خانه » مهارت نوشتاری » انشا از زبان یک درخت سیب

انشا از زبان یک درخت سیب

انشای دانش آموزی درباره از زبان یک درخت سیب

انشا از زبان یک درخت سیب

انشا با موضوع از زبان یک درخت سیب به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.

موضوع انشا از زبان یک درخت سیب

من یک درخت سیب هستم. روزی در یک مزرعه کوچک در دل طبیعت کاشته شدم. شاید وقتی که هنوز من تنها یک نهال کوچک بودم، هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که زمانی به درختی بزرگ و پربار تبدیل شوم. اما اکنون که قد کشیده‌ام و سایه‌ام را بر زمین می‌اندازم، بسیاری از شما می‌آیید و از سایه‌ام استفاده می‌کنید.

زندگی من به طور معمول با تغییرات فصلی همراه است. در بهار، وقتی که گل‌های سفید و صورتی من در حال شکوفه‌زدن هستند، بسیاری از پرندگان به من نزدیک می‌شوند و برروی گلی می‌نشینند. من از این لحظات خوشحال می‌شوم، زیرا می‌دانم که دنیای طبیعت به من نیاز دارد. بوی خوش گل‌های من در هوا می‌پیچد و درختان دیگر هم در کنار من شکوفا می‌شوند. وقتی باد به آرامی می‌وزد، شکوفه‌های من در آسمان پراکنده می‌شوند و زمین پوشیده از گل‌های سفید می‌شود.

تابستان که می‌رسد، زندگی برای من پر از انرژی و جنب و جوش می‌شود. وقتی که برگ‌هایم سبز می‌شوند، من به‌طور پیوسته از خاک مواد مغذی دریافت می‌کنم تا سیب‌هایم به خوبی رشد کنند. در این دوران، بسیاری از انسان‌ها برای برداشت میوه‌ها به باغ می‌آیند. من می‌دانم که شما از سیب‌هایم لذت خواهید برد و آنها را با خود می‌برید. برخی از شما ممکن است از آنها در پخت کیک و دسر استفاده کنید، در حالی که دیگران فقط سیب‌ها را به عنوان یک خوراکی خوشمزه می‌خورند. من از اینکه می‌توانم در تغذیه شما نقشی داشته باشم، خوشحالم.

پاییز زمان برداشت سیب‌ها فرا می‌رسد. من خود را آماده می‌کنم تا میوه‌هایم را در اختیار شما بگذارم. سیب‌هایم به رنگ قرمز، زرد یا سبز درمی‌آیند و به طبیعت زیبایی خاصی می‌بخشند. از این زمان به بعد، برگ‌های من شروع به ریختن می‌کنند. اما اینجا پایان داستان من نیست. در زمستان، وقتی که برف همه جا را پوشانده و زمین خوابیده است، من همچنان استوار ایستاده‌ام. در این دوران، نه از گل خبری هست و نه از سیب، اما من همچنان ریشه‌های عمیق و قدرت درونی‌ام را حفظ می‌کنم.

زندگی من همیشه در چرخش است. درختان دیگر هم کنار من هستند و همه با هم به طبیعت زیبایی می‌بخشیم. من می‌توانم به شما یادآوری کنم که زندگی همیشه تغییر می‌کند، اما هر فصلی زیبایی‌های خاص خود را دارد. به عنوان یک درخت سیب، خوشحال هستم که در این دنیای بزرگ و شگفت‌انگیز زندگی می‌کنم و در کنار انسان‌ها و سایر موجودات، نقشی مهم دارم.

انشا در مورد اگر من یک درخت بودم

انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *