خانه » مهارت نوشتاری » انشا در مورد جاده شگفت انگیز

انشا در مورد جاده شگفت انگیز

انشا ادبی درباره جاده شگفت انگیز

انشا در مورد جاده شگفت انگیز

انشا با موضوع جاده شگفت انگیز به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.

انشا جاده شگفت انگیز

سفر یکی از بهترین راه‌های تفریح کردن است. سفر با اتومبیل شخصی در جاده‌ها باعث می‌شود تا ما علاوه بر شوق رسیدن به مقصد از زیبایی‌های راه هم لذت ببریم. یکی از زیباترین و جالبترین جاده‌هایی که من تا به حال دیده‌ام جاده شهر صحنه به بیستون در کرمانشاه است. این جاده برای من یادآور یکی از بهترین سفرها است.

وقتی از شهر صحنه به سمت جاده بیستون حرکت می‌کنید اولین چیزی که نظر شما را جلب می‌کند مراتع و دشتهای سبز و زیبای دو طرف جاده است. سرسبزی مسیر روح را تازه می‌کند. باغهای کُلزا و آفتابگردان در میان این دشتها و تا دور دست‌ها به چشم می‌خورد. در مراتعی باز و وسیع گوسفندان و گاوها در حال چرا بودند و گاهی چند اسب در کنار کلبه‌های کنار باغها دیده می‌شد.

به هر طرف که نگاه می‌کردیم سرسبزی و طراوت بود. کوه‌هایی بلند شبیه قصرهای سنگی انسان را به تحسین وا میدارد. کوهایی که در آن وقت سال یعنی اوایل بهار هنوز کمی برف روی قله‌هایش به چشم میخورد.

در دامنه کوه باغی دیده می‌شد که پوشیده از شکوفه‌های بادام و به رنگ صورتی بود. و کمی بعد دامنه کوه پر بود از شکوفه‌های درخت سیب و هلو که هر قسمت کوه را به رنگی در آورده بودند.

در سمت چپ جاده رودخانه خروشانی در جریان داشت که ما در کنار آن به صرف چای و استراحت کوتاهی پرداختیم. صدای آب به همراه نسیمی که می‌وزید ما را سر شوق آورده بود. آن طرف رودخانه مرد چوپانی آوازی به زبان کردی می‌خواند.

نزدیک غروب بود و منظره دشت‌ها کم کم با نور طلایی خورشید پوشیده می‌شد. ما دوباره به راه افتادیم. رو به رویمان کوه بزرگی قرار داشت که مانند نقاشی‌ها بود از دور اگر کمی تخیل را به کار می‌گرفتی شبیه به آدمی بود که روی زمین دراز کشیده است. پدرم گفت که این کوه” شیرین خفته” نام دارد و ما نزدیک شهر بیستون هستیم.

داستانهایی که در کتاب نظامی در منظومه خسرو و شیرین گفته شده است همگی توصیف همین شهرها و دشت‌هاست. خورشید در پشت کوه‌ها فرو می‌رفت و ماه در آسمان ظاهر می‌شد. جاده‌ی زیبا و پیچ در پیچ صحنه به بیستون کم کم تاریک و تاریک‌تر می‌شد.

من هیچوقت خاطره مناظر آن جاده و شهر بیستون با آن کوه‌های سر به آسمان کشیده و زیبا و آن دشت‌های سبز و پر برکت را از یاد نمی‌برم. در هر قسمتی از کوه بیستون یادگاری از زمانهای دور و آثار باستانی وجود داشت که ما روز بعد، از آنها دیدن کردیم. سفر در جاده تجربه زیبا و ارزشمندی است. دیدن طبیعت و گذر از کنار زندگی مردم در شهرهای دیگر بسیار آموزنده و لذتبخش است. من دوست دارم دوباره آن سفر را تجربه کنم و باز هم آن مناظر بی نظیر را ببینم.

موضوعات پیشنهادی انشاهای دانش آموزی

انشا اختصاصی _ نویسنده: فاطمه عبدالرحیمی 

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *