. آب و هوای تبریز در زمستانها بسیار سرد و در تابستانها خشک و گرم است. تبریز در طول تاریخ خود با فراز و فرودهای فراوانی روبرو بوده است. تاریخ این شهر اشغال توسط بیگانگان و حوادث مهلک طبیعی از جمله زمینلرزههای مهلک را تجربه کرده است.
با این حال این شهر به سبب موقعیت مناسب خود و سختکوشی ساکنان آن همواره موقعیت خود را بازیافته بطوریکه در دوران مختلف تاریخی همواره از مراکز مهم اقتصادی و سیاسی منطقه بوده است. این شهر در طول تاریخ بارها، ویران و تجدیدبنا شده است. سنگ بنای فعلی تبریز به دوران اشکانی و ساسانی برمیگردد. تبریز در طول حکومت ۴۰۰ سالهٔ خاندان «رَوّادی» و اسکان قبیلهٔ عرب «اَزْد» به شکوفایی رسید. در دوران بعد تبریز یکی از طویل المدتترین پایتختهای ایران بودهاست.
این شهر پایتخت سیاسی ایران در زمان خوارزمشاهیان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، اتابکان، قراقویونلوها، آققویونلوها، صفویان و ولیعهدنشین ایران در دوران قاجاریان بود. اوج شکوفایی تبریز مربوط به دورهٔ ایلخانان است که در این زمان، پایتخت قلمرویی پهناور از نیل تا آسیای مرکزی بود. تبریز در سال ۱۵۰۰ میلادی و در زمان پایتختی صفویان بهعنوان پنجمین شهر بزرگ جهان شناخته میشده است. پس از ناملایمات فراوان بر اثر جنگ و حوادث طبیعی این شهر مجددا در دوران قاجار به شکوفایی رسید بطوریکه در این دوران مهمترین و پیشروترین شهر ایران شناختهمیشد.
در دوران معاصر نیز تبریز یکی از مراکز مهم اقتصادی و صنعتی در سطح کشور ایران محسوب میشود. همچنین تبریز در دو سدهٔ اخیر مبدأ بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در کشور بوده است، به طوری که این شهر آغازگر انقلاب مشروطه پس از تثبیت مجدد استبداد بود و نقشی کلیدی در تحولاتی بعدی کشور ایران همچون انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و مدرنیزه کردن کشور داشته است.
تاریخچه تبریز پس از اسلام
در زمان فتح آذربایجان به دست اعراب در سال ۲۲ هجری، آنگونه که در کتاب فتوحالبلدان بلاذری آمده، توجه سپاه اعراب بیشتر متوجه شهر اردبیل بوده و حتی نامی از تبریز در فهرست شهرهایی که مرزبان پارسی از آنها سربازگیری کرده بود، نیامده است. چنین پیدا است که تبریز همانگونه که «فاستوس بیزانسی» اشاره کرده، در سدهٔ چهارم میلادی ویران شده بود و در زمان حملهٔ اعراب، قریهای کوچک بیش نبوده است.
پس از فتح آذربایجان، گروهی از اعراب در آذربایجان ساکن شدند.
در زمان خلافت منصور عباسی (۱۵۸–۱۳۶) و در حدود سال ۱۳۷ هجری، مردی به نام «رَوّاد» از قبیلهٔ «اَزْد» از قبایل مشهور یمن در تبریز مسکن گزید و پسران او اقدام به ساخت نخستین دیوار شهر کردند. به گفتهٔ یاقوت حموی، تبریز قریهای بود تا آنکه رواد ازدی در زمان متوکل عباسی به آن درآمد. پس از رواد، پسرش «وجنا» با برادرانش در آنجا قصرها ساختند و گرد شهر دیوار کشیدند. سپس مردم به آن شهر درآمدند.
نویسندگانی مانند ابن خرداذبه، احمدبن یحیی بلاذری و طبری، تبریز را در بین شهرهای کوچک آذربایجان نام بردهاند. درحالی که مطهر بن طاهر مقدسی شهر را تحسین کرده و همعصر او ابن حوقل (حدود ۳۶۷ هجری) تبریز را آبادتر از اغلب شهرهای کوچک آذربایجان میشمارد.
تبریز از نیمهٔ نخست سدهٔ سوم هجری روبه گسترش نهاد و اهمیت آن در منطقهٔ آذربایجان به اندازهای بود که متوکل عباسی پس از زمینلرزهٔ سخت و ویرانگر تبریز در سال ۲۴۴ هجری، بیدرنگ فرمان بازسازی شهر را صادر نمود. این شهر که در دورهٔ فرمانروایی «ابومنصور وهسودان روادی» روبه گسترش و آبادانی نهاده بود، در اثر زمینلرزهٔ سال ۴۳۴ هجری مجدداً بهشدت آسیب دید. به طوری که ناصرخسرو که در ۴۳۸ هجری از این شهر دیدن کرده، مساحت تبریز را ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰ گام بیان کرده که بر این اساس به نظر نمیرسد مساحت شهر متجاوز از یک کیلومتر مربع بوده باشد.
اعضای خاندان روادیان تا ۴۴۶ هجری با چند وقفه، حاکمان تبریز بودهاند. در این سال طغرل سلجوقی، وهسودان روادی را خراجگزار خود کرد و به گفتهٔ ابن اثیر، طغرل در سال ۴۵۰ هجری «مملان بن وهسودان» را به حکمرانی آذربایجان گماشت. الب ارسلان (جانشین طغرل) در ۴۶۳ حملان را از حکومت آذربایجان برکنار نمود و نزدیک به چهارصدسال فرمانروایی خاندان روادی را در این سرزمین پایان داد.
در نوشتههای تاریخی از دوران سلجوقی، اشارههای زیادی به تبریز یافت نمیشود. در راحةالصدور آمده که طغرل جشن ازدواج خود را با دختر خلیفه در نزدیکی این شهر برپا ساخت. بعد از وفات سلطان محمود غزنوی (به سال ۵۲۵ هجری) بین داود پسر سلطان محمود و مسعود برادر وی تنشی جهت تصاحب تبریز پیش آمد که در این میان داود پیروز شد و تبریز را مقر حکومت خود ساخت. آنچنانکه از شواهد تاریخی برمیآید از زمان قزل ارسلان (۵۸۷–۵۸۲ هجری) به بعد تبریز برای همیشه پایتخت آذربایجان گردید. در ابتدای سدهٔ هفتم هجری مغولان دوبار به تبریز حمله بردند؛ ولی با دریافت غرامت بازگشتند. در سال ۶۲۷ هجری مغولها در نهایت بر تمام آذربایجان و به ویژه تبریز دست یافتند.
در دوران ایلخانان تبریز به اوج شکوفایی خود رسید. ابقا خان دومین پادشاه از سلسله ایلخانان تبریز پایتخت قلمرو این سلسله برگزید و حکمرانی خود را بر قلمرویی از نیل تا آسیای مرکزی در این شهر ادامه داد.
در زمان حکمرانی غازان خان اصلاحات غازانی از این شهر شروع شد و بناهای متعددی از جمله بنای دو شهر اقماری و نمونه شنب غازان و ربع رشیدی در این دوران انجام شد. مارکو پولو جهانگرد ونیزی که در سال ۱۲۷۵ میلادی از این شهر عبور نمود دربارهٔ شکوفایی این شهر در آن دوران نوشتهاست: … شهری بسیار بزرگ که با باغهای زیبا و دلانگیز محصور شده است. موقعیت قرار گرفتن این شهر بسیار عالی است بطوریکه کالاها از همه نقاط به این شهر آورده میشوند. بازرگانان لاتین و بویژه ژنویها به این شهر میروند تا کالاهایی که از سایر نقاط به این شهر آورده شدهاند را خریداری نمایند.
دوران شکوه تبریز در سلسلههای تیموریان، قراقویونلوها و اوایل سلسلهٔ صفویه ادامه یافت. به سال ۱۵۰۰ میلادی (۹۰۶ هجری) شاه اسماعیل تبریز را به تصرف خود درآورد و نخستین پایتخت ایران جدید در دورهٔ صفویه را در این شهر بنیان گذارد.
در این زمان حدود دوسوم جمعیت ۳۰۰–۲۰۰ هزار نفری تبریز سنی مذهب بودند و بهزودی سیاستهای سختی جهت تحمیل مذهب شیعه بر سنیان اعمال گردید. نزدیکی این شهر به مرز ایران و عثمانی موجب شد که تبریز در برابر تهدیدهای این حکومت آسیبپذیر شود؛ به طوری که چندینبار به تصرف عثمانیان درآمد تا این که شاه طهماسب صفوی در سال ۱۵۱۴ میلادی (۹۲۰ هجری) پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل نمود. در اواخر دوران صفویان این شهر دچار خسارات فراوانی شد.
در زلزله مهیبی در ۱۷۲۱ میلادی هشتاد هزار تن از ساکنان این شهر کشته شدند. در اشغال مجدد شهر توسط عثمانیها ما بین سالهای ۱۷۲۴–۱۷۲۵ میلادی حدود دویست هزار تن از مردم این شهر بدست قوای عثمانی کشتهشدند. در سال ۱۷۸۰ زلزله مهیب دیگری دویست هزار نفر دیگر از مردمان این شهر را کشت. این بلایای متعدد باعث شدند تا در اواخر قرن هیجدهم میلادی تبریز با جمعیتی سیهزار نفری به شهر ارواح مبدل شود. در این سالها هر قسمتی از شهر توسط خانوادهای اداره میشد.
با آغاز دوران قاجار این شهر دوباره مورد توجه قرار گرفت. تبریز در دورهٔ قاجاریان به عنوان ولیعهدنشین این سلسله انتحاب شد. با آغاز جنگهای ایران و روسیه در این دوران، تبریز یکی از اهداف قوای روس به شمار میرفت. روسها سرانجام در سال ۱۸۲۶ میلادی تبریز را به تصرف خود درآوردند.
با امضای توافقنامه صلح بین ایران و روس این شهر دوباره به دست نیروهای ایرانی افتاد. در آرامش پس صلح عباس میرزا، ولیعهد وقت و والی آذربایجان، شروع به اصلاحات گسترده و مدرن سازی در شهر نمود. او نقشه جدیدی از شهر تهیه کرد و به بازسازی تبریز پرداخت. عباس میرزا سیستم پستی و سیستم مالیاتی نوینی را در این شهر بنیان نهاد و همچنین مدرنسازی نظامی ارتش ایران و صنایع مرتبط با آن در این شهر آغاز شدند.
لقبها و عناوین در تبریز
جشن افتتاح نخستین خط تراموای ایران در تبریز (معروف به قونقا) در سال ۱۲۸۰ خورشیدی. شهر اولینها یکی از لقبهای تبریز است. تبریز به عنوان شهر اولینها، شهر بدون گدا، شهر زیرگذرها و روگذرها، پایتخت گردشگری اسلامی در سال ۲۰۱۸، امنترین شهر ایران، سالمترین شهر ایران، مهد سرمایهگذاری ایران، دومین شهر صنعتی ایران، دومین شهر دانشگاهی ایران، دومین شهر بلندمرتبهساز ایران، دومین قطب علوم پزشکی ایران، دومین شهر در جذب گردشگر سلامت در ایران، شهر شکلاتی ایران، قطب خودروسازی ایران، قطب قطعهسازی ایران، قطب تولید موتور دیزل خاورمیانه شهر جهانی بافت فرش و یکی از مهمترین شهرهای مهاجرپذیر ایران شناخته میشود.
فرهنگ بومی تبریز و آداب رسوم آن
فرهنگ قومیت تبریز
نوع پوشش مردم آذری
قومیت مردم ساکن در تبریز شامل ۹۶٫۵٪ ترک (آذری)، ۲٫۹٪ فارسیزبان و ۰٫۶٪ از سایر قومیتها میباشد. همچنین مطالعهٔ مقایسهای در مورد ساختار ژنتیکی ۳۵۲ ایرانی نشان داده که آذریهای ایرانی و احتمالاً اهالی تبریز، قرابت ژنتیکی نزدیکی با مردم گرجستان دارند.
بر پایه سفرنامهها و تاریخ نوشتههای جهانگردان و تاریخ نگارانی که از تبریز گذر کردهاند در گذشته قومیتهای مختلفی در شهر تبریز سکونت داشتهاند. برای مثال بنا به گفتهٔ جهانگردان ونیزی که در حوالی دوره آققویونلو از تبریز دیدن کردهاند: «ایرانیان، ترکمانان، عشایر هواخواه صفویه و ارامنه» ساکنان تبریز را تشکیل میدادند. آنتوریو تنرئیرو (جهانگرد پرتغالی) در سال ۱۵۲۵ میلادی (همزمان با حکومت شاه طهماسب صفوی) در مورد مردم تبریز مینویسد:
«در این شهر فارسیزبانان و عدهای از ترکمانان زندگی میکنند که همگی سفیدپوست بوده و ظاهر و شکلی زیبا دارند».
مذهب تبریز
بیشینهٔ مردم تبریز مسلمان و پیرو مذهب شیعهٔ دوازده امامی هستند. هرچند کمینهای از مسیحیان ارمنی با ۱٬۰۹۷ نفر و آشوری با ۵۰۳ نفر، زرتشتی با ۲۶ نفر، سایر مسیحیان با ۱۷ نفر و کلیمی با ۵ نفر جمعیت نیز در این شهر سکونت دارند. شاه اسماعیل یکم هنگام تاجگذاری در شهر تبریز به سال ۱۵۰۱ میلادی، علیرغم آنکه در آن زمان اکثریت ساکنان شهر، سنی مذهب بودند، مذهب شیعهٔ دوازده امامی را مذهب رسمی ایران اعلام کرد.
تبریز شمار زیادی از پیروان اهل حق را در خود جای داده است. البته بنا به یک رسم نانوشته، هیچگاه از این جماعت آمار گرفته نمیشود؛ ولی هر مسافری میتواند مردان آنها را به راحتی از طریق سبیل بلندشان در بیرون تشخیص دهد. با توجه به اینکه تبریز محل اعدام سید علیمحمد باب (ژوئیهٔ ۱۸۵۰) بوده، احتمال دارد تعدادی بهایی هم در شهر ساکن باشند.
پیشتر جمعیت کوچکی از کلیمیان هم در شهر ساکن بودند. بعد از آنکه «هولاکوخان» در سال ۱۲۸۵ سلسله خود را تأسیس کرد بسیاری از یهودیان به این شهر مهاجرت کردند. به دلیل تبعیضات و تعدیات فراوان جمعیت کلیمیان تبریز در دوران صفوی پراکنده شدند. هر چند در قرن ۱۹ به حضور پررنگ ایشان در عرصه فرش اشاره شده است. امروزه همهٔ آنها به تهران مهاجرت کردهاند.
مقبرةالشعرای تبریز؛ آرامگاه بیش از ۴۰۰ شاعر، عارف و نامآور ایرانی. اسدی طوسی نخستین و محمدحسین شهریار واپسین آرمیده در این آرامگاه است. از دیرباز قرار گرفتن شهر تبریز در منتهیالیه مسیر تجارت ایرانیان به غرب و واقع شدن در مسیر جاده ابریشم علاوه بر رونق تجارت باعث رونق فرهنگ و هنر در این شهر شدهاست.
ایجاد مدارسی همچون ربع رشیدی نیز به این رونق افزوده است. در دوران معاصر تأسیس مدرسه مموریال در اواخر قرن نوزدهم و بعدها ایجاد دانشگاه تبریز و همچنین وجود جریانهای روشنفکر در این شهر به رونق تبادلات فرهنگی این شهر افزود. این شهر همچنین خاستگاه یکی از مکتبهای نگارگری ایران میباشد که با نام همین شهر، «مکتب تبریز»، شناخته میشود که در دوران ایلخانان، جلایریان، ترکمانان قراقویونلو و آققویونلو و صفویان شکل گرفتهاست.
مشاهیر تبریز
مشاهیر زیادی در زمینههای شعر، ادب، هنر، خطاطی، تاریخ، سیاست، فقه، تفسیر و فلسفه، از شهر تبریز برخاستهاند. از جملهٔ مشاهیر تبریز در سدههای گذشته میتوان نظامالدین تبریزی فقیه شافعی سدهٔ هشتم، قطران تبریزی شاعر پارسیگوی سدهٔ پنجم، خطیب تبریزی عالم ادبیات عرب و نویسندهٔ دیوان حماسه در سدهٔ پنجم و اوایل سدهٔ ششم، تاجالدین تبریزی مفسر شافعی سدهٔ هشتم، ملا قاسم انوار عارف و شاعر سدهٔ نهم، ملا رجبعلی تبریزی حکیم و عارف سدهٔ یازدهم، بدیعالزمان تبریزی خوشنویس و شاعر سدهٔ یازدهم نام برد.
از مشاهیر معاصر کشور ایران افرادی همچون سید محمدحسین طباطبایی مفسر و فیلسوف، شیخ عبدالحسین امینی مؤلف کتاب الغدیر، سید حسن تقیزاده سیاستمدار و محقق، سید احمد کسروی مورخ، محسن هشترودی ریاضیدان، حسین کاظمزادهٔ ایرانشهر نویسنده و سید محمدحسین شهریار بخشی از زندگی خود را در این شهر گذراندهاند.
یلدا در تبریز
شب یلدا یا شب چله طولانی ترین شب سال محسوب می شود و مراسم آن اغلب نوعی شب نشینی فامیلی و دوستانه است. در این شب نشینی انواع خوراکی های زمستانی یعنی خشکبار و شیرینی خورده می شود. خوردن میوه های بهاره و تابستانی که به ترفندهای مختلف تا اولین شب زمستان نگهداری شده اند، به نوعی اصرار بر وجود بهار و تابستان گرم و پر برکت است. پختن برنج سفید نیز در شب چله ی بزرگ یا یلدا نوعی جادوی سفید برای سفید روزی و نیکبختی در زمستان سیاه و سرد به شمار می رود.
بیشترین مراسم زمستانی به چله کوچک مربوط می شود که سخت ترین و سردترین روزهای زمستان را در بر می گیرد. در بیشتر روستاها و گاه مناطق شهری آذربایجان شرقی، آیین های مشترکی در این خصوص وجود دارد. بر افروختن آتش بر پشت بام ها و گاه تیراندازی یا سر و صدا کردن ، معمول ترین و رایج ترین آداب مربوط به چله کوچک است. گمان بر این است که با افروختن آتش و سر و صدا، پیرزن سرما یا «قاری نَـنـَه» ترسیده و فرار می کند.
فرهنگ عامه مردم تبریز
مردم آذربایجان که تبریز بخشی از آن است مردمی اصیل هستند. آنها در دوستی ثابت قدم، در برابر مشکلات شجاع و مقاوم، و به غیرت شهره اند. از جمله خصلت های این مردم مهمان نوازی، سلحشوری، آزادمنشی، راستگویی، مرزداری و پایبندی به اعتقادات مذهبی است.
یکتاپرستی و ایمان به پروردگار در اعماق دل و روح مردم این سامان ریشه دارد و احساسات وطن دوستی آنان در تمام ادوار تاریخ ضرب المثل بوده است. قیام های مکرر اهالی تبریز در هنگام جنگ های عثمانی و دولت استبدادی روسیه تزاری سرشار از فداکاری ها و جانبازی های شگفت انگیزی است که در تاریخ ، جاودان خواهد ماند.
«حسینقلی کاتبی» در کتاب « آذربایجان و وحدت ملی» می نویسد:« طرز معاشرت، برخورد اجتماعی، تعارفات، طرز برگزاری جشن های ملی و مذهبی مثل مراسم نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده به در، عید غدیرخم ، میلاد مولی علی (ع) ، رسوم مهمانی و عروسی، تعزیه و عزاداری و غیره در تمامی سرزمین ایران یکسان اجرا می شود. از دیگر ویژگی های ایرانی در اخلاق ملی مثل مهمان نوازی، ادب و احترام و خوش سلوکی و حسن معاشرت در میان عموم ایرانیان از خراسانی و آذربایجانی و کرمانی و کرد و بلوچ یکسان است».
ادبیات بومی تبریز
زبان و گویش شهر تبریز
زبان امروزی ساکنان استان آذربایجان شرقی، ترکی آذربایجانی میباشد که در نقاط مختلف آن با لهجههای گوناگون تلکم میشود. زبان نوشتار و رسمی آذربایجان در بیشتر دورههای تاریخی آن، زبان آذری بودهاست. اکثریت قریب به اتفاق نوشتهها و آثار مردم این منطقه نیز در دورههای مختلف به فارسی و آذری بوده است.
پیش از ورود زبان ترکی به منطقه، زبان گفتاری مردم این منطقه یکی از شاخههای زبان مادی بود. زبان مادی مردم منطقه آذربایجان (ماد کوچک) در دوره حکومت ترکزبانان توسط ایلهای ترک که به منطقه آمده بودند، تاتی نامیده شد. امروزه تمرکز اصلی مناطقی که زبان تاتی در آنها بهجا مانده استانهای قزوین، زنجان، مرکزی و اردبیل است.زبان ایرانی باقیمانده در شبهجزیره آبشوران در جمهوری آذربایجان نیز که اصطلاحاً تاتی نامیده شده با زبان مادی آذربایجان تفاوت دارد و یکی از گویشهای زبان فارسی است.
تغییر زبان گفتاری از تاتی به ترکی آذربایجانی از زمان تسلط سلجوقیان آغاز شد و در دوره سلطنت ترکمنها و آغاز عصر صفویان بیشتر شهرها و روستاها را شامل شد. زبان ترکی آذربایجانی از شاخهٔ اغوز زبانهای ترکتبار از گروه زبانهای آلتایی است. خاستگاه زبانهای ترکی، استپهای جنوب سیبری بودهاست و گویندگان اصلی آن را ترک تباران تشکیل میدهند.
به شهادت پیران قدیم منطقهٔ آذربایجان تا صد سال پیش (دههٔ ۱۹۰۰) گویشهای آذری ایرانی هنوز در بسیاری از روستاهای دورافتادهٔ آذربایجان رواج داشت که طی سدهٔ نوزدهم رفتهرفته با گسترش ارتباطات با شهرها این زبانها در بسیاری از این روستاها تضعیف شد و به مرور رخت برچید ولی هنوز در گوشه و کنار آذربایجان از جمله مناطق هرزند، گلینقیه، زنوز، حسنو، کرینگان، پیرامون خلخال و غیره به حیات ضعیف خود ادامه میدهد.
یکی از مهمترین منابع در این زمینه رساله « روحی انارجانی» تألیف قرن ۱۱ هجری است. این کتاب نمونه گویایی از موقعیت عمومی و رواج زبان آذری پهلوی درمیان مردم آذربایجان است. احمد کسروی مینویسد از سال ۷۳۶ هجری، سال مرگ ابوسعید آخرین سلطان مغول تا ظهور شاه اسماعیل صفوی در سال ۹۰۶ هجری، زبان ترکی در آذربایجان محدود به ترکان و مغولان بود، و مردم آذربایجان همچنان به آذری پهلوی صحبت میکردند. در لغت نامه دهخدا آمده است: « آذری منسوب به آذر و آذربایجان، و زبان آذری لهجه ای از فارسی قدیم است که در آذربایجان متداول بوده و اکنون نیز در بعضی روستاهای این استان و بعضی نواحی قفقاز بدان تکلم کنند.»
پیشنهادی: درباره فرهنگ بومی سایر استانهای ایران بیشتر بخوانیدفرهنگ بومی تبریز_دانشچی
عالی بود
خیلی خوب بود.
ممنون
چوخ گوزل یاشاسین آذربایجان یاشاسین تبریز
👌👌👌👍👍
آی ساغول
چوخ گوزل یاشاسین آذربایجان
عالییییییی👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
عااالیییی