خانه » پایه چهارم » پاسخ سوالات درس پانزدهم هدیه‌های آسمان چهارم یک ماجرای زیبا

پاسخ سوالات درس پانزدهم هدیه‌های آسمان چهارم یک ماجرای زیبا

جواب به سوالات و فعالیت درس پانزدهم هدیه‌های آسمان چهارم ( پاسخ ها به صورت گام به گام )

پاسخ سوالات درس پانزدهم هدیه‌های آسمان چهارم یک ماجرای زیبا

پاسخگویی به سوالات درس پانزدهم کتاب هدیه‌های آسمان چهارم یک ماجرای زیبا صفحات ۹۹، ۱۰۰، ۱۰۲، ۱۰۳ با دانشچی همراه باشید.

جواب سوالات هدیه‌های آسمان چهارم درس پانزدهم یک ماجرای زیبا ( پاسخ گام به گام )

برایم بگو درس پانزدهم صفحه ۹۹

از کار خلبان قهرمان، شهید عبّاس بابایی آموختم که…

📗 پاسخ: همه کارهای نیک انسان باعث نزدیکی به خدا ؛ اما نیکی‌هایی که پنهانی و بدون درخواست دیگران انجام می‌شود و مشکل آنها را حل می‌کند و موجب شادیشان می‌شود، ارزش بالاتری دارد و بیشتر انسان را به خدا نزدیک می‌کند.

بررسی کنید صفحه ۹۹

آیا برای کمک به دیگران همیشه باید منتظر باشیم تا آنها از ما کمک بخواهند؟

📗 پاسخ: خیر، وقتی متوجه می‌شویم که کسی به کمک ما نیاز دارد، اگر بدون اینکه درخواست کند کمکش کنیم، هم خوش‌حال می‌شود و هم خجالت نمی‌کشد و ما هم از ثواب این کار نزد خداوند بهره می‌بریم.

دوستم پایش شکسته است و با عصا به مدرسه می‌آید. من  📗 پاسخ: سعی می‌کنم با آوردن وسایلش و آرام قدم برداشتن همراه او، کمکش کنم.

هفته‌ی گذشته دوستم نتوانست به مدرسه بیاید. من امروز  📗 پاسخ: درس‌های مربوط به هفته گذشته را برایش توضیح دادم.

دوستم امروز لقمه‌اش را در خانه جا گذاشته است. من  📗 پاسخ: لقمه‌ام را به دو نیم کردم و با هم خوردیم تا او هم گرسنه نماند.

گفت‌وگو کنید صفحه ۱۰۰

با توجّه به داستان، درباره‌ی معنای این سخن امام علی ـ‌ علیه السّلام ـ با دوستان خود گفت‌وگو کنید.

«برترین نیکی، کمک به دیگران است.»

📗 پاسخ: خداوند به انسان درباره نیکی سفارش فرموده است و امام علی علیه السلام هم برترین نیکی را کمک به دیگران می‌دانند، همه ما گاهی در شرایطی قرار می‌گیریم که نیاز به کمک دیگران داریم، کمک کردن به دیگران در شرایطی که توانایی داریم، باعث برقراری ارتباط محبت‌آمیز و همبستگی بینمان می‌شود و اگر روزی هم ما نیاز به کمک داشتیم آنها دریغ نخواهند کرد.

به کار ببندیم صفحه ۱۰۰

این قصّه را بخوانید؛ سپس عبارت پایان آن را کامل کنید.

نرم نرمک باران می‌بارید.

کیفم روی دوشم بود و به سوی مدرسه می‌رفتم. دست‌هایم یخ کرده بودند.

باران، کم‌کم شدید شد و من بدون چتر تندتند از کوچه‌ها می‌گذشتم.

قطره‌های باران به صورتم می‌خورد و بیشتر سردم می‌شد.

ناگهان احساس کردم حتّی یک قطره باران هم به صورتم نمی‌خورَد. فکر کردم باران قطع شده امّا وقتی دقّت کردم، دیدم خانم همسایه چتر خود را بالای سرم گرفته است.

به او سلام کردم و او هم با لبخند جوابم را داد.

خانم همسایه تا درِ مدرسه همراه من آمد و بعد با من خداحافظی کرد و برگشت.

با اینکه مسیرش با من یکی نبود امّا برای کمک کردن به من تا جلوی درِ مدرسه آمده بود. چه همسایه‌ی مهربانی!

وقتی مهربانی خانم همسایه را دیدم، با خودم تصمیم گرفتم  📗 پاسخ: که هر چه در توان من است برایش انجام دهم، همچنین من هم اگر دیدم کسی نیاز به کمک دارد، کمکش کنم تا او هم یاد بگیرد و به دیگران کمک کند و اینگونه دنیای زیباتری برای زندگی بسازیم.

ایستگاه فکر صفحه ۱۰۲

داستان زیر را بخوانید و جمله‌ی آخرِ آن را کامل کنید.

زمستانِ آن سال هوا خیلی سرد بود.

همه‌ی بچّه‌ها با لباس‌های گرم و پشمی به مدرسه می‌آمدند.

پدر علی برای او یک بارانی گرم خریده بود تا در هوای سرد زمستان بپوشد.

یک روز مادر علی متوجّه شد که علی بارانی‌اش را نمی‌پوشد و با همان لباس‌های همیشگی به مدرسه می‌رود! وقتی علی از مدرسه برگشت، از او پرسید: «علی جان! چرا بارانی‌ات را نمی‌پوشی؟»

علی سرش را پایین انداخت و گفت: «من هر روز با هم‌کلاسی‌ام به مدرسه می‌روم. او بارانی ندارد و سردش می‌شود؛ من هم نمی‌پوشم تا مانند او باشم و او ناراحت نشود.»

مادر لبخندی زد و فردای آن روز یک بارانی گرم دیگر خرید و به بهانه‌ای آن را به دوست علی هدیه کرد.

از آن پس علی بارانی‌اش را می‌پوشید و خوشحال و خندان با دوستش به مدرسه می‌رفت.

برایم بگو صفحه ۱۰۳

آدم‌های موفّق و بزرگ مانند شهید علی صیّاد شیرازی، در کودکی هم   📗 پاسخ: خود را هم‌سطح دیگران می‌دانستند و با ناراحتی آنها ناراحت و با شادی آنها شاد می‌شدند.

تدبّر کنیم صفحه ۱۰۳

اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیکَ

به دیگران نیکی کن؛ آن‌چنان که خدا به تو نیکی کرده است. (سوره‌ی قصص، آیه‌ی ۷۷)

میان این آیه و داستانی که خواندید، چه ارتباطی می‌بینید؟

📗 پاسخ: خداوند یکتا، به انسان‌ها نیکی می‌کند و در هر شرایطی آنها را تنها نمی‌گذارد، به انسان‌ها هم سفارش می‌کند که در شرایط مختلف مراقب یکدیگر باشید و به یکدیگر نیکی کنید. شهید صیاد شیرازی به خوبی به این توصیه عمل می‌کرد و حتی در کودکی قدر نعمت‌هایی را که خداوند به او داده بود می‌دانست و به بهترین شکل از آنها استفاده می‌کرد و به این طریق از خداوند مهربان تشکر و قدردانی می‌کرد.

جواب درس‌های بعدی هدیه‌های آسمان چهارم دانلود PDF کتاب هدیه‌های آسمان چهارم
ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *