انشا ذهنی و طنز از زبان کارنامه
انشا از زبان کارنامه به صورت طنز و ذهنی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا طنز از زبان کارنامه
من یک تکه کاغذ هستم که معمولاً دانشآموزان با استرس زیادی برای گرفتن من به مدرسه میروند. من یک کارنامه هستم. کاغذی که نتایج یک سال تحصیلی، زحمات دانشآموزان را نشان میدهد. انواع مختلفی دارم، نوع مستمر من استرس کمتری دارد، چون بین سال تحصیلی نوشته میشود و به دانشآموزان وضعیت تحصیلی آنها را یادآوری میکند. ولی نوع پایان سال تحصیلی، همان چیزی است که اکثراً از آن فرار میکنند.
البته اگر دقیقتر بگویم، در زمانهای قدیم که کارنامهها با نمره مشخص میشد، همهچیز واضحتر بود. من به راحتی میگفتم که کدام دانشآموز بچه درسخوانی است و کدام یک کمی بازیگوش است. اما چند سالی است که کارنامهها توصیفی شده و من با خواندن آنها کمی گیج میشوم.
دانشآموزان نیز دیگر آن استرس سابق را برای دریافت کارنامه ندارند. در نهایت شاید در کارنامه افرادی که درس نمیخوانند بنویسند نیاز به تلاش بیشتر. تمام ابهت یک کارنامه به نمرههای داخل آن بود. به اینکه با غرور بشوم نمره ۲۰ کسی، یا با ابهت به کسی یادآور کنم که امسال تجدید شده و باید تابستان خود را به جبران کمکاری سال تحصیلی، درس بخواند.
ولی حالا چه؟ من از این میترسم که تا چندی دیگر یک ستون به کارنامهها اضافه کنند و بنویسند نیاز به ناز بیشتر. تا معلم برای اینکه دانشآموز تصمیم به درس خواندن بگیرد و دست از بازیهای مجازی بکشد، ناز او را بیشتر بکشد، تا شاید هدفش را کمی به سمت درس خواندن مایل کند.
الان حس یک کارنامه پیر و سالخورده را دارم که در ایام جوانی پادشاهی میکرد ولی اکنون که پیر شده دیگر برای کسی چندان اهمیتی ندارد.
اگر بخواهم از خاطرات جوانی برای شما بگویم، روزهای خوبی داشتم. زمانی که بچهها با ذوق و شوق نمرههای بیست خود را به مادر و پدرشان نشان میدادند و آنها به کودکشان هدیه میدادند، دوران طلایی من بود. شاید باور نکنید که بعضی خانوادهها مرا قاب میکردند و با غرور به اقوامشان نشان میدادند.
البته روزهای ناخوشی هم داشتم. زمانی که دانشآموزی نمره تجدید میگرفت و با عصبانیت مرا به گوشهای پرتاب میکرد. مادر و پدر که کارنامه را پیدا میکردند تازه اول ماجرای من بود. بعد از یک دعوای حسابی و وارد کردن چند ضربه محکم به من، تهدید دانشآموزان شروع میشد. آخر من چه گناهی دارم که بین این دعواها همیشه آسیب میبینم!…
بگذریم، اینها خاطرات جوانی من بود، زمانی که اهمیت و ارزش داشتم. الان که دیگر اکثر مدارس کارنامههای سیستمی تحویل دانشآموزان میدهند و کاغذ کارنامهای وجود ندارد. اگر هم کاغذی باشد، خوب و بد و عالی در نهایت نیاز به تلاش بیشتر که باز هم برای من نان و آب نمیشود.
من آمدم تا هشداری به دفترها و مدادها بدهم که با این روند پیشرفت سیستم آموزشی، احتمالاً تا چند وقت دیگر آنها هم مثل من کنار گذاشته میشوند و همهچیز دیجیتالی خواهد شد. خواستم بگویم که تا میتوانید از دوران طلایی خود لذت ببرید، از ما که گذشت…
موضوعات پیشنهادی برای انشاهای دانش آموزیانشا اختصاصی _ نویسنده: محیا بخشی فرد