خانه » ادبیات » معنی شعر بانگ جرس (حمید سبزواری)

معنی شعر بانگ جرس (حمید سبزواری)

آشنایی با معنی و مفهوم شعر بانگ جرس از حمید سبزواری – ادبیات فارسی پایه یازدهم

معنی و مفهوم شعر بانگ جرس از حمید سبزواری

در این پست، معنی و مفهوم شعر بانگ جرس از حمید سبزواری ( کتاب فارسی یازدهم ) را برای شما دوستان عزیز آماده کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.

معنی شعر بانگ جرس

۱- وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم – دل بر عبور از سدّ خار و خاره بندیم

معنی: وقت آن رسیده که آماده سفر شویم. عزممان را جزم کنیم که از تمام مشکلات این راه عبور کنیم.

سد خار و خاره: استعاره از تمام مشکلات و موانع راه

 

۲- از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم – بانگ از جرس برخاست وای من خموشم

معنی: از هر زرف صدای کوچ کردن و سفر به گوشم می آید. زنگ کاروان هم به صدا در آمده ای وای بر من که سکوت کرده ام و کاری نکنم.

جرس: زنگ
رحیل: کوچ، سفر

 

۳- دریا دلان راه سفر در پیش دارند – پا در رکاب راهوار خویش دارند

معنی: رزمندگان دریادل و نترس، آماده سفر شده اند و اسب خویش را آماده تاختن کرده اند.

راهوار: تندرو
پا در رکاب داشتن: کنایه از آماده تاختن بودن

 

۴- گاه سفر آمد برادر ره دراز است – پروا مکن بشتاب همّت چاره ساز است

معنی: موقع سفر کردن فرا رسیده است و راه طولانی است. نترس (شک به دلت راه نده) همت و تلاش خود را به کار گیر که همت عالی، چاره ساز مشکلات خواهد بود.

 

۵- گاه سفر شد باره بر دامن برانیم – تا بوسه گاه وادی اَیمَن برانیم

معنی: وقت سفر کردن فرا رسیده؛ باید اسب ها را بر دامنه کوه ها بتازانیم و تا سرزمین فلسطین که مستحق بوسیدن و احترام است، برسانیم.

وادی ایمن: استعاره از سرزمین فلسطین
بوسه گاه: محل بوسیدن – تشبیه فلسطین به محل بوسیدن

 

۶- وادی پر از فرعونیان و قِبطیان است – موسی جلودار است و نیل اندر میان است

معنی: سرزمین فلسطین پر از اسرائیلی های اشغالگر است که دست کمی از فرعونیان و قبطیان ندارند. امام خمینی همچون حضرت موسی فرماندهی می کند و دشواری های راه نیز در پیش روی ما قرار دارند.

نیل: رودی در مصر – استعاره از سختی های راه

 

۷- تنگ است ما را خانه تنگ است ‌ای برادر – بر جای ما بیگانه ننگ است ‌ای برادر

معنی: به دلیل هجوم و اشغالگری دشمنان، این خانه بر ما تنگ و ملال آور شده؛ برای ما ننگ است که بیگانگان بخواهند سرزمین ما را اشغال کنند.

 

۸- فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید – تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید

معنی: از امام دستور رسیده که خانه مان ( یعنی فلسطین ) را از دشمن اشغالگیر پس بگیریم. پادشاهی سرزمینمان را از سلطه جنیان خارج کنیم.

تلمیح به حضرت سلیمان و افسانه ای که گفته اند: دیوی انگشتر آن حضرت را ربود و بر تخت ایشان نشست!
تخت و نگین: استعاره از مقام و جایگاه تسلط، پادشاهی
اهریمن: شیطان، استعاره از اسرائیل

 

۹- یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد – ‌ای یاوران باید ولی را یاوری کرد

معنی: یعنی حضرت موسی (امام خمینی) قصد نابودی سامری (اسرائیل) را کرده است. ای مردم و همرزمان! باید همگی فرمان رهبر را اطاعت کنیم.

کلیم: اشاره به حضرت موسی دارد که لقب کلیم الله را داشت. استعاره از امام خمینی
سامری: نام شخصی که در زمان حضرت موسی، مجسمه ای از گوساله ساخت و بنی اسرائیل را به پرستش گوساله ساخته شده از طلا دعوت کرد! استعاره از اسرائیل.

 

۱۰- حکم جلودار است بر هامون بتازید – هامون اگر دریا شود از خون، بتازید

معنی: حکم رهبر این است که بر سرزمین دشمن حمله کنید. اگر این دشت از خون شما پر شود (یعنی تعداد کشتگان شما بسیار گردند)، بازهم پیش بروید (و تسلیم نشوید).

هامون: صحرا

 

۱۱- فرض است فرمان بردن از حکم جلودار – گر تیغ بارد گو ببارد نیست دشوار

معنی: فرمان رهبر را اطاعت کردن واجب است. حتی اگر از آسمان تیغ و شمشیر هم ببارد، مبارزه دشوار نیست.

فرض است: واجب است

 

۱۲- جانان من برخیز و آهنگ سفر کن – گر تیغ بارد گو ببارد جان سپر کن

معنی: عزیزمن! بلند شد و خودت را برای سفر آماده کن. اگر از آسمان هم تیغ بارید، بگذار ببارد؛ تو جان خود را سپر این تیغ ها قرار بده (و تا اخرین لحظه ای که جان در بدن داری بجنگ و تسلیم نشو)

 

۱۳- جانان من برخیز بر جولان برانیم – زان جا به جولان تا خط لبنان برانیم

معنی: عزیز من! بلند شو که شتابان تا بر بلندی های جولان پیش بریم. از آنجا تا خط لبنان حرکت کنیم.

کلمه جولان دو معنی دارد: ۱- قسمتی از بلندی‌های کشور سوریه، ۲- شتابان

 

۱۴- آن جا که هر سو صد شهید خفته دارد – آن جا که هر کویش غمی بنهفته دارد

معنی: آن سرزمین که هر طرفش صدها شهید دارد که در زیر خاک خفته اند. سرزمینی که هر گوشه آن غمی پنهان در دل دارد.

 

۱۵- جانان من اندوه لبنان کشت ما را – بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را

معنی: عزیز من! غم لبنان، ما را کشت و کشتار مردم دیر یاسین، کمر ما را شکست.

 

۱۶- باید به مژگان رُفت گَرد از طُور سینین – باید به سینه رَفت زین جا تا فلسطین

معنی: باید با حرکت مژه ها گرد و خاک را از سرزمین فلسطین پاک کرد. باید سینه خیز تا فلسطین پیش برویم.

طور سینین: کوه سینا
به مژگان رفتن گرد و غبار: کنایه از عزیز داشتن و مراقبت زیاد
به سینه رفتن: با جان و دل رفتن و تحمل سختی‌های راه

۱۷- جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش – آنک امام ما عَلَم بگرفته بر دوش

معنی: عزیز من! بلند شو و بانگ سالار لشکر (امام خمینی) را بشنو . اکنون امام خمینی پرچم بر دوش گرفته (و آماده حرکت به سوی دشمن است)

 

۱۸-تکبیر زن، لبیک گو، بنشین به رهوار – مقصد دیار قدس، همپای جلودار

معنی: الله گویان و لبیک گویان بر اسب خود سوار شو . همراه امام بسوی قدس که مقصدمان است حرکت کن.

 

اختصاصی-دانشچی

بیشتر بخوانید: زندگینامه حمید سبزواری
ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *