همه چیز در مورد آرایه تضاد و انواع آن
تضاد یکی از آرایههای ادبی است که به روشنتر شدن و زیبایی کلام کمک میکند. در این آرایه از واژههای متضاد و مخالف هم در اثر ادبی استفاده میشود و به این وسیله ذهن مخاطب برای دریافت مفهوم مورد نظر نویسنده درگیر شده و تلاش میکند با استفاده از معنی، به منظور اصلی نویسنده پی ببرد.
معنی تضاد
تضاد کلمهای عربی است که طباق، تطبیق، مطابقه و تکافو نیز گفته میشود. معادل فارسی تضاد «ناهمسانی» و «دوگانگی» است.
به مثال زیر از مولانا توجه کنید:
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
در این بیت مولانا با استفاده از دو کلمه «پخته» و «خام» از آرایه تضاد استفاده کرده است.
نظامی نیز در این ابیات از آرایه تضاد استفاده کرده است:
پناه بلندی و پستی تویی
همه نیستند آنچه هستی تویی
همه آفریدهست بالا و پست
تویی آفریننده هر چه هست
(تضاد: بلندی و پستی، نیستی و هستی، بالا و پست)
نکته: کلمات متضادی که زیاد با هم استفاده میشوند، آرایه مراعات النظیر (تناسب) نیز دارند.
انواع تضاد
تضاد در ادبیات فارسی انواعی دارد که عبارت است از:
۱- تضاد واژگانی
در این نوع تضاد یک واژه با واژه منفی خودش استفاده شده؛ یعنی یکبار واژه به کار رفته و بار دیگر همان واژه با پیشوند منفیساز به کار رفته است.
مثال: دانا و نادان، باحال و بیحال، باهنر و بیهنر، باادب و بیادب، آگاه و ناآگاه، باذوق و بیذوق
۲- تضاد معنایی
در این نوع تضاد یک واژه با نفی خودش به کار میرود. به کار بردن نفی کلمه باعث مشخص شدن معنای اصلی کلمه میشود. به تضاد معنایی، دوعضوی یا مکمل نیز میگویند.
مثال: پُر و خالی، مرده و زنده، روشن و خاموش، زن و مرد، سیاه و سفید
۳- تضاد مدرّج
در این نوع تضاد، میشود صفات را درجهبندی کرد.
مثال: بزرگ و کوچک، پیر و جوان، گرم و سرد، زیر و رو
۴- تضاد فعلی
در این نوع تضاد، فعلها با هم در تضاد هستند.
مثال: ماندن و رفتن، بودن و نبودن، دیدن و ندیدن، خوردن و نخوردن
۵- تضاد ضمنی
در این نوع تضاد، دو کلمه در واقع تضادی با هم ندارند، اما در اثر کاربردهای فراوان وقتی در کنار هم قرار میگیرند یک ترکیب متضاد تشکیل میشود.
مثال: فیل و فنجان (این دو کلمه متضاد نیستند ولی ترکیبشان تضاد در اندازه کوچک و بزرگ را نشان میدهد)
راه و چاه (این دو کلمه متضاد نیستند ولی ترکیبشان تضاد در تشخیص راه صحیح و ناصحیح را نشان میدهد)
۶- تضاد مکانی
در این نوع تضاد، مکانها و جهتها متضاد هم هستند. تضاد مکانی را، تضاد جهتی نیز میگویند.
مثال: شرق و غرب، شمال و جنوب، باختر و خاور
۷- تضاد نمادین
در این نوع تضاد، نویسنده از معنی اصلی واژهها استفاده نمیکند بلکه با ظرافتی هنرمندانه با استفاده از نمادها، تضاد را به وجود میآورد.
به بیت زیر از سعدی توجه کنید:
کس نیاید به زیر سایه بوم
ور همای از جهان شود معدوم
در این بیت «بوم» نماد بدبختی و «هما» نماد خوشبختی است.
۸- تضاد کنایی و مجازی
در این نوع تضاد، کلمات در معنای حقیقی خود با هم متضاد نیستند، ولی در معنای مجازی متضاد یکدیگرند. گاهی کنایهها هم با در کنار هم قرار گرفتن، متضاد یکدیگر میشوند.
مثال:
چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن چه بر روی خاک
در این بیت سعدی از «تخت» در معنای مجازی «ثروت و شوکت» و از «خاک» در معنای مجازی «فقر و تهیدستی» استفاده کرده و با ظرافت معنای مورد نظر خود را به مخاطب رسانده است.
همچنین:
یکی را به سر برنهد تاج بخت
یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
سعدی در مصراع اول این بیت با کنایه از خوشبختی و سعادت سخن گفته و در مصراع دوم با کنایه از بدبختی سخن گفته و این دو مصراع را اینگونه در تضاد یکدیگر قرار داده است.
۹- تضاد ترکیبی (وصفی یا اضافی)
در این نوع تضاد، دو ترکیب وصفی یا دو ترکیب اضافی وجود دارد که با هم در تضاد هستند.
مثال:
کوتاهِ خردمند به که نادانِ بلند!
و در ادامه میگوید:
آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه
اسب تازی و گر ضعیف بود
همچنان از طویلهای خر به
در این اثر سعدی از ترکیبهای «کوتاهِ خردمند و نادانِ بلند» و همچنین از «لاغری دانا و ابلهی فربه» استفاده کرده و با استفاده از تضاد ترکیبی بر شیوایی و روشنتر شدن سخن خویش افزوده است.
۱۰- تضاد دوسویه
به تضادهایی مثل خرید و فروش، زن و شوهر تضاد دوسویه میگویند.
مقابله چیست؟
در تضاد، معمولاً بین دو کلمه مغایرت وجود دارد، ولی در مواردی بیشتر کلمات جملهای یا مصراعی با بیشتر کلمات جمله یا مصراعی دیگر در تضاد هستند، در این موارد آرایه مقابله استفاده شده است.
در این ابیات مقابله وجود دارد:
بر قصر عقل نام تو خیر الطیور گشت
در تیه جهل خصم تو شر الدواب شد
✽✽✽
برآورده گردی ز هر تند کوهی
فرورانده سیلی بهر ژرف غاری
مسعود سعد سلمان
✽✽✽
کهن کند به زمانی همان کجا نو بود
و نو کند به زمانی همان که خُلقان بود
رودکی
مثال آرایه تضاد در شعر
دست و تیغش آب و آتش حلم و خشمش خیر و شر
صلح و جنگش رنج و راحت مهر و کینش عقد و حل
قطران تبریزی (تضاد: آب و آتش، حلم و خشم، خیر و شر، صلح و جنگ، رنج و راحت، مهر و کین، عقد و حل)
✽✽✽
ای آشنا که گریهکنان پند میدهی
آب از برون مریز که آتش به جان گرفت
امیر خسرو دهلوی (تضاد: آب و آتش)
✽✽✽
محتسب است و شیخ و من، صحبت عشق در میان
از چه کنم مجابشان پخته یکی و خام دو
ام هانی (تضاد: پخته و خام)
✽✽✽
بگویم تا بداند دشمن و دوست
که من مستی و مستوری ندانم
سعدی (تضاد: دشمن و دوست)
✽✽✽
برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
خیام (تضاد: برخیز و بنشین)
✽✽✽
پایان شب سیه سپید است
نظامی (تضاد: نومیدی و امید، سیه و سپید)
آرایه تشبیه