آشنایی با ضرب المثل زیبای خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است 🧱
در این پست با معانی، باز آفرینی، مفهوم و داستان این ضرب المثل ایرانی و قدیمی آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.
معانی خانه از پای بست ویران است یعنی چه؟
۱- معنی ظاهری: یعنی خانه از بنا سست است و با اندک لرزه ای خواهد ریخت اما خواجه همچنان توجهش به نقش و نگارهای روی در و دیوار است و به کوتاه بودن عمر خانه هیچ توجهی نمی کند.
۲- معنای دقیق تر: بجای توجه به ظاهر امور باید به باطن آن توجه کرد؛ مبادا ظاهر دلفریب چیزی ما را از عیوب آن غافل کند.
۳- معنای عرفانی: دلبستگی به زیبایی های دلفریب و زودگذر دنیایی، انسان را از حقیقت عالم و هدف اصلی اش که لقای یار (پروردگار) است دور می کند.
ایموجی این ضرب المثل | 🏠🦶🔒💣 |
خانه از پای بست ویران است به انگلیسی
the hous is ruined (cracked) from its foundation
داستان ضرب المثل خانه از پای بست ویران است
سعدی با طایفه ای از دانشمندان نشسته بود که جوانی آمد و گفت: کسی در این جمع هست که زبان عجم (غیر عربی) بداند؟ پیرمرد ۱۵۰ ساله ای رو به مرگ است و حرف هایی به زبان عجم می زند که من معنی اش را نمی دانم. شاید وصیتی داشته باشد.
کسانی که در آن جمع نشسته بودند بیشترشان به جناب سعدی اشاره کردند. سعدی برخاست و بر بالین پیرمرد حاضر شد. پیر خسته و ضعیف با بی حالی گفت:
دریغا که بر خوان الوان عمر دمی خورده بودیم و گفتند بس
(یعنی افسوس که از این سفره رنگارنگ زندگانی فقط مقدار کمی استفاده کردم و حالا مهلتم تمام شده و می گویند بس است (یعنی وقت مرگت فرا رسیده)).
سعدی وقتی این سخنان را در جمعشان ترجمه کرد آنها تعجب کردند با توجه به اینهمه عمری که پیرمرد کرده چرا چنین سخنانی بر زبان می آورد.
جناب سعدی رو به پیرمرد گفت:
چگونهای درین حالت؟ گفت: چه گویم؟
ندیدهای که چه سختی همیرسد به کسی که از دهانش به در میکنند دندانی
قیاس کن که چه حالت بود در آن ساعت که از وجود عزیزش بدر رود جانی
سعدی گفت: تصور مرگ را از خودت دور کن. هر مریضی ای که نشانه مرگ نیست. اگر اجازه دهی طبیبی را خبر کنم تا معالجه ات کند. پیرمرد گفت:
دست برهم زند طبیب ظریف چون خرف بیند اوفتاد حریف
خانه از پای بند ویران است خواجه در بند نقش ایوان است
یعنی: طبیب هم اگر بیاید و ببیند پیری مثل من که از کثرت سنش این چنین به زمین افتاده و هوش و حواسش را از دست داده، هیچ کاری از دستش بر نمی آید. چرا که پیری دردیست که قابل درمان نیست. شبیه خانه ای که درحال فروریختن است و پایه هایش ضعیف است اما معمار توجهش به نقش و نگارهای ظاهری آن است.
گلستان سعدی، باب ششم در ضعف و پیری
پیشنهادی: ضرب المثل بیشتری بخوانید ضرب المثل با خانهاختصاصی-دانشچی
«معنای عرفانی» را از خودتان درآورید یا واقعا منظور شاعر بوده؟
ممنون از توجه شما؛ یک متن خصوصا اگر شعر باشد، از جهات و زاویه دیدهای مختلف قابلیت تفسیر دارد. چه بسا کسی از زوایه مهندسی ساختمان این متن را بررسی کند! مهم این است که شنونده در نظر بگیرد که گوینده این کلام، آن را در چه موقعیتی استفاده کرده تا به فهم عمیق منظور او پی ببرد. موفق باشید.