معنی و مفهوم شعر به نام آن که جان را فکرت آموخت فارسی پایه ششم ابتدایی از شیخ محمود شبستری
در این پست، معنی و مفهوم شعر به نام آن که جان را فکرت آموخت از شیخ محمود شبستری ( کتاب فارسی ششم ) را برای شما دوستان عزیز آماده کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.
معنی شعر به نام آن که جان را فکرت آموخت
۱- به نام آن که جان را فکرت آموخت
چراغ دل، به نور جان بر افروخت
معنی: به نام خدا! خدایی که به انسان اندیشیدن آموخت و دل او را به چراغ علم و دانش روشن کرد. (از تاریکی جهل نجات داد.)
۲- ز فضلش هر دو عالم گشت روشن
ز فیضش خاک آدم، گشت گلشن
معنی: از فضل و بخشش خداوند، هردو عالم روشن و منور شد و از لطف بسیار او، خاک بی ارزش آدم همچون گلستانی با ارزش شد.
۳- جهان، جمله، فروغ نور حق دان
حق اندر وی، ز پیدایی است پنهان
معنی: سرتاسر عالم را نور حق فراگرفته است ( و تمام مخلوقات، نشانه ای از قدرت بی نهایت الهی هستند) همه چیز در این عالم، نشانه آشکار خدا و حق است اما چون از آنها غافلیم گویا ز دیدگان ما مخفی اند.
۴- خرد را نیست تاب نور آن روی
برو از بهر او ،چشم دگر جوی
معنی: فقط با عقل و خرد نمی توان نور حق را در این عالم دید بلکه باید با چشم دیگری به این عالم نگاه کرد. (چشم بصیرت لازم است…)
۵- در او هر چه بگفتند از کم و بیش
نشانی داده اند از دیده ی خویش
معنی: تا به حال هرکسی نشانه ای از خداوند بیان کرده، چیزی بوده که خودش به آن رسیده و با چشم دل آن را نگریسته.
۶- به نزد آن که جانش در تجلی است
همه عالم کتاب حق تعالی است
معنی: در نزد کسی که نور حق در دل و جانش روشن است، همه جهان را مانند کتابی می بیند که نشانه های او را بیان می کند.
پیشنهادی: زندگینامه محمود شبستریاختصاصی-دانشچی