تحقیق درباره آداب و رسوم ، ادبیات و فرهنگ بومی استان خوزستان
درمورد تاریخچه و فرهنگ خوزستان
استان خوزستان استانی در جنوب غربی ایران است، که در کرانه خلیج فارس قرار دارد و مرکز تولید نفت و گاز ایران بهشمار میآید. مساحت استان خوزستان ۶۴٫۰۵۷ کیلومتر مربع است و با جمعیتی معادل ۴٫۵۳۱٫۷۲۰ نفر، بهعنوان پنجمین استان پرجمعیت ایران محسوب میشود. شهر اهواز مرکز استان خوزستان است.
از لحاظ تاریخی، خوزستان قدیمیترین منطقه فلات ایران محسوب میشود، که پیشینه سکونت انسان در آن به ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و شکلگیری تمدن عیلام در هزارهٔ سوم قبل از میلاد، بازمیگردد. خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمالشرقی و شرق به استان چهارمحال و بختیاری، از شمالغربی به استان ایلام، از شرق و جنوبشرقی به استان کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به استان بوشهر و خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود میشود.
اقوام در خوزستان
استان خوزستان تیرههای گوناگون انسانی را در بر میگیرد. خوزستان از لحاظ خردهفرهنگها متکثرترین استان ایران است. بختیاریها، عربها، فارسهای بومی شهرها، لرها و.. از آن جمله میباشد که به تفصیل در ذیل میآیند:
بومیان خوزستان، مردم بومی فارس زبان شوشتر، دزفول، بهبهان، ماهشهر، رامهرمز، هندیجان، رامشیر (رام اردشیر)، زیدون، سربندر (قنواتی)، شادگان (قنواتی) از بازماندگان مردم شهرنشین باستان خوزستان هستند و هر کدام گویش مخصوص به خود دارند که با هم متفاوتند.
بختیاریها که از هزارههای دور در خوزستان و عراق (تا سدههای اولیه اسلامی) حضور داشتهاند. شهرهای اهواز، آبادان، ایذه ،مسجد سلیمان، هفتکل ،باغملک ،اندیکا، لالی، سالند (سردشت دزفول)، صفی آباد، قلعه خواجه، دهدزو.. بصورت اصلی و سایر شهرهای خوزستان نیز جمعیت قابل توجهی از ایشان را در خود دارند.
طرح لباس اینان، ترسیمی از معبد چغازنبیل شوش است. ایذه به نام پایتخت بختیاری ایران شناخته میشود. بر خلاف نام استان چهار محال و بختیاری، مرکزیت جمعیتی اینان خوزستان است. در نقشههای زمینشناسی، زمینهای وسیعی از نیمه مرکزی خوزستان به سمت شمال و شرق، به نام کنگلومرای بختیاری شناخته میشود.
اوکسیان (هوزیان) زمان هخامنشی که از سپاهیان ویژه امپراتوری ایران بودهاند تطبیق با ایشان دارد که به روایتی نام خوزستان نیز از نام ایشان گرفته شده است: پارسیها (۲۷۰۰ سال قبل) با عیلامیها (هالتامتیها) درآمیختند و نژاد واحدی به وجود آوردند که بعدها در دورههای هخامنشی و ساسانی «هسی یا اوکسی یا خوزی یا هوزی» نامیده شدند و در سده ۶ هجری قمری به نام لر بزرگ، و در اوایل دوره صفویه، بختیاری خوانده شدند.
عربهای خوزستان، طوایف عرب خوزستان همگی از دسته کوچ نشین، غیر ثابت و با اصل و نسب مشخص در شبه جزیره عربستان بودند. مهاجرت ایشان به جنوب غربی خوزستان از سده نهم ه. ق پس از دعوی سید محمد مشعشع از روئسای قبایل عرب شبه جزیره عربستان، پس از فتح هویزه شروع گردید و تا زمان معاصر ادامه یافت. بزرگترین این طوایف بنی طرف است که حدود سیصد سال پیش پس از گذر از اروند رود وارد خوزستان شدند.
در دهههای اخیر بویژه از زمان جنگ به این سو، در برخی از شهرهای این منطقه نیز ساکن گردیدند. تا پیش از جنگ ایران و عراق عمده تمرکز جمعیتی عربهای خوزستان، شادگان، سوسنگرد، هویزه و روستاهای جنوب غربی خوزستان بود که پس از شروع جنگ، جنگزدگان عرب در (بیشتر شهرکهای اطراف) شهرهای امیدیه، ماهشهر و اهواز سکنی یافتند. شهر صنعتی و تجاری خرمشهر که پس از جنگ کاملاً خالی از سکنه بوده است نیز محل اسکان جمعیت زیادی از عشایر عرب شد.
لرها (لر کوچک)، قلمرو اینان که در سدههای اولیه اسلامی نیز حضورشان در این منطقه گزارش شده، در منطقه شمال غرب خوزستان، ازشوش تا الوار در شمال اندیمشک امروزی بوده است و امروزه نیز تمرکز شهری جمعیتی ایشان نیز در اندیمشک، شوش، حسینیه و الواراست.
قشقاییها، در حدود شهرستان هفتکل زندگی میکنند.
آداب و رسوم مردم خوزستان
تناسب آب و هوائى با زندگى کوچنشينى موجب شده که در اين استان، بخشى از جمعيت به دامدارى پرداخته و به ييلاق و قشلاق بپردازند. بخش شمالى و شمال شرقى خوزستان شامل مناطق شوش، مسجد سليمان، دزفول، شوشتر، ايذه تا محدوده باغ ملک و جانکى در شمال رامهرمز محل زندگى ييلاقى ايلات بختيارى و بخشى از ايلات لرستان و ايلام مىباشد .
بخشى از عشاير اين استان اعرابى هستند که در طول تاريخ و بهمرور زمان از صحراى عربستان کوچيده و سالهاى دراز در خوزستان ماندگار شدند . زبان عشاير بومى عربى و عشاير مهاجر استان که فصل زمستان را در مناطق قشلاقى خوزستان مىگذرانند به زبان و گويش خاص (لري) سخن مىگويند . در بين شهرستانهاى استان خوزستان، شهرستان آبادان فاقد جمعيت عشاير قشلاقى است.
خوزستان بهدليل دارا بودن ويژگىهاى آب و هوائي، از ديرباز تاکنون، مسکن ايلها و طايفههاى گوناگون بوده است. اقوام کوچنشين اين منطقه به سه دسته عمده لر – ترک و عرب تقسيم مىشوند . رعايت آداب و رسوم و شيوههاى قومي، از مسائلى است که شيخ يا رهبر در نظام عشايرى عرب بر آن تأکيد داشت.
مجالس سوگوارى با حضور و اعلام وى خاتمه مىيافت و در بقيه ٔ مراسم و سنن قومى نيز حضورى فعال داشت .
در بين ايلات ايران، ايلى بهنام لرکى وجود داشته که گذشت زمان آنرا به پراکندگى کشانده است. لرکى به دو زبان ترکى و فارسى شکسته سخن مىگويند . عروسى در ايل لرکىها با شرط رضايت والدين امکانپذير است.
از روشهاى ازدواج در اين ايل همبهرى است. وقتى پدر دختر پسرى ندارد، به پسر خواستگار پيشنهاد مىکند همبهر شود؛ يعنى داماد سرخانه شود. اما کمتر پسرى حاضر به قبول ان مىشود . در بين لرکىها زن ارزش زيادى دارد. پس از ديد و بازديد خانواده پسر، مشاوره مىپردازند و دفعات بعد بهعنوان بازديد با سوغاتى به منزل والدين دختر مىروند و گاهى چند روز آنجا مىمانند.
سپس مراسم خواستگارى پيش مىآيد. در روز معينى پدر داماد بههمراه عدهاى از ريشسفيدان محل با لباسهاى رسمى سوار بر اسب با هدايائى نظير کلهقند، چاي، توتون، گوسفند به خانه عروس مىروند. خانواد ۀ عروس نيز به استقبال آنها رفته و مسافتى را پياده طى مىکنند. سپس غذا تدارک ديده مىشود. در صورت توافق خانواده ٔ عروس در پايان مجلس، قرار کاغذگيرانى (نامزدي) مىگذراد .
در مجلس نامزدى ريش سفيدان، معتمدين محل و ميرزا (نويسنده) در خانه پدر عروس حاضر مىشوند. جلسه مردان و زنان جداگانه است. در مجلس زنان شادى و بزن و بکوب برپا مىشود و دست و پاى عروس را حنا مىبندند. مردان هم مجلس گرمى دارند؛ يکى آواز مىخواند و يکى نى مىزند، بعد بزرگتر محل به ميرزا مىگويد که شروع کنيم و وسايل نوشتن حاضر مىشود و مهريه و شيربها و جهيزيه تعيين و ثبت مىشود.
حاضران کاغذ نامزدى را امضاء مىکنند و کف مىزنند که به آن ‘ کف مارکي’ (کف مبارکي) مىگويند. از آن بهبعد دختر نامزد پسر مىشود . پس از اين جلسه در صورت مناسب بودن فصل و آمادگى طرفين عروسى روبهراه مىشود. وگرنه چند ماهى صبر مىکنند که به آن بردبانه مىگويند . ۱۵ روز مانده به عروسى کمکم تدارک عروسى را مىبينند و گاهى نيز اينکار را ازچند ماه پيشتر آغاز مىکنند.
تا روز عروسى اين کارها انجام گيرد: سفيد کردن برنج، آرد کردن گندم، تهيه نان، خريد قند و چاى و توتون و تنباکو، تهيه هيزم، تهيه وسايل پخت و پز، تهيه ترکه جهت بازى مردان، دعوت تشمال (نوزانده ) ، دعوت قوم و خيش که هر يک مراسم مخصوص بهخود دارد. خداحافظى عروس از خانه پدر و آوردن عروس به خانه داماد نيز مراسم خاص خود را دارد . بردن جهيز عروس را ‘پشا’ مىنامند که شامل قالي، گليم، جاجيم، بالش، خورجين مىباشد. يکى دو هفته پس از عروسى خانواده ٔ عروس، داماد عروس را به شام دعوت مىکنند. اين دعوت را ‘پاگشوني’ مىنامند.
بهبهان در گذشته اگر داماد موفق به زفاف ميشد برايش نان تنوري، حلوا و كباب ميفرستاند و نيز اگر موفق نميشد برايش پشمك ميفرستادند.
فرهنگ بومی و مراسم های استان خوزستان
جشن ها
مردم خوزستان تمام عیدهای ملی و مذهبی را جشن میگیرند. اهالی شوشتر، دزفول علاوه بر عیدها، جمعه آخر ذیحجه را هم جشن میگیرند. لباس نو میپوشند و به تفریحگاهها میروند، زیرا پس از آن ماه های محرم و صفر را عزادارند. در گذشته به رقص و پایکوبی میپرداختند و شب تا صبح در فضای باز و محوطههای باز به سر میبردند و بر این باور بودند که آن شب ستاره زهره به ستاره مشتری میرسد و کسی که به هم رسیدن این ستارهها را ببیند، هر نیتی بکند برآورده میشود.
مردم استان خوزستان عید نوروز را مفصل برگزار میکنند. از چند روز پیش، کلوچه مخصوصی از آرد، روغن، زیره و رازیانه درست میکنند. مراسم آتش افروزی چهارشنبه سوری، مراسم چیدن سفره هفت سین، پوشیدن لباس های نو و رفتن به دید و بازدید نوروزی به شیوه دیگر مناطق ایران در استان خوزستان نیز رایج است. در استان خوزستان روز سیزده را در دو روز جشن میگیرند. روز سیزده با احتساب روز عید نوروز و روز سیزده بدون احتساب روز نوروز، اولی را سیزده عید و دومی را سیزده بعد از عید گویند. در ایام نوروز همه به باغها و تفریحگاهها میروند. در خانهها یا باغها بر شاخه درختان تاب میبندند و تاب سواری میکنند.
موسیقی
خوزستان سرزمین چهار فصل، مینیاتور تنوع قومی در کشور است که محل تلاقی فرهنگهای مختلفی است که در عین تاثیر پذیری متقابل، هریک نمود خاص خود را حفظ کرده اند. موسیقی نیز یکی از شاخصهای معرف این قومیتهاست که در هر منطقه و قومیت از استان، صورت ویژه ای دارد. در مناطق عرب نشین و در میان قوم عرب، موسیقی بیشتر متأثر از مقامهای عربی و شباهت خاصی به موسیقی مقامی جنوب عراق دارد. درمیان قوم بختیاری موسیقی جایگاه خاصی دارد و در آیین های شادی و ماتم، نوازندگان سازهای محلی حضوری مشهود دارند.
موسیقی بختیاری مانند دیگر موسیقی های محلی از سادگی خاصی برخوردار است اما وجه تشابه و تفاوتهای زیادی با دیگر موسیقی های محلی دارد. مهمتر اینکه ساختار موسیقی بختیاری با موسیقی سنتی نیز تفاوت چشمگیر دارد. وجه تشابه آن با دیگر موسیقی های محلی در سادگی نغمات و استفاده از دستگاهها و مایه های ایرانی است و تفاوت آن از نظر نوع گویش و شیوه قرائت آوازهاست . خواننده نیز در ساختار موسیقی بختیاری حائز اهمیت است به طوری که بعد از مقدمه موسیقی توسط نوازنده، این صدای خوش آواز است که ساختار موسیقی را نشان داده و تکمیل می کند.
گروه خوانی نیز در موسیقی بختیاری قابل توجه است زیرا بسیاری از قطعات شاد”دواللی” توسط خواننده گروه کر اجرا می شود و معمولاً خوانندگان گروهی قطعه شعر کوچکی را مابین هر بیت یا مصرع تکرار می کنند. به هرحال باید اشاره کرد که گوشه هایی نیز در موسیقی بختیاری همانند گوشه اول و دوم خسرو شیرین وجود دارند که کاملاً با مقامهای موسیقی سنتی مان متفاوت است. انواع موسیقی بختیاری شامل آهنگها و آوازهای شاد دواللی ، موسیقی چپ یا عزا، موسیقی حماسی، موسیقی تغزلی عاشقانه، موسیقی گوناگون(شامل موسیقی بارش باران، برزگری، خرمن کوبی، لالایی، کوچ است. دهل(یک ساز کوبشی استوانه ای شکل که با چوب خیزران نواخته می شود)، کرنا، سرنا و نی شیت، نی هفت بند و کمانچه از سازهای محلی مورد استفاده در موسیقی بختیاری است.
در زمینه موسیقی شوشتری و دزفولی(شمال استان) نیز باید گفت که موسیقی این منطقه نیز مانند موسیقی های محلی ایران برپایه موسیقی آوازی شکل گرفته است و نمود عینی آن را می توان در مراسم تعزیه، عروسی و کار دید. شهرهای دزفول و شوشتر به خاطر بافت فرهنگی خود که بیشتر رنگ و بوی مذهبی در آن مشاهده می شود نمی توانسته موسیقی سازی را به سادگی پذیرا باشد به همین دلیل اساس ساختار موسیقیایی این دو شهر را باید در موسیقی آوازی جستجو کرد. در موسیقی این دو منطقه بیش از ۵۰ گوشه آوازی بوده است که اکنون کمتر کسی تمام این گوشه ها را به خاطر دارد.
ساختار موسیقایی این گوشه ها مبتنی بر موسیقی کنونی ایران است. با اندکی تغییر در ادای تزیین ها و تحریرها به گونه ای که خوانندگان دزفول و شوشتر لهجه خاصی درخواندن آوازهای این منطقه دارند. اشعار آوازهای این منطقه اغلب مضامینی زمینی دارند ولی این اشعار ساده دارای چنان حسی است که ناخودآگاه انسان را به سوی بزرگی معبود و عظمت عشق رهنمون می سازد. در دوران قاجار با باز شدن پای برخی نوازندگان دزفولی و شوشتری به تهران و فراگیری ردیف موسیقی ایران ساز و موسیقی سازی وارد این دو شهر شد.
با ورود موسیقی سازی بویژه تار، نقش موسیقی و استفاده از ساز تار رنگ و رونق خاصی به موسیقی آوازی این منطقه داد و رفت و آمد نوازندگان بزرگی از این شهر به محافل موسیقی تهران باعث به وجود آمدن یک رپرتوار موسیقی سازی برای این منطقه شد که شامل قطعات چهارمضراب، رنگ، پیش درآمد و تصنیف می باشند. سازهای رایج موسیقی این منطقه در وهله اول تار و سپس سرنا، دهل، نی جفته و دایره است و با توجه به همسایگی این منطقه با فرهنگهای مجاور، بعضی از گوشه ها و قطعات در بین دو فرهنگ مجاور مانند شوشتری دزفولی و بختیاری اشتراک دارند.
گرچه امروزه انواع غذاهای ایرانی در استان خوزستان تهیه می شود ولی غذاهای محلی که از مواد در دسترس و با توجه به شرایط آب و هوایی درست می شوند هنوز جایگاه خاصی دارند. برخی از عادات خوراکی مردم استان خوزستان جالب توجه اند. آن ها خوراک های تابستانی و زمستانی دارند. در تابستان از مهمانان خود با شربت آلبالو، سکنجبین و شربت زعفران پذیرایی می کنند و در زمستان، خرما و ارده به عنوان وسیله پذیرایی استفاده می شود.
از لبنیات به مقدار زیاد استفاده می کنند و رنگینک از خوراک های بسیار مقوی و خوش مزه است که در هنگام صرف ناهار و شام مصرف می شود. در این استان در کنار غذاهای محلی و مخصوص استان برای مهمانان تهیه می شود ولی برخی غذاهای محلی در این استان وجود دارند که برای گردشگران جالب است. از جمله مهم ترین غذاهای محلی مردم استان خوزستان ماهی است. قلیه ماهی غذایی خوش مزه و به یاد ماندنی است که در این استان با ماهی و تمبر هندی تهیه می شود. آبگوشت متداول ترین غذای مردم شهر و روستا است.آش دوغ، آش ارده، قلقل، قلیه ماهی، کباب ماهی، ماهی شکم پر، میگو، برزنگک، دال عدسی، درشته( گمنه)، مچبوس، حمیص، خرما گرم، سیر بقله( سیر باقلا)، اوپیازی شادگان، میانگران ایذه، بامدژ اهواز، هورالعظم.
نوع بشر بدون سه عامل آب، هوا و غذا قادر به ادامه حیات نیست. با توجه به اهمیت خوراک در ادامه زندگی، انسانها در هر منطقه نوع خوراک و پخت پز خود را داشته اند. همین تفاوت جذابیتهای خاصی در هر منطقه ایجاد کرده است. بسیاری از گردشگران تنها به خاطر تجربه خوراک متفاوت از منطقه زندگی خود به مناطق دیگر جهان سفر می کنند. در بخش مربوط به غذاهای سنتی بختیاریها و لرهای استان خوزستان با انواع خوراک های سنتی ایشان آشنا خواهید شد.
غذاهای محلی در خوزستان
آو تفتالو
مواد لازم: آب، برگه زرد آلو(قیسی)، روغن، پیاز و ترشی ناردون
طرز تهیه: ابتدا برگه های زرد آلو را در ظرفی جداگانه داخل آب گذاشته تا خیس بخورند. سپس برگه ها را در ظرفی دیگر به همراه مقداری آب روی حرارت می گذارند تا پخته شود. در حین پختن، ترشی ناردون نیز به مواد اضافه می گردد. در آخر این خوراک به همراه پیاز داغ طبخ می شود.
تلیکه
مواد لازم: تره کوهی، کرفس، دوغ
طرز تهیه: ابتدا تره کوهی و کرفس را خرد کرده، در ظرفی حرارت می دهند تا خوب پخته و شیرین شود. سپس این مواد را داخل مشک ریخته و دوغ را به این مواد می افزایند. پس از بستن در مشک، آن را برای ۵ الی ۶ روز به حال خود رها می کنند تا سفت شده، خود را بگیرد. در نهایت با نان میل می گردد.
شله ماستی
مواد لازم: آب،ماست، برنج-، روغن و نمک
طرز تهیه: ماست را در آب محلول کرده و می جوشانند تا خوب یکدست شود. سپس به مواد، برنج نیز می افزایند تا خوب پخته شود. در پایان به این خوراک پیاز داغ نیز افزوده می شود.
کوردیم khrdim
مواد لازم: برنج، جو، کوردیم(گیاهی کوهی)
طرز تهیه: برنج و جو را با کوردیم از شب قبل درون آب گرم قرار می دهند تا پخته شود.
گمنه (gemneh)
موا د لازم: بلغور گندم، آب و ترشی ناردن
طرز تهیه: بلغور گندم و آب را در ظرفی ریخته و حرارت می دهند تا خوب جا بیفتد، سپس مقداری ترشی ناردون برای طعم دار شدن به مواد افزوده می شود و در پایان خوراک را به همراه پیاز داغ طبخ می نمایند.
آش توله
توله نوعی گیاه با برگهای نسبتا پهن است که در پاییز و زمستان در بیشتر مناطق خوزستان می روید. برنج، نمک و روغن از مواد لازم جهت تهیه آش توله می باشد. پس از شستن و خرد کردن برگه های توله آن را در آب در حالِ جوش ریخته و نیم پز می کنند. برنج را به آن می افزایند. پس از آبکش کردن برنج، که با توله مخلوط شده است، آن را دم می کنند. به آش توله نارنج یا لیمو خشک اضافه می کنند. در بعضی مناطق مانند رداده آش توله را با دوغ و آرد تهیه می کنند. بدین صورت که توله را به جای آب در دوغ می جوشانند. در شوش توله را همراه با سیر در پیاز داغ سرخ می کنند. از ساق توله هم برای پخت آش توله استفاده می کنند.
او باقله o baqele
باقلای ِ خشک را می سایند، همراه با نمک و فلفل در آب ریخته، می پزند. هنگامی که باقلا پخته شد، در آن تکه های نان ریخته و می خورند.
کشکینه kaŠkina
گندم را بلغور کرده و دوغ را می جوشانند تا سفت شود که به آن ترخینه می گویند. ترخینه را گلوله گلوله کرده، خشک می کنند. ترخینه را معمولا در تابستان می پزند تا در زمستان استفاده شود. برای پخت کشکینه، به مقدار لازم ترخینه را در پیاز سرخ می کنند.
کپه kapah-
مواد لازم: برنج، لپه، کشمش، روغن و نمک. برنج را تا زمانی که له شود می جوشانند. سپس آن را ورز می دهند و گلوله می کنند. لپه و کشمش را می پزند، به مقدار لازم در میان گلوله های برنج می گذارند و در روغن سرخ می کنند.
آش بلگ e balagšâ
مواد لازم:عدس، نخود، لوبیا، خمیر گندم، گیاهان محلی، ترشی انار و ماست.
ابتدا عدس، نخود و لوبیا را می پزند. سپس خمیر گندم را رشته رشته کرده و داخل آن می ریزند. گیاهان محلی را نیز با مقداری ماست، ترشی یا ترشی انار و مقدار لازم آب اضافه می نمایند.
معرفی یک نوع نان سنتی در ایذه(منطقه بختیاری نشین)
نان کلگkalg
نانی که از آرد بلوط تهیه شود، نان کلگ نام دارد. بلوطهای تهیه شده را پس از پوست کندن و خشک کردن در زیر نور آفتاب به وسیله آسیابهای محلی آرد نموده و آرد را داخل سبدی می ریزند و چند گونی روی آن می گذارند. سپس این ظرف را بر سر راه جریان آب قرار می دهند. با این روش تلخی آرد بلوط در مدت ۴ الی ۵ روز کشیده می شود. با همین آرد، خمیری فراهم شده و نان بلوط بر روی تاوه پخته می شود.
غذاهای سنتی اعراب خوزستان
انواع غذا شامل: قلیه ماهی،ماهی صُبور، ماهی شور، برنج، قوزی، میگو پلو، کُبه
انواع شیرینی شامل: لیگمات، معسل، شعث، مهلبیه، شَعریَه
معرفی چند نوع غذا
قلیه ماهی
مواد لازم: ماهی، ادویه، نمک، فلفل، پیاز، سیر، تمبر هندی، لیمون عمانی، سبزی(گشنیز و شنبلیله)گوجه یا رب گوجه
طرز تهیه: ابتدا پیاز و سیر را خرد کرده و سرخ می نمایند. سبزی خرد شده را اضافه می کنند و کمی تفت می دهند. ماهی تکه تکه شده را به آن افزوده، سرخ می نمایند و پس از آن، تمبر هندی، لیمو عمانی، نمک و ادویه، گوجه را به مواد قبلی اضافه می کنند و تفت می دهند. در آخر مقداری آب اضافه می کنند و می گذارند تا کاملا پخته شود.
ماهی صُبور
مواد لازم: پیاز،سیر،کشمش، سبزی(گشنیز)،لیمو عمانی،دارچین، ادویه،نمک،ماهی صبور
طرز تهیه: ابتدا ماهی صبور را تمیز می کنند، سپس پیاز خرد شده را سرخ می کنند. سبزی خرد شده را به آن می افزایند و به همراه ترکیبات تفت داده شده(دارچین، نمک، ادویه و لیمو عمانی آسیاب شده و کشمش) داخل شکم ماهی می ریزند. شکم ماهی را با نخ می بندند، درون ظرفی به نام gali (سینی دسته دار)گذاشته، جهت پخت در تنور (امروزه در فر) قرار می دهند.
قوزی
گوسفندی را کشته، پوست آن را می کنند و سپس شکم آن را تمیز کرده و مخلفاتی از قبیل برنج، تخم مرغ، زعفران، هِل، مرغ، نمک و دارچین درون ِآن قرار می دهند و آن را کباب می کنند. گاهی اوقات به جای گوسفند از مرغ استفاده می کنند.
کُبّه
مواد لازم: گوشت چرخ کرده، پیاز، لپه، نخود، کشمش، دارچین، فلفل، برنج و نمک
طرزتهیه: برنج را همراه مقداری آب در ظرفی ریخته، جهت پخت روی اجاق می گذارند. پس از پخت کامل، آن را خوب له کرده، به صورت گلوله های کوچک در می آورند و درونِ گلوله های که از ترکیبات سرخ شده گوشت، پیاز، نخود، لپه، کشمش، دارچین، فلفل و نمک تهیه شده، قرار می دهند و در روغن سرخ می کنند.
محمر -mohammar
مواد لازم: خرما، آب و برنج. خرما را داخل آب سرد ریخته، هسته های آن را جدا می کنند. سپس برنج را در آب جوش ریخته، می پزند. قبل از آنکه آب آن تمام شود خرما را اضافه می کنند و مانند شیر برنج می پزند.
َشعث
خرما را درون روغن محلی نموده و با حرارت ملایم سر می کنند.
خورشت بامیه(ماراگ بامیه)
به پیاز سرخ شده گوجه خرد شده اضافه می کنند. مقداری گوشت قیمه شده را نیز به همراه ادویه کاری با مواد، تفت داده و بامیه های آب پز شده را نیز اضافه می کنند. معمولا برای خوشمزه تر شدن خورشت بامیه به آن سیر و تمرهندی نیز اضافه می کنند.
ماهی شور(اِم گََََشَت)
ابتدا ماهی شور را با کمی آب می پزند. سپس ماهی را از آب خارج کرده، تکه تکه می کنند. مقداری پیاز سرخ شده و کمی کشمش و ادویه را باهم مخلوط کرده، به پیاز می افزایند. تکه های آماده و پخته ماهی را سرخ می کنند و با مخلوط مواد حاصله تر کیب می کنند. این غذا مخصوص فصل زمستان است.
فلافل
مقداری نخود را به مدت ۲ شبانه روز می خیسانند تا نرم شود سپس آن را ریز می کنند(می کوبند). مقداری سیر له شده را با مقداری گوشت چرخ کرده و ادویه نمک و فلفل مخلوط کرده و از کمی آرد برای چسباندن مواد به یکدیگر استفاده می کنند. برای تهیه فلافل مقداری از مواد را در قالبی مخصوص می ریزند و پشت سر هم ماده گرد شده را که پس از پخت فلافل نام می گیرد در روغن می ریزند تا سرخ شود.
خلال مطبوخ
خرمای نارس یا خارک را با آب می پزند.
ِتذخانَه
این غذا با ماهی شور تهیه می شود و در واقع نوعی سوپ است. بدین ترتیب که ماهی شور را با برنج می پزند و حالت سوپ پیدا می کند.
ُخبس التمر
ابتدا هسته های خرما را خارج ساخته، آنها را خمیر می کنند و بعد خمیر خرما را با روغن مخلوط کرده و آن را روی خمیر آماده نان که صاف کرده اند مالیده و برای ِ پخت روی تاوه قرار می دهند.
ِامفَطَّح (emfattah)
گوسفندی را ذبح نموده، آن را به چهار قسمت تقسیم می کنند. دو ران و کتف آن را به صورت درسته در دیگ بزرگی می گذارند تا آب پز شود و همراه برنج آن را مصرف می کنند. نان خشک را خرد کرده، با روغن و پیاز تفت می دهند.
غذاهای محلی در منطقۀ بهبهان دارای تنوع و گستردگی فراوان می باشند و ویژگی مهم اینکه غذاهای سنتی هنوز یکی از ارکان مهم تغذیه در این منطقه بوده و همچنان به قوت خود باقی هستند.
انواع غذاهای سنتی شامل: اوانوری owanori (آب انار)، ابوقله owboqle(آب باقلا)، آبگوشت، اوعدسowadas، اوماشک owmâs (آب ماش)، اوپیوزی owpiyozi (آب پیاز)، گوینه gevine، اوموهی owmohi(آب ماهی)، برنج، باقلا، آش کارده، اوربنیکwrebenik
شیرینی ها و شربت ها شامل: حلوای آردگندم،حلوای آردبرنج، حلوای شیره خرما، حلوای خرما، پالیلقی، فل، نان شیرینی حلوای سیاه، قرصک، چوخیزورون، مسقطی،حلوای نشاء، حلوای انگشت پیچ
انواع نان شامل: نان تیری، نان بلبل balbal، بلبل کلخنگی balbalekalxongi، شل شلوšolšolu، تودون tavdun
بازیهای سنتیِ اعراب
شاملِ:تُبه- چعب بازی- حیله- عظیم الغطاء- غمازه جیجو- رُکبان-مهابث-راوت یا رُوا- سبط یا ثابت- علی ابو- ُمسگِلَه- اُم ذیوه- لعب لوز- لعب تین-گِلول-گُرگِتَه-شِگَت َبطَن عُمَر
معرفی ِ چند بازی سنتیِ اعراب
عظیم الغطا
در این بازی که در شب های مهتابی انجام می شود تعدادی دور هم جمع می شوند و کسی بر حسب قرعه انتخاب می شود تا تکه استخوانی تهیه کند. سپس بازیکنان دیگر چشمهایشان را می بندند و شخص انتخاب شده در همان لحظه استخوان را به نقطه ای پرت می کند. بعد از آن بازیکنان که چشم خود را باز کرده اند به جستجوی استخوان می پردازند. هر کدام از بازیکنان که استخوان را بیابد به عنوان بردنده محسوب خواهد شد. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان خرمشهر ثبت شده است.
حیلِه
این بازی را بیشتر از همه دختران انجام می دهند. بدین ترتیب پای خود را در بغل می گیرند و می دوند. در این رقابت هر کس بتواند بیشتر بدود برنده خواهد بود. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان خرمشهر ثبت شده است.
گُرگِتَه
این بازی بیشتر در فصل برداشت محصولات، بین دختران و پسران کشاورز انجام می شود. هنگام برداشت خرما ها، بچه ها کلمه “گرگته”را یک نفس ادا کرده و خرماهایی را که روی زمین ریخته شده اند، جمع کرده و در جعبه ها می ریزند. هر کس که بتواند این کلمه را با همان نفس بکشد، و خرمای بیشتری جمع کند، برنده خواهد بود. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان آبادان ثبت شده است.
ُهمِرییَه- hommeriye
در این بازی که در آب انجام می شود تمام افراد شناکنان به سوی جلو حرکت می کنند. فرد انتخاب شده به دنبال آنها شنا می کند. به هر کس که رسید و دستش را روی سر او گذاشت، آن فرد باید پشت سر بقیه قرار گیرد و مانند فرد قبلی همین کار را تکرار نماید. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان شوش ثبت شده است.
ِاحبال(طناب کشی)
وسیله بازی طنابی بلند و محکم است و گاهی مقداری پارچه. در این بازی ابتدا خطی روی زمین می کشند بعد در وسط طناب دو گره در فاصله معین می زنند یا به جای گره، دستمالی در وسط طناب می بندند. هر گروه یک سر طناب را می گیرد و با فرمان سر گروه بازی آغاز می شود. هر کدام از گروهها تلاش می کنند طناب را به سوی خود بکشند. اگر گروهی موفق شود با کشش طناب، گره یا دستمال محدوده گروه مقابلشان را از روی خط مرزی به سوی خود بکشند، برنده خواهند بود. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان شوش ثبت شده است.
بازیهای سنتی لرها و بختیاریها
کله ورووانکkelavaruvânak))- خرس خرسی(xers xersi)-جیزبازی(jizbâzi) یا پندگال(pendegâl (- پشکل غار(peškelegâr)- کاکله مشت یا پوچ بازی(kâkelamošt)- تپ تپو(taptapu)- تل تل(taltal)- بند سرلنگ (bande sare leng)- قاچو- بِتی بازی- چغال( چغه)-دال پِلان-ُگل ُگلرز- قاو- چزگو- جوزو- هِی مِلکی-کاز کیز-کیله پینه-چو چور- طاق پیل- چار پشکلی- خالکی
خرس خرسی xers xersi
این بازی از جمله بازیهای مردانه است که در مراسم عروسی و جشنهای بختیاری برگزارمی شود و در آن یک نفر با پوسیدن لباسهای مندرس و انداختن پتو به دور خود به صورت خرس در می آید و به بقیه حمله می کند و دیگران با دیدن وی در چنین حالتی می خندند. در واقع این بازی جنبه مزاح و سرگرمی برای حاضرین در مراسم را دارد. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان ایذه ثبت شده است.
بند سرلنگ bande sare leng
دراین بازی که توسط مردان و پسران برگزار می شد طنابی را به پای یک نفر می بستند و عده ای دور او می چرخیدند و یک نفر با کفش و یا وسیله ای او را کتک کاری می کردند و فرد در بند نیز سعی می کرد با پا به پای آنها بزند٬ اگرکسی را می زد آن فرد جای وی دربند گرفتار می شد و توسط بقیه کتک می خورد. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان ایذه ثبت شده است.
بالا بلندی balabolandi
این بازی مخصوص دختران لر و بختیاری است و در آن معمولا، بچه های سنین ۵ تا ۱۰ ساله شرکت میکنند. فصل انجام این بازی عمدتا در بهار است. در این بازی، یک نفر نقش گرگ دارد و بقیه به عنوان گوسفند به جاهای بلند فرار می کنند. آنها اجازه نمی دهند فردی که نقش گرگ را دارد، به آنها دسترسی پیدا کند. فردی که توسط گرگ دستگیر شود، از بازی اخراج می شود. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان ایذه ثبت شده است.
سیم سیم مجسمه
این بازی که در روستاهای لر نشین اطراف شوش انجام می شود. بازی سیم سیم مجسمه با ریتم و ساز و دهل انجام می شود و همراه آن اشعاری خوانده می شود. هنگامی که شعر تمام می شود، آهنگ قطع شده، تمام افراد بی حرکت می مانند. کسی بازنده است که هنگام قطع آهنگ همچنان مشغول رقص باشد. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان شوش ثبت شده است.
چوب بازی(چو بزی)- ču bozi
چوب بازی عمدتا در مراسم عروسی اجرا می شود. سن بازیگران معمولا ۱۵ سال به بالاست. وسایل بازی شامل یک چوب ضخیم و بلند و یک چوب باریک و کوتاه یا شیلنگ است. نفر اول چوب ضخیم را برداشته و دور میدان راه می رود و رجز می خواند و دیگران را به بازی فرا می خواند.
فردی که ابراز تمایل به بازی دارد چوبی باریک بر می دارد.حرکات بازیکن با ریتم خاصی از ساز و دهل همراه است. فردی که چوب باریک بر می دارد، در حالی که با دو دست چوب رابالای سرش نگه می دارد، شروع به رقصیدن و چرخیدن می کند. هنگامی که او قصد دارد به نفر اول(کسی که چوب ضخیم در دست دارد)حمله کند، او(نفر اول)چوب را با کمی فاصله از خود در زوایای ۶۰-۹۰ درجه نگه میدارد.
طبق قانون این بازی، نفر دوم(صاحب چوب باریک)می تواند ضربه خود را تا زیر زانوی نفر اول بزند و زدن ضربه بالاتر از زانو، خطا می باشد. از نظر مردم حاضر، هر چه نفر اول ضربات بیشتری تحمل نماید، قدرتمند تر جلوه می نماید. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان شوش ثبت شده است.
بازی ِ ُگل و ُگل ریز
در این بازی گروهی، افراد هدفی را مشخص می کنند سپس چوبی به طول ۲۰ تا ۳۰ سانتی متر انتخاب می کنند. چوب را به سمتی پرتاب می کنند. هر کسی چوب را زود تر پیدا کرده و به هدف بزند برنده است. ضمن اینکه افراد دیگر سعی می کنند که به او اجازه ندهند چوب را به هدف بزند و اگر کسی بتواند چوب را از دست او برباید و خود به هدف بزند، برنده است. این بازی در سنین مختلف بین ۷ تا ۱۵ سال مرسوم است. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان اندیمشک ثبت شده است.
بازیِ قاو
دایره ای در نظر می گیرند. گروهی داخل دایره می نشینند.گروه دیگر در بالای سر آنها به دور شان می چرخند و سعی می کنند کلاهِ گروه وسط را بردارند. اگر موفق شوند، برنده اند و اگر گروه وسط هر کدام از آنها را با پا بزنند، گروه مقابل بازنده است و باید داخل دایره بنشیند و گروه داخلِ دایره دور آنها بچرخد و کار آنها را انجام دهد. این باز ی عمدتا در روزهای عید نوروز انجام می شود. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان اندیمشک ثبت شده است.
بازیهای محلی شوشتر
بازیهای محلی
شامل: برد کل(bard kel) – اشتی تی(eštiti) – دوس بازی(dus bâzi) – قرقروک((qarqaruk – فنگ بازی(feng bâzi) – گل مشتک(gol moštak) -گُل مِلِنَه-گال پِشکِلَک-کی دارِ ایزِ نِه – گُروک
اشتی تی eštiti
اشتی تی eštiti بازی خاص شبهای ماه رمضان است. بازی کنان به دو گروه مساوی تقسیم و هر گروه در یک نیمه زمین قرار می گیرند. به نوبت از هر گروه یک نفر با گفتن اشتی تی با یک پا بدون اینکه نفس تازه کند داخل زمین گروه مقابل می شود. بازیکن پیش از آنکه نفس تازه کند باید با بازیکن مقابل با دست تماس پیدا کند و اگر دست بازیکن اشتی تی کنان به او بخورد باید از بازی خارج شود.
گل مشتک gol moštak
بازی شبانه کودکان به این صورت که یک مهره(گل) را نزد یکی از یاران گروه می گذارند و گروه مقابل باید حدس بزند که گل نزد کیست.
قم قمبه
در این بازی فر فره ای را بر روی سطح مسطحی می چرخانند و هر کس بتواند فرفره را با مدت زما ن بیشتری بچرخاند برنده این بازیست.
کی دارِ ایزِ نِه
در این بازی بازیگران نام مستعاری بر خود می نهند. بازیگری که نقش گرگ را بازی می کند بایستی نام بازیگران دیگر را حدس زند. فردی که نامش درست حدس زده شده باشد، به سوی تُل(تپه) می دود. اگر گرگ پیش از آنکه بازیگر به تُل برسد او را بگیرد، جای آنها با هم عوض می شود.
قطورgotur
این بازی با ۵ سنگ کوچک(کمی کوچکتر از یک بند انگشت) انجام می گیرد. بازیگر، سنگها را در کف دست نگه می دارد و آنها را به هوا پرتاب می کند و بلافاصله دست خود را پشت به هوا می گیرد. اگر از سنگهای باز گشته شده، سنگی بر پشت دست قرار نمی گرفت یا تنها یک سنگ باقی می ماند، آن بازیگر باخته بود. در غیر این صورت بایستی دوباره آنها را به هوا پرتاب کند که این بار بایستی کف دست خود را زیر آنها قرار دهد تا در دستش جای گیرند. او در حالی که ریگها را در دست دارد باستی آنها را یکی یکی به هوا پرتاب کند و سایر ریگ ها افتاده شده را بردارد.این بازی به نام “گُروک” نیز شناخته می شود.
بازیهای محلی دزفول
الخترalaxtor – تاجفت tâjoft – دالپلو dâlpelow – چوگه – čugaپا پا pâpâ – کی گل بره kigolbare – فیتال fitâl – رنگم رنگم ری لاسیه rangom rangom ri lâsie و…
توضیح برخی از بازیهای سنتیِ دزفولی
کی گل بره
این بازی از جمله بازیهای درون آب است که در آن افراد به صورت دسته جمعی وارد آب رودخانه می شوند و در جاهایی که عمیق باشد به زیر آب می روند، هر کس که توانست مسیر بیشتری را زیر آب طی کند و نفس کم نیاورد برنده است. این بازی مشترک میان دختران و پسران است و از سنین ۱۰ تا ۲۰ سال در آن شرکت می کنند.
رنگم رنگم ری لاسیه
این بازی توسط دختران برگزار می شود. در این بازی یک نفر از بقیه بزرگتر است و با گرفتن یک سینی بزرگ در دست جلو می ایستد٬ بقیه با گرفتن طنابی در دست و عبور دادن از پاهای خود به صورت یک ستون پشت سر او قرار می گیرند و این اشعار را می خوانند: رنگم رنگم ری لاسیه٬ افراد حاضر در صف می گویند: همچه گلی عباسیه hamče goli abâsiya و به دنبال آن می روند. در اینجا باید کسی از صف خارج شود و هر کس که به زمین افتاد بازنده است.
بازیهای محلی بهبهان
بازیهای منطقه بهبهان دارای تنوع و گستردگی خاصی است که کودکان، نوجوانان اعم از دختر یا پسر به انجام آن می پردازند. برخی از انواع این بازی ها به شرح زیر می باشد:
قطور qotur، تی تی titi، سوار سوار، کل کل برد kelkelebard، تپ تپ گا taptape gâ، امی بی amibi یا دال کلی dâlkeli، ای دسه ei dasa، اسه سوار esesavâr، گل تکونار gol tekonâr، مزوت شهری mazotešahri، مرد سلوری marde salori و…
توضیح برخی از بازیهای سنتیِ بهبهان
سوار سوار
بازی به صورت دو نفر دو نفر انجام می شود. پس از قرعه کشی یک نفر روی کول دیگری سوار می شود و به در خانه ها رفته از صاحب خانه سؤال می کنند سوار سوار؟ یا پیاده سوار؟ اگر صاحب خانه می گفت پیاده سوار آن دو جایشان را عوض می کنند و بازی به همین ترتیب ادامه می یابد.
تپ تپ گا taptape gâ
روش این بازی به این شرح است که یک نفر در محل مشخص چشم می گذارد و دیگران پنهان می شوند پس از لحظاتی او به دنبال آنان می گردد و هر کس را که ببیند دست خود را به سر او می زند و آن شخص به این ترتیب از بازی خارج می شود. هر کس نیز بتواند بدون دیده شدن به محل بازی برسد برنده است. نوبت چشم گذاری بعدی به فردی می رسد که زودتر ازهمه بازنده شده باشد.
پوشاک سنتیِ لرها و بختیاریها
هر جامعه ای پوشاکی متناسب با فرهنگ خود دارد. پوشاک همواره به عنوان ویژگی خاصی در تمایز جوامع از هم به شمار می رفته است و نوعی نماد برای بیان فرهنگ هر جامعه است.
پوشاک سنتیِ زنانِ لر و بختیاری- تن پوش
تنبان قری: برای دوخت آن ۱۰ متر پارچه نیاز است. پارچه مورد استفاده این نوع تنبان معمولا ضخیم است. این نوع پارچه ها از تنوع رنگ برخوردارند. در بالای این نوع پوشاک، برای رد کردن بند تنبان قسمتی تعبیه شده است.
هنگام بسته شدن بند شلوار قری، بر روی کمر، به علت پهنای زیاد پارچه، چینهای متعددی بر روی آن ایجاد می شود. لبه شلوار قری به وسیله نوار رنگی با نام محلی گرزgerz تزیین می شود.
زیر پیراهن: بالا پوشی زنانه که از حدود ۵/۲متر پارچه تهیه می شود. پیراهن دارای آستینهای ساده و آزاد و یقه گرد است. لبه های زیر پیراهن توسط نوار رنگی تزیین می شود.
پیراهن: بالا پوشی که از حدود ۵/۳ متر پارچه تهیه می شود. پیراهن دارای یقه هفتی و چاکی است که از دو طرف از کمر به پایین می باشد. پارچه پیراهن از بهترین جنس مخملی انتخاب می شود. لبه های پیراهن را با نوار رنگی و سکه تزیین می نمایند.
جلیقه:پوشاکی است بدون آستین که از جلو باز می باشد و بر روی پیراهن پوشیده می شود. پارچه آن نیز از مخمل تهیه می شود و لبه های آن با نوارهای رنگی و سکه تزیین می شود. دو جیب نیز در قسمت پایین جلیقه تعبیه شده است.
پوشاک سنتیِ زنانِ لر و بختیاری – سر پوش
لچک:روسری است که عمدتا از پارچه های سفید (تترون)تهیه می شود. برای دوخت آن، قاعده پارچه مستطیل شکلی به وسیله پارچه نیم دایره ای دوخته می شود. به لبه های آزاد لچک، بند هایی نیز دوخته می گردد. این بند به وسیله مهره های رنگی با نام محلی بوناbuna مزین شده و نوک هر مهره نیز توسط سکه، مهره ها و الماس های مصنوعی تزیین می شود تا آویزی زیبا، شکل گیرد.
به پشت لچک، پارچه ای مربع شکل تزیین شده با منجوق و نوارهای رنگی آویخته می شود، به این زیور زنانه “پی سری” یا” زلزله” یا” مونجاق” می گویند. بندی به طول ا تا ۵/۱ متر مزین به مهره، سکه و الماسهای مصنوعی با سنجاق قفلی به دوطرف لچک، وصل می گردد. این زیور از پشت به حالت آویزان می باشد و به “بند سیزن”معروف است. زنان بختیاری هنگام بستن لچک، دو قسمت از گیسوی خود را از طرفین جدا کرده و از دو طرف چهره خود و از زیر بند لچک می گذرانند. که این نوعی آرایش زنانه محسوب می شود. این نوع پوشاک بیشتر در آیین های شاد مورد استفاده قرار می گیرد.
مِی نا: روسری بلندی که از ۵ متر پارچه تهیه می شود و مستطیل شکل است. مینا را با سنجاق به پشت لچک وصل می کنند. یکی از گوشه های مینا از روی شانه رد شده و بر روی شانه دیگر با سنجاق قفلی مهار می شود.
تیگ بند: دستمال سیاهیست که زنان عزادار به پیشانی می بندند.
پوشاک سنتیِ زنانِ لر و بختیاری – پاپوش
در اصطلاح محلی لری و بختیاری به پاپوش،”پاوزارpawezar”می گویند. از معروفترین پاپوشهای زنان لر و بختیاری می توان از کفش های چرمی ِ زنانه موسوم به “اُرسی”نام برد که در قدیم به رنگ سفید بودند. اُرسی از جنس پلاستیک هم ساخته می شد.
پوشاک سنتیِ زنانِ لر و بختیاری – زیور آلات
میل کول:بازوبندی نقره ای است که روی بازو بسته می شود.
بند سیزه: مانند تسبیحی است و شامل مهره های رنگی می شود که به وسیله دو گیره به پشت سر آویزان می کنند.
گردن بند میخک: گردن بندیست که از میخک بافته شده است و برای خوشبو شدن تن و لباس به گردن می آویزند.
پوشاک سنتیِ مردان لر و بختیاری -تن پوش
شلوار دبیت: این شلوار از پوشاک های سنتی مردان بختیاری است و هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد. جنس شلوار از دبیت است و رنگ آن سیاه. در دوخت این شلوار ۵ متر پارچه استفاده می گردد. برای بند این شلوار ۳ الی ۴ کش استفاده می شود.
چوقا: نوعی بالا پوش است که از نخهای پشمی خود رنگ بافته می شود. چوقا به رنگ سفید و گاهی سفید متمایل به زرد با خطوط راه راه بدون آستین و جلو باز است. بلندی چوقا تا بالای زانو می باشد.
پوشاک سنتیِ مردان ِیختیاری – سر پوش
کلاه نمدی(ُکَله): کلاه نمدی در بختیاریها شامل شب کلاه و کلاه خسروی و کلاه خانی است. رنگ شب کلاه قهوه ای روشن است و گنبدی شکل اند که کودکان و اقشار عادی از آن استفاده می کردند. کلاه خسروی آنهایی هستند که بالایشان صاف و دهانه آنها اندکی تنگ و رنگ آنها سیاه است.
کلاههای بلندی که بالایشان صاف و دهانه آنها اندکی تنگ و به رنگ سفیدند کلاه خانی نام دارند. نکته جالب در مورد کلاه این بود که شیوه قرار گرفتن کلاه بر سر نمایانگر موقعیت اجتماعی افراد بوده است. مثلا کدخدا ها و مسن تر ها کلاهشان را مایل به جلو ی سر و کمی کج قرار می دادند. جوانان کلاه را وسط سر و رو به عقب می گذاشتند. نمدمالهای شوشتر و دزفول، عمده ترین سازندگان کلاه های نمدی بودند که متاسفانه امروزه به جز عده معدودی، کسی از آنها باقی نمانده است.
ادبیات بومی خوزستان
زبان و گویش مردم استان خوزستان
قديمىترين زبان اهالى اين استان زبان انزانى يا شوشى بوده كه به عقيده دمرگان در سه هزار سال قبل از ميلاد متروك شد و پس از آن زبان سومرى و زبان سامى در اينجا رواج يافت.
زبان خوزى در زمان هخامنشى اهميت و رواج كامل داشته و اين زبان تا زمان سقوط خوزستان به دست اعراب، زبان رسمى مردم خوزستان بوده، و همين زبان است كه مقدسى، جغرافى نگار سده ۴ ه .ق از آن نام برده است.
در حال حاضر مردم خوزستان با لهجه هاى مخصوصى محلى مانند دزفولى، شوشترى، بهبهانى، رومزى (رامهرمزى)، آبادانى و زبان عربى تكلم میکنند.
در استان خوزستان زبان فارسى، عربى، تركى و كرد و لرى وجود دارد.
مردم اهواز فارسى و عربى صحبت میکنند.
اهالى انديمشك فارسى زبان هستند.
زبان مردم خرمشهر و آبادان عربى است و به زبان فارسى نيز آشنايى دارند.
مردم دزفول به زبان فارسى لرى تكلم مینمايند.
مردم بهبهان با گويش فارسى ميانه و فارسى لرى سخن مىگويند.
مردم شايگان عربند و اين منطقه از مهمترين مناطق عربنشين خوزستان است.
زبان مردم شوشتر فارسى درى و فارسى محلى (لهجه شوشترى) است.
در شوشتر اتراك نيز ساكن هستند كه تا حدودى لر شده اند.
مردم طايفه لركى خوزستان به زبان تركى و فارسى شكسته تكلم مینمايند.
افراد طايفه عمله در خوزستان لر هستند.
زبان مردم ايل افشار خوزستان تركى است.
پیشنهادی: درباره فرهنگ بومی سایر استانهای ایران بیشتر بخوانید
عالی بود