خانه » مهارت نوشتاری » انشا از دید یک ذره بین

انشا از دید یک ذره بین

انشا ذهنی از دید یک ذره بین از نوع جان بخشیدن به اشیا

انشا از دید یک ذره بین

انشا از دید یک ذره بین 🔎 به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.

موضوع انشا از دید یک ذره بین

اولین ذهنیتی که با شنیدن واژه ذره بین برایتان تداعی می‌شود چیست؟ یک ابزار که به کمکتان می‌آید تا هر چه را که برایتان قابل رؤیت نیست، واضح‌تر کند؟ ابزاری که هر چه را که ریز است بزرگ می‌کند؟ یک عدسی که کمک حال هر کسی می‌تواند باشد؟

لحظه‌ای خود را جای یک ذره بین تصور کنید. دنیا و هر چیزی که در آن وجود دارد را مانند آن چه در ذره بین اتفاق می‌افتد و تداعی می‌شود، حس کنید. به نظر هم می‌تواند زیبا و دل فریب باشد هم ترسناک و دلهره‌آور. به واقع اگر ذره بین احساس و درک داشت چه واکنشی از خود نشان می‌داد؟! دیدن هر چیزی با جزئیات بیشتر تا چه حد می‌توانست بر روی احساسات یک ذره بین اثرگذار باشد، اگر دارای حس و شعور بود؟! دیدن جزئی‌ترین نقوش نقش بسته بر روی گلبرگ‌های یک گل تا چه حد هیجان زده‌اش می‌کرد؟! و یا دیدن و حس موجودات ریز که در نمای کلی ظاهراً زیبا هستند، ولی وقتی بزرگ می‌شوند تا چه حد می‌توانست برایش ترسناک باشد؟

احتمالاً اگر ذره بین دارای حس و شعور بود خود را تک چشمی حس می‌کرد که می‌تواند همه چیز را ببیند، شاید گاهی آرزو می‌کرد که این توانایی را از دست بدهد! اگر همان‌طور که می‌توانست ظاهر اجسام را ببیند قادر به دیدن ذات انسان‌ها هم بود چه بر سرش می‌آمد؟! به نظر، خیلی جالب به نظر نمی‌رسید! اما زمانی که یک جواهر را با جزئیاتش رصد می‌کرد، چه قدر می‌توانست غرق لذت شود! از صبح تا شب کارش بر روی جزئیات است. موشکافی کردن و تجزیه کردن، که اگر حس و شعور داشت از نظر روانشناسی چه بر سرش می‌آمد؟! باز هم کشش ادامه دادن داشت؟! من که بعید می‌دانم!

وقتی زیر نور شدید قرار بگیرد و مدت‌ها روی یک شیء متمرکز گردد باعث آتش گرفتن آن می‌شود. یعنی تجسس در جزئیات گاهی می‌تواند این چنین مخرب باشد. می‌تواند تار و پود یک چیز را متلاشی کند. درست مانند کاری که گاهاً انسان‌ها با هم می‌کنند آن‌قدر یکدیگر را مورد تفحص قرار می‌دهند که قلب و روح یکدیگر را متلاشی می‌کنند و می‌سوزانند.

به نظرتان ذره بین دوست دارد ذره بین باشد؟! جوابش را نمی‌شود به راحتی حدس زد که اگر قلب و مغز داشت چه فکری با خود می‌کرد، شاید دلش می‌خواست لحظه‌ای همه چیز به یک باره تغییر کند و مثل سایرین ببیند و شاید هم با خود فکر می‌کرد کاش آن قدر جزئی‌بین نبود و شاید هم بسیار خشنود می‌بود از این که می‌تواند از دل نادیده‌ها با خبر باشد!… خلاصه دنیای عجیبی دارد هم می‌تواند جزء، جزء زیبایی‌ها را ببیند هم زشتی‌ها را! شاید بگوید که اصلاً چرا اختراع شده است؟! این چه فکری بود که به ذهن مخترعش رسیده بوده است؟! شاید هم بگوید احسنت به مخترعی که مرا ابداع کرده است! با همه این اوصاف فقط یک چیز را می‌دانم و به آن باور دارم در زندگی نباید ذره بین گونه باشیم.

موضوعات پیشنهادی انشاهای دانش آموزی

انشا اختصاصی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *