خانه » پایه یازدهم » پاسخ سوالات درس سوم نگارش یازدهم گسترش محتوا (۲): شخصیت

پاسخ سوالات درس سوم نگارش یازدهم گسترش محتوا (۲): شخصیت

جواب به سوالات و فعالیت درس سوم نگارش یازدهم ( پاسخ ها به صورت گام به گام )

پاسخ سوالات درس سوم نگارش یازدهم گسترش محتوا (2): شخصیت

پاسخگویی به سوالات درس سوم کتاب نگارش یازدهم گسترش محتوا (۲): شخصیت صفحات ۵۶، ۵۷، ۵۸، ۶۰، ۶۲، ۶۴، ۶۶، ۶۷، ۶۸، ۶۹ با دانشچی همراه باشید.

جواب سوالات نگارش یازدهم درس سوم گسترش محتوا (۲): شخصیت ( پاسخ گام به گام )

فعالیت (۱) درس سوم

چند تن از افراد پیرامونتان را به عنوان موضوع نوشته انتخاب کنید و نام آنها را بنویسید.

📗 پاسخ: دوست صمیمی، خواهرم، برادرم، همسایه، نانوا، میوه‌فروش، باغبان پارک 

فعالیت (۲)

یکی از موضوع‌هایی را که در فعّالیت (۱) نوشتید، انتخاب کنید و با تجسّم شخصیت، ویژگی‌های او را مانند جدول صفحۀ قبل بنویسید.

📗 پاسخ:

موضوع: خواهرم

ویژگی‌های ظاهری:

پوست سبزه، موهای پرپشت و مشکی و فر، سن ۲۵ سال، قد بلند، لاغر اندام، مانتوی کرم با گل‌های مشکی، شلوار جین، روسری آبی.

ویژگی‌های رفتاری:

جدی، مهربان، کم‌حرف، دست و دلباز، اهل پیاده‌روی‌های طولانی، اهل رژیم غذایی، اجتماعی، عاقل، علاقمند به مطالعه، کارمند، مقرراتی.

فعالیت (۳)

با توجّه به طرح اوّلیۀ نوشتۀ خود، به پرسش‌های زیر پاسخ دهید.

بندهای میانی نوشتۀ شما چند بند موضوعی دارد؟ 📗 پاسخ: ۳ بند

در بندهای میانی، دربارۀ چه موضوعاتی می‌خواهید بنویسید؟ 📗 پاسخ: ویژگی‌های ظاهری و رفتاری

بند آغازین

بندهای میانی

معرّفی خواهرم با توجّه به ظاهر

معرّفی خواهرم با توجّه به رفتار

عادات رفتاری خواهرم

بند پایانی

فعالیت (۴)

با توجه به طرح نوشتۀ خود، پیش‌نویس آن را بنویسید.

📗 پاسخ:

بند آغازین:

من و خواهرم همیشه با هم برای خرید یا پیاده‌روی بیرون می‌رویم، هرکس که در نظر اول او را می‌بیند تصور می‌کند که فردی مغرور و منزوی است. اما با کمی معاشرت با او، متوجه اشتباهش می‌شود.

بندهای میانی:

خواهرم، دختری قد بلند و لاغراندام با موهای پرپشت مشکی و فر است. پوستی سبزه دارد و همین به جذابیت چهره او افزوده است. همیشه مرتب لباس می‌پوشد، لباس‌هایش همه اتو خورده و با رنگ‌های یک دست و چشم‌نواز می‌باشد.

ظاهری جدی،‌ اما دلی مهربان دارد که همیشه برای کمک به دیگران می‌تپد. شخصیت کم حرفی دارد و تا جایی که احساس نیاز نکند، سخن نمی‌گوید. به پیاده‌روی علاقه زیادی دارد.

به رژیم غذایی اهمیت زیادی می‌دهد و به حفظ سلامت و تناسب اندام اهمیت زیادی می‌دهد. فردی مقرراتی و منضبط اما اجتماعی است. اوقات فراغتش را به مطالعه کردن سپری می‌کند و همیشه رفتاری عاقلانه دارد.

بند پایانی:

خواهرم شاید در نظر اول فردی مغرور به نظر بیاید، اما کافیست کمی با او هم‌صحبت شویم، تا دوستی با او را هیچ‌گاه از دست ندهیم. 

فعالیت (۵)

پیش‌نویس نوشتۀ خود را بخوانید و آن را گسترش دهید.

📗 پاسخ:

موضوع: خواهر مهربانم

بند آغازین:

من و خواهرم همیشه با هم برای خرید یا پیاده‌روی بیرون می‌رویم، هرکس که در نظر اول او را می‌بیند تصور می‌کند که فردی مغرور و منزوی است. شاید ظاهر آدم‌ها چیزی را نشان دهد که در درون آنها وجود ندارد. پس تنها به دیده‌های خود اعتماد نکنید. اما با کمی معاشرت با او، متوجه اشتباهش می‌شود.

بندهای میانی:

خواهرم، دختری قد بلند و لاغراندام با موهای پرپشت مشکی و فر است. پوستی سبزه دارد و همین به جذابیت چهره او افزوده است. جوان است و طراوت جوانی از چهره او پیداست. همیشه مرتب لباس می‌پوشد، لباس‌هایش همه اتو خورده و با رنگ‌های یک دست  هماهنگ و چشم‌نواز می‌باشد.

ظاهری جدی دارد و زیاد اهل شوخی و خنده نیست،‌ اما دلی مهربان دارد که همیشه برای کمک به دیگران می‌تپد. شخصیت کم حرفی دارد و تا جایی که احساس نیاز نکند، سخن نمی‌گوید. به پیاده‌روی علاقه زیادی دارد و همیشه زمانی که به محل کارش می‌رود، زودتر از ماشین پیاده شده و مسیری را پیاده‌روی می‌کند.

به رژیم غذایی اهمیت زیادی می‌دهد پایبند است و به حفظ سلامت و تناسب اندام اهمیت زیادی می‌دهد. فردی مقرراتی و منضبط اما اجتماعی است. اوقات فراغتش را به مطالعه کردن سپری می‌کند و همیشه رفتاری عاقلانه دارد. شاید مطالعه زیاد علت این رفتار منطقی و بزرگ‌منشانه اوست.

بند پایانی:

خواهرم شاید در نظر اول فردی مغرور به نظر بیاید، اما کافیست کمی با او هم‌صحبت شویم، تا هیچ وقت حاضر نباشیم دوستی با او را هیچ‌گاه از دست ندهیم.

فعالیت (۶)

اکنون متن نوشتۀ خود را به طور کامل پاک‌نویس کنید.

📗 پاسخ:

موضوع: خواهر مهربانم

بند آغازین:

من و خواهرم همیشه با هم برای خرید یا پیاده‌روی بیرون می‌رویم، هرکس که در نظر اول او را می‌بیند تصور می‌کند که فردی مغرور و منزوی است. شاید ظاهر آدم‌ها چیزی را نشان دهد که در درون آنها وجود ندارد. پس تنها به دیده‌های خود اعتماد نکنید.

بندهای میانی:

خواهرم، دختری قد بلند و لاغراندام با موهای پرپشت مشکی و فر است. پوستی سبزه دارد و همین به جذابیت چهره او افزوده است. جوان است و طراوت جوانی از چهره او پیداست. همیشه مرتب لباس می‌پوشد، لباس‌هایش همه اتو خورده و با رنگ‌های یک دست  هماهنگ و چشم‌نواز می‌باشد.

ظاهری جدی دارد و زیاد اهل شوخی و خنده نیست،‌ اما دلی مهربان دارد که همیشه برای کمک به دیگران می‌تپد. شخصیت کم حرفی دارد و تا جایی که احساس نیاز نکند، سخن نمی‌گوید. به پیاده‌روی علاقه زیادی دارد و همیشه زمانی که به محل کارش می‌رود، زودتر از ماشین پیاده شده و مسیری را پیاده‌روی می‌کند.

به رژیم غذایی پایبند است و به حفظ سلامت و تناسب اندام اهمیت زیادی می‌دهد. فردی مقرراتی و منضبط اما اجتماعی است. اوقات فراغتش را به مطالعه کردن سپری می‌کند و همیشه رفتاری عاقلانه دارد. شاید مطالعه زیاد علت این رفتار منطقی و بزرگ‌منشانه اوست.

بند پایانی:

خواهرم شاید در نظر اول فردی مغرور به نظر بیاید، اما کافیست کمی با او هم‌صحبت شویم، تا هیچ وقت حاضر نباشیم دوستی با او را از دست ندهیم.

 کارگاه نوشتن

تمرین (۱) نوشته‌های زیر را بخوانید و ویژگی‌های رفتاری شخصیت‌های آن را در متن مشخّص کنید.

الف) نوجوان که بود تابستان‌ها سرکار می‌رفت. یک روز قرار شد همراه خانواده به باغی در خارج از شهر برویم و استراحتی بکنیم؛ وقتی موضوع را به محمّدابراهیم گفتیم، گفت: «من نمی‌آیم، کار دارم، من توی یک مغازه کار می‌کنم.» گفتم: «الان که تابستان است و درس و مشق نداری. زندگی هم که روبه‌راه است پس چرا کار می‌کنی؟» گفت: «نمی‌خواهم دائم دنبال بازی باشم. دوست دارم سرکار بروم.»

پرسیدم: «حالا چه کار می‌کنی؟ » گفت: «توی یک مغازۀ میوه‌فروشی کار می‌کنم.» گفتم: «چرا میوه‌فروشی؟! می‌رفتی تو یک بزّازی کار می‌کردی که لااقل کارش تروتمیزتر است.» گفت: «اتفّاقاً چون کارش سخت‌تر و بیشتر است آن را انتخاب کرده‌ام. در مغازۀ بزّازی همه‌اش باید یک گوشه بنشینم و چرت بزنم.»

📗 پاسخ: ویژگی‌های ظاهری: پسر نوجوان

📗 پاسخ: ویژگی‌های رفتاری: مسئولیت‌پذیر، به دنبال بازی نبودن، سخت‌کوش، تلاش‌گر

ب) نشستن در گوشه خاکریز و به فکر فرو رفتن، کار همیشه سید بود. او به دوردست‌ها خیره می‌شد و پرواز آرام کبوترها را که از میان دود و غبارِ انفجار می‌گذشتند، دنبال می‌کرد؛ درست مثل زمانی که از کنار گنبد حضرت عبدالعظیم پرمی‌کشیدند.

📗 پاسخ: ویژگی‌های ظاهری: مرد

📗 پاسخ: ویژگی‌های رفتاری: اهل جبهه و جنگ، اهل تفکر، دقیق، اهل تصویرسازی ذهنی

 تمرین (۲) موضوعی انتخاب کنید و با رعایت مراحل نوشتن، متنی بنویسید.

📗 پاسخ:

موضوع: خانم حسن‌زاده دبیر عربی

بند آغازین

من از کلاس اول به معلم‌های جوان علاقه زیادی داشتم. دلیلش را نمی‌دانم، شاید اختلاف سنی زیاد و یا شاید جدیتی که معلم‌های مسن‌تر در کارشان داشتند، سبب می‌شد من همیشه به دنبال معلم‌های جوان‌تر باشم. اما خوب، انتخاب معلم دست ما نبود. مادرم همیشه می‌گفت معلم‌های مسن‌تر تجربه زیادی دارند و تو باید بابت داشتن چنین معلمی خوشحال باشی.

بندهای میانی

به پایه دبیرستان که رسیدم، تعداد معلم‌هایم بیشتر شد. حالا دیگر چند معلم جوان هم داشتم. دبیر عربی ما خانم حسن زاده یک خانم جوان لاغر اندام با قدی متوسط و صورتی گندم‌گون بود. همیشه مانتو شلوار و مقنعه مشکی می‌پوشید و به ندرت از رنگ‌های روشن استفاده می‌کرد.

درس خواندن در کنار این معلم را دوست داشتم. همیشه در پایان درس زمانی را برای صحبت با دانش‌آموزان اختصاص می‌داد. من و دوستانم از او سؤالاتی می‌پرسیدیم و او بدون مکث به همه پاسخ می‌داد.

گاهی در چند دقیقه پایانی کلاس برای ما داستان‌هایی تعریف می‌کرد، از دوران دانشجویی، از سفرهایی که با دوستانش می‌رفت و گاهی حتی داستان‌های تخیلی که ساعت‌ها ما را به فکر فرو می‌برد.

بند پایانی

شنیدن داستان‌های واقعی و تخیلی از زبان معلم عربی ما، این درس را برایمان شیرین کرده بود. همه بچه‌ها هر هفته انتظار ساعت عربی را می‌کشیدند و برای اینکه درس زودتر به پایان برسد و به دقایق پایانی کلاس برسیم، همگی خوب درس می‌خواندند و موقع پرسش معلم همه بچه‌ها حاضر بودند. این هم یک روش کارآمد برای علاقمند کردن دانش‌آموزان به درس است.

حکایت‌نگاری 

حکایت زیر را بخوانید و آن را به زبان ساده بازنویسی کنید.

طاووسی و زاغی، در صحنِ باغی به هم رسیدند و عیب و هنر یکدیگر را دیدند. طاووس با زاغ گفت: «این موزۀ (کفش) سرخ که در پای توست، لایق دیبای نگارین من است. همان وقت که به وجود می‌آمده‌ایم در پوشیدن موزه اشتباه کرده‌ایم. من موزۀ سیاه تو را پوشیده‌ام و تو موزۀ سرخ مرا.»

زاغ گفت: «برخلاف این است؛ اگر خطایی رفته است، در پوشش‌های دیگر رفته است. باقی پوشش‌های زیبای تو مناسب موزۀ من است؛ در آن خوا ب‌آلودگی، تو سر از گریبان من درآوردی و من سر از گریبان تو.»

در آن نزدیکی، سنگ‌پشتی بود و آن مجادله را می‌شنید؛ سر برآورد که ای یاران عزیز! از این گفت‌وگوی باطل دست بردارید؛ خدای تعالی همه چیز را به یک کس نداده است. هرکس را به دادۀ خود، خُرسند باید بود و خشنود.

📗 پاسخ: روزی در یک باغ، طاووس و زاغی همدیگر را ملاقات کردند. آنها زیبایی‌ها و زشتی‌های یکدیگر را دیدند. طاووس به زاغ گفت: «این کفش‌های سرخی که تو در پای خود داری، مناسب پوشش ابریشمی و زیبای من است. آن زمانی که به دنیا آمده‌ایم در پوشیدن کفش‌هایمان اشتباه کرده‌ایم. من کفش سیاه تو را به پا کردم و تو کفش سرخ رنگ مرا پوشیدی.»

زاغ گفت: «درست برعکس! اگر اشتباهی رخ داده باشد در دیگر لباس‌هایمان است. آن پوشش ابریشمی و زیبای تو مناسب کفش زیبای من است. زمانی که خواب‌آلوده خلقت خود بودیم، تو سرت را از یقه لباس‌های من درآوردی و من از یقه لباس‌های تو.»

در نزدیکی آن دو یک لاک‌پشت بحث بین آنها را می‌شنید. سرش را بالا آورد و گفت: دوستان عزیز! این صحبت بیهوده را تمام کنید. خداوند بزرگ و مهربان همه زیبایی‌ها را به یک نفر نداده است. هرکس از چیزی که دارد باید خوشحال و شاد باشد.

جواب درس‌های بعدی نگارش یازدهم دانلود PDF کتاب نگارش یازدهم
ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *