خانه » مهارت نوشتاری » انشا درباره اگر من شاعر بودم

انشا درباره اگر من شاعر بودم

انشا دانش آموزی درباره اگر من شاعر بودم

انشا درباره اگر من شاعر بودم

انشا با موضوع اگر من شاعر بودم به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.

موضوع اگر من شاعر بودم

همیشه وقتی اشعار شعرای بزرگ ایرانی مانند حافظ، سعدی، مولانا، سهراب سپهری، عطار و بسیاری دیگر از بزرگان ادبیات پارسی را میخوانم به این می‌اندیشم که اگر من شاعر بودم چه شعرهایی می‌سرودم تا مثل آنها در تاریخ ایران و جهان به نیکی از من یاد شود و آثارم ماندگار گردند.

اگر من شاعر بودم برای سرودن غزلیات حتماً به طبیعت میرفتم، در کنار رودی می‌نشستم به صدای گذر رودخانه گوش می‌دادم و برای شعرهایم از طبیعت الهام می‌گرفتم. حتماً حافظ نیز زمان سرودن این غزل زیبا که در آن میفرمایند: ” بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین / کاین اشارت جهان گذران، ما را بس”
در کنار رودخانه‌ای همراه با معشوق خود نشسته و این شعر را سروده است.

اگر من شاعر بودم دوست داشتم شاگرد حکیم ابوالقاسم فردوسی که توانست ادبیات پارسی را با شاهنامه خود زنده نگه دارد باشم و از علم و تجربه وی استفاده کنم. اگر من شاعر بودم حتماً یک لقب یا تخلص زیبا برای خودم انتخاب می‌کردم تا همه من را با آن بشناسم و یاد کنند مانند سید محمد حسین بهجت تبریزی که همه او را با نام شهریار می شناسند.

اگر من شاعر بودم در شعرهایم حتماً به مهربانی با انسان‌ها از هر قوم و نژادی اشاره می‌کردم و در اشعارم نصیحت‌هایی را به کار می‌بردم که برای همه مفید باشد تا از آن درس بگیرند مثل صائب تبریزی که تمام اشعارش پر از نکات زندگی است یا مانند اشعار مولانا که در سراسر آن ها مهر، زیبایی و اندرز جریان دارد.

اگر من شاعر بودم برای سرودن شعرهایم سعی میکردم در مناطق تاریخی مانند تخت جمشید یا تخت سلیمان قدم بزنم تا با بودن در آن فضاها اشعار زیبا‌تری به ذهنم خطور کند.

من در شعرهایم از آرزوهایم و آنچه که بر سر داشتم سخن می‌گفتم و حوادث تاریخی را به صورت شعر بیان می‌کردم یا در اشعارم به توصیف نعمت‌هایی که خداوند بزرگ آفریده و در اختیار ما قرار داده است می‌پرداختم.

اگر من شاعر بودم زیباترین شعرهایم را به افرادی که دوستشان دارم و برای من زحمت بسیاری کشیده‌اند مانند مادر، پدر و معلم خود تقدیم می‌کردم.

انشا اختصاصی

انشا درباره اگر من شاعر بودم

شاعر بودن مغزی باز و متفکر میخواهد، مغزی که پر از ایده‌ها و خلاقیت‌های جذاب باشد. یک شاعر خوب باید کلمات را درست و در جای مناسب خود ادا کند و این کارِ بسیار سخت و قابل تاملی است. شاعر باید بتواند نوع نثر خود را بیابد و با استفاده از آن اشعارش را بر روی کاغد نمایان کند.

اگر من شاعر بودم، اولین شعرم را، از طبیعت الهام میگرفتم. زیرا طبیعت مکان قابل تاملی است و از نگاه هر انسانی متفاوت می‌باشد. از پروانه‌ای که در پیله است، تا زمانی که به پروانه‌ایی زیبا و مستقل تبدیل شود شعر می‌سرودم.

از شب می‌نوشتم. از شبی که زیبایی تاریکی‌اش چشم نواز است و ستارگان و ماه را جلا بخشیده است. از درختان و کوه و کمر شعر می‌سرودم، چرا که هر کدام دنیایی فارغ از دنیای فانی دارند. از خداوند بی‌همتا شعر می‌سرودم، زیرا تنها چیزی است که جسم و روح بنی آدم، قدرت درک کامل آن را ندارد، او که بی همتاست، او که شکست ناپذیر است، چه شعری بهتر از این؟

اگر من شاعر بودم از ابرهای گلوله گلوله شعر می‌سرودم، که زیبایی تکرار ناشدنی دارند. از باران شعر می‌سرودم. از قطره‌های اشک ابر بر روی برگ‌های سبز درخت شعر می سرودم. از مادرم می‌نوشتم. زیرا او تنها کسی است که همیشه و همه جا پشتم بوده است.

قلم را روی کاغذ تکان می‌دادم و درباره‌ی پدرم می‌نوشتم. پدرم که مثل کوه هوایم را داشته است و مانند سایه‌ی درختی همیشه کنارم بوده است. از حیوانات می‌نوشتم، چرا که هر کدام ویژگی خاص و جذاب خودشان را دارند. در پایان از شهرها، شعر می‌سرودم. شعرهایی که هر کدام، موضوعی مختلف را بازگو میکنند. شعرهایی که جان دارند و جان می‌دهند.

شعر سرودن، کار سخت و دشواری است، که اگر چَشمان خود را به خوبی باز نکنید و درباره‌ی هر چیزی، نگاهی متفاوت با نگاه دنیا نداشته باشید، کار دشوارتری نیز خواهد شد. حال اگر شما شاعر بودید، کدام موضوعات را سر منشا خود قرار می‌دادید؟

پیشنهادی: انشا با موضوعات اگر من …

انشا اختصاصی _ نویسنده: فاطمه شهری

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *