انشای دانش آموزی درباره اگر من ابر بودم ☁
انشا با موضوع اگر من ابر بودم به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.
انشا ادبی اگر من ابر بودم
اگر من ابر بودم، در پهنهی لاجوردی آسمان به رقص درمیآمدم و با هر وزش باد، شکل و شمایلی تازه مییافتم. گاهی همچون پنبهای نرم و لطیف، بر فراز کوهها و دشتها میغلطیدم و گاهی چون اژدهایی خشمگین، در میان آسمان میخروشیدم و رعد و برق از دهانم بیرون میجهید.
اگر من ابر بودم، با هر طلوع و غروب آفتاب، رنگ عوض میکردم و در آغوش گرم خورشید، به رنگهای سرخ و طلایی درمیآمدم. در شبهای مهتابی، چون عروسی سپیدپوش، بر فراز شهرها و روستاها میدرخشیدم و با نور نقرهای ماه، زمین را روشن میکردم.
اگر من ابر بودم، همچون مادری مهربان، بر سر زمین سایه میافکندم و از شدت تابش آفتاب میکاستم. به عنوان یک ابر، میتوانستم با بادها همسفر شوم و به گوشهگوشهی جهان سفر کنم. میتوانستم بر فراز جنگلهای انبوه پرواز کنم و صدای آواز پرندگان را بشنوم. میتوانستم بر روی دریاها شناور شوم و موجهای خروشان را لمس کنم.
اگر بارانزا بودم، چه لذتبخش بود که بر زمین خشکیده ببارم و گیاهان تشنه را سیراب کنم. دیدن رویش دوبارهی طبیعت بعد از باران، زیباترین صحنهای بود که میتوانستم تصور کنم. شاید در دل یک کودک، شادی و هیجان ایجاد میکردم و او را به بازی با قطرات باران تشویق میکردم.
اگر من ابر بودم، به همه میآموختم که زندگی، همچون آسمان، پر از زیباییها و شگفتیهاست. به همه میآموختم که با امید و تلاش، میتوان بر مشکلات غلبه کرد و به موفقیت رسید. به همه میآموختم که با مهربانی و بخشش، میتوان دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کرد.
اختصاصی-دانشچی
انشا جان بخشی به طبیعت