انشا ذهنی درباره یک روز بارانی بدون چتر
انشا با موضوع یک روز بارانی بدون چتر به صورت توصیفی و ذهنی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا یک روز بارانی بدون چتر
یک روز ابری، ابرهایی که هر لحظه بیشتر میشوند و کل آسمان را فرا میگیرند. منسجمتر و متراکمتر میشوند. گاهی با غرش و سر و صدا و گاهی آرام و بیصدا، بارش را آغاز میکنند.
گاهی رگباری شدید و کوتاه و چند لحظهای را ایجاد میکنند. گاهی رگباری شدید و سیل آسا و طولانی مدت و گاهی بارانی نم نم و ممتد را رقم میزنند.
چه در بهار، چه در تابستان، چه در پاییز، چه در زمستان، حال و هوای خاصی دارد.
برای یک عده، آرامش بخش و رویایی، و به یاد آورنده لحظات خوش و سرشار از خاطرات شیرین است. برای یک عده، یادآور لحظاتی تلخ و درد آور است. در هر حال، برای همه، چیزی را در خاطرات زنده میکند.
بعضیها از خیس شدن زیر باران، فراری هستند و برعکس بعضی، عاشق خیس شدن زیر باران هستند.
قدم زدن زیر باران، برای یک عده شیرین و رها شدن از انرژیهای منفی است و یک عده اصلا علاقهای به چتر داشتن در روزهای بارانی ندارند، اما در مقابل افرادی هستند که شدیدا وابسته به چتر هستند. چترهایی رنگارنگ که نما و جلوهای خاص به سطح شهر میبخشند.
چترهایی که امروزه در ابعاد و اشکال و رنگهای مختلف تولید میشوند، حتی برای کودکانی که قادر به کنترل و نگهداشتن آنها در دستشان هستند و با گامهایی کودکانه و دستانی کوچک چترهایی با ظاهری فانتزی و دلربا را در دست دارند و با ذوق و شوق کودکانه زیر باران راه میروند.
در دنیای مدرن و مصرفی امروز، حتی چترها هم از این قاعده مستثنا نماندند. یک روز بزرگ و عصایی هستند و یک روز فانتزی که حتی در کیف دستی جا میگیرند. وسیلهای که برای جلوگیری از خیس شدن ابداع شده بود، امروزه دارای برندهای معروف و با طراحیهای خاص و با مبالغ گزاف هم موجود شده است و حتی گاها میتواند تداعی کننده نمادی از اشراف گرایی هم باشد.
وقتی افراد با باران غافلگیر میشوند فقط به این فکر میکنند که خود را از خیس شدن نجات دهند و در آن لحظه فقط به این فکر میکنند که با هر قیمتی و بی توجه به شکل و رنگی خاص برای خود چتری تهیه کنند.
وقتی که چتر نباشد دگر هیچ، سر تا پا خیس میشوید به اصطلاح عامیانه موش آبکشیده میشوید. به دنبال مکانی مسقف میگردید. به دنبال ماشینی برای سوار شدن میدوید. ترافیکی عظیم ایجاد میشود و با کمبود وسایل نقلیه مواجه خواهید شد، به هر مکانی که قرار است بروید با تاخیر میرسید. آراستگی ظاهر و موهایتان بهم میریزد و موذب میشوید. سوار ماشین میشوید که صندلیها را خیس میکنید. افرادی که کنار شما قرار میگیرند ممکن است حس ناخوشایندی پیدا کنند یا دقیقا مثل شما خیس باشند. هر چه خریدهاید خیس آب میشود و ممکن است آب به داخلشان نفود کند و بلا استفاده شوند.
روی شیشههای عینکهای افراد عینکی قطرات آب مینشیند و دید آنها مختل میشود. امروزه که دردسر جدیدی هم به لطف کرونا اضافه شده است!!! خیس شدن ماسکها.
راستی شما هم تصادفهای چتری در روزهای بارانی در خیابانهای تنگ را تجربه کردهاید ؟!.
یا باید آنقدر چترتان را بالا ببرید تا نفر دیگر بتواند از کنارتان رد شود یا چترها به هم برخورد کنند. گاهی به سمتی متمایل میشوند و ناخواسته آبهای سطحشان، سر میخورد و افراد اطراف را خیس میکند و امان از زمانی که خرید داشته باشید و یا بخواهید سوار ماشین شوید، کارتان میشود باز و بسته کردن چتر و خیس کردن مغازهای که به آن وارد میشوید و کف ماشینی که سوار آن شدهاید.
با این همه تفاسیر باز هم قشنگ است، هم باران و هم چترها و دردسرهای استفاده از آنها، حتی میشود گفت همه اینها را از دل و جان میپذریم به خاطر زنده ماندن زمین و هر موجود زندهای بر روی آن، چرا که اگر باران نباشد آبی هم نیست و بی آبی یعنی نابودی همه چیز.
بیشتر بخوانید: انشا درمورد بوی خاک پس از بارانانشا اختصاصی _ نویسنده: مهتا قیدی