با ساختار و عملکرد مغز انسان بیشتر آشنا شوید! 🧠
مغز انسان مرکز دستگاه عصبی است. دستگاه عصبی مرکزی در درون حفاظی استخوانی به نام جمجمه و ستون فقرات قرار گرفته و شامل مغز و نخاع میباشد. سیستم اعصاب مرکزی در زبان عام به دو قسمت با نامهای مادهٔ سفید و مادهٔ خاکستری تقسیم میشود. مغز شامل قسمتهای متنوعی است که هر کدام در عین ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر دارای کارها و وظائف گوناگونی هستند.
ساختار مغز انسان
مغز در داخل استخوان جمجمه و نخاع در داخل ستون فقرات جای گرفته است. سه پرده که در مجموع مننژ نامیده میشوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت میکنند.
پرده داخلی : پرده داخلی چسبیده به مغز و نخاع بوده و کار تغذیه بافت عصبی را انجام میدهد.
پرده میانی : پرده میانی عنکبوتیه نام دارد که به پرده خارجی چسبیده و از پرده داخلی کم و بیش فاصله دارد.
پرده خارجی : از بافت پیوندی محکم تشکیل شده و به استخوانهای محافظ چسبیده است.
در فاصله بین عنکبوتیه و پرده داخلی مایع شفافی قرار گرفته است که از ترشحات رگهای خونی است. این مایع را مایع مغزی-نخاعی میگویند و کار آن محافظت از بافت عصبی است.
اجزای مغز انسان
مغز از قسمت های زیر تشکیل شده است:
۱- مخ
مخ بزرگترین قسمت مغز است و دارای دو نیمکره است که توسط رشتههای عصبی محکم و سفید رنگی بهم متصلند و ارتباط دو نیمکره نیز از طریق همین رشتههای عصبی صورت میگیرد. قسمت سطحی مخ ، خاکستری رنگ است و قشر مخ نامیده میشود.
قشر مخ در انسان به علت وسعت زیاد خود و جای گرفتن در فضای محدود حالت چین خورده دارد. در زیر قشر مخ ماده سفید رنگی وجو دارد که از اجتماع رشتههای عصبی میلین دار تشکیل شده است و این رشته همان دنبالههای نورون هایی هستند که در قشر خاکستری با سایر قسمتهای دستگاه عصبی قرار دارند.
علاوه بر قشر مخ چند هسته خاکستری در بخش سفید آن وجود دارد که مهمترین آنها غده تالاموس و غده هیپوتالاموس است. هر قسمت از قشر خاکستری کار ویژهای انجام میدهد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندام های حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت است.
قسمتی از قشر خاکستری مرکز حرکات ارادی است. مخ مرکز احساسات ، فکر کردن و حافظه است. نیمکره چپ مخ حرکات طرف راست و نیمکره چپ بدن حرکات طرف راست بدن را کنترل میکنند. هر نیمکره کارهای ویژهای را نیز انجام میدهد.
نیمکره چپ در زبان آموزی ، یادگیری ، تفکر ریاضی و منطق ، تخصص دارد. نیمکره راست انجام دادن کارهای ظریف هنری ، موسیقی را کنترل میکند. تالاموسها مرکز تقویت پیامهای حسی مانند چشم ، درد و ترس هستند و پیامهای حسی را قبل از اینکه به قشر مخ برسند تقویت میکنند. هیپوتالاموس مرکز تنظیم اعمال مختلفی از جمله گرسنگی ، تشنگی ، خواب و بیداری و دمای بدن است.
۲- مخچه
مخچه قسمتی از مغز است که در پشت و زیر مخ قرار دارد. مخچه دارای دو نیمکره است، اما چین خوردگیهای سطحی آن کم عمق تر و منظم تر است. قسمت سطحی مخچه را ماده خاکستری پوشانده است. مخچه بوسیله دسته تارهای عصبی به بقیه قسمتهای دستگاه عصبی مربوط است. مخچه در کار کنترل فعالیتهای ماهیچهای به مخ کمک میکند.
مخچه پیام های حرکتی را قبل از اینکه به اندامها بروند تقویت میکند. در نتیجه حرکات نرمتری از بدن سر میزند. حفظ تعادل بدن نیز به عهده مخچه است. برای اینکار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را به مخچه خبر میدهند و مخچه ، ماهیچهها را طوری کنترل میکند، که تعادل برقرار بماند. در مجموع کارهایی که مخچه انجام میدهد همگی غیر ارادی هستند.
۳- بصل النخاع
بصلالنخاع پایین ترین مرکز عصبی واقع در استخوان جمجمه است. انتهای بصلالنخاع به نخاع مربوط است. بیشتر بصلالنخاع از ماده سفید و رشته اعصابی تشکیل شده است که میان نخاع و مغز قرار دارد. بصلالنخاع فعالیت اندامهای داخلی بدن مانند قلب ، ششها و اندامهای گوارشی را اداره میکند. به همین دلیل یکی از مهمترین اجزای مغز است و آسیب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد. مغز ۱۲ جفت عصب دارد. این اعصاب با اندامهای مهمی ارتباط دارند.
۴- بطن های مغزی
در جریان تکامل مغز از لوله عصبی جنینی ، حفره مرکزی لوله عصبی در ۴ ناحیه متسع شده و بطنهای مغزی را بوجود میآورد. بطن های مغزی عبارتند از: بطنهای جانبی شامل دو بطن و هر کدام در یکی از نیمکرههای مغزی ، بطن سوم در ناحیه تالاموس و بطن چهارم در محل بصلالنخاع و پل مغزی.
۵- تالاموس و هیپوتالاموس
تالاموس و هیپوتالاموس در فاصله بین سربروم و ساقه مغز قرار دارد. تالاموس پیامهای حسی و حرکتی را به غشای مغز میفرستد و در تنظیم هوشیاری، خواب و آگاهی نقش دارد. هیپوتالاموس، سیستم عصبی را از طریق غده هیپوفیز به سیستم غدد درونریز بدن (که هورمونها را تولید میکنند) مرتبط میسازد.
۶- مایع مغزی-نخاعی
سیستم عصبی مرکزی در درون مایعی به نام مایع مغزی-نخاعی قرار گرفته که این مایع هم به عنوان ضربهگیر سیستم عصبی مرکزی را در مقابل ضربات مکانیکی حفظ میکند و هم برای فعالیتهای متابولیکی آن ضروری است. حجم این مایع که از رگ های خونی بافت مغز منشا میگیرد بین ۱۵۰ – ۸۰ میلیلیتر متغیر است. عدم باز جذب این مایع و تجمع آن در بطن های مغزی منجر به شرایطی به نام هیدروسفالی میگردد که میتواند باعث آسیب پارانشیم مغز گردد.
۷- لُوبهای مغز
نیمکرهٔ چپ و راست مخ و کورتکس تا حدودی قرینه بوده که تصویری آینهای از یکدیگر میسازند. هر نیمکره به چهار لب، لوب پیشانی، لوب آهیانه، لوب پس سری، و لوب گیجگاهی تقسیم شدهاست. این تقسیمبندی لوبها از ساختار قشر کورتکس مشتق نشدهاست بلکه لوبها از نام استخوان جمجمه که آنها را همپوشانی میکند نام میگیرند.
استخوان پیشانی، استخوان آهیانه، استخوان گیجگاهی و استخوان پسسری. مرزهای بین لوبها در زیر سوتور یا بخیه که استخوانهای جمجمه را به هم پیوند داده، قرار دارد البته بهاستثنای مرز بین لوب فرونتال و لوب آهیانه که در طول مرز آناتومیک شیار مرکزی، در محل تلاقی قشر سوماتوسنسور اولیه و قشر حرکتی اولیه قرار دارد.
عملکرد مغز
هر حیوانی که به آن فکر کنید، پستاندار، پرنده، خزنده، ماهی، دوزیست، هر چیزی، بالاخره یک مغز دارد. اما مغز انسان در میان تمامی موجودات زنده به معنای واقعی، منحصر به فرد است. با این حساب، اگرچه مغز انسان، بزرگ ترین مغز در بین موجودات زنده نیست اما این واحد به انسان اجازه سخن گفتن، تصور کردن و حل مسئله را می دهد.
برای مثال، به صورت تیتر وار می توان چندین مورد که تحت کنترل مغز هستند را مثال زد:
- کنترل دمای بدن، فشار خون، ضربان قلب و تنفس را به عهده دارد.
- هر ثانیه، هجوم گسترده ای از اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه دریافت و تحلیل می کند.
- راه رفتن، صحبت کردن، ایستادن، نشستن و تمامی حالات فیزیکی بدن انسان را کنترل می کند.
- به شما اجازه می دهد فکر کنید، رویاپردازی کنید، منطق بیاورید و احساسات را تجربه کنید.
تمامی این فرآیندها در ساختمانی پیچ در پیچ و رازآلود که یک و نیم کیلوگرم در انسان بالغ وزن دارد رخ می دهد و دنیای انسان ها بدون آن، هیچ تفاوتی با دنیای حیوانات ندارد.
مغز، نخاع و عصب های محیطی، سامانه گسترده، پیچیده و یکپارچه ای از پردازش اطلاعات را پدید آورده اند که «سیستم عصبی مرکزی» نامگذاری شده است. به طور کلی، این شبکه مسئول تنظیم تمام جنبه های خودآگاه و ناخودآگاه زندگی ماست.
ساختمان نورون
مغز شما از ۱۰۰ میلیارد سلول عصبی به نام نورون ساخته شده است؛ سلول هایی که قابلیت جمع آوری اطلاعات از محیط و تبدیل آن ها به داده های الکتروشیمیایی را دارند. می توانید آن ها را همانند ورودی ها و سیم های درون یک کامپیوتر در نظر بگیرید.
نورون ها سلول هایی تخصص یافته هستند که فعالیت اصلی شان دریافت و انتقال اطلاعات از یک ناحیه به ناحیه دیگر است. گاهی اوقات یک سلول عصبی حتی می تواند چند ده سانتی متر طول داشته باشد و مسیری طولانی را تحت تصرف داشته باشد.
این سلول ها، از سه بخش اصلی تشکیل شده اند:
بدنه سلولی یا سوما: این قسمت، تمامی آنچه که یک سلول نیاز داشته باشد را در خود جای می دهد، مثل نوکلئوس که شامل DNA است، شبکه آندوپلاسمی (برای ساخت ریبوزوم ها)، ریبوزوم ها (برای ساخت پروتئین)، میتوکندری (برای تبدیل گلوکز یا قند به انرژی). اگر این قسمت آسیب ببیند، بدون شک نورون هم از بین خواهد رفت.
آکسون: این بخش طویل و بلند، پیام را از محیط دریافت کرده و به سمت سلول و دندریت ها هدایت می کند. بسته به نوع نورون، آکسون می تواند توسط غلاف میلین پوشیده شده باشد، دقیقا همانند یک سیم فلزی که توسط پوششی پلاستیکی محافظت می شود. میلین از چربی و پروتئین ساخته شده و به نورون اجازه می دهد تا با سرعت بیشتری، پیام را به صورت پرشی در طول آکسون جا به جا کند. نورون های موجود در مغز و طناب عصبی عمدتا میلین ندارند اما اعصاب محیطی چرا.
دندریت یا پایانه عصبی: زائده های باریک و کوچکی هستند که از بدنه سلول منشعب شده و راه برقراری ارتباط نورون با دیگر سلول ها یا عوامل محیطی هستند. در حقیقت، دندریت ها همه اطلاعات را دریافت کرده و به آکسون می دهند.
انواع نورون ها
نورون ها ابعاد مختلفی دارند. برای مثال، یک نورون حسی که نوک انگشت قرار گرفته، آکسونی به بلندای طول بازو دارد، در صورتی که نورون های مغزی نهایتا چند میلی متر طول دارند. همچنین، براساس نوع کارایی شان، اشغال مختلفی هم دارند.
نورون های حرکتی که کنترل ماهیچه ها را در اختیار دارند، بدنه سلولی در یک سمت، آکسون در مرکز و دندریت در سوی دیگر دارند. نورون های حسی در هر دو سوی خود، یعنی هم روی آکسون و هم روی بدنه سلولی دندریت دارند. از سوی دیگر، اینترنورون ها یا نورون های حد واسط به گونه ای ساخته شده اند که اطلاعات را بین نورون حسی و نورون حرکتی جا به جا می کنند.
یک جمع بندی از انواع نورون ها داشته باشیم:
نورون های حسی: سیگنال هایی از اعضای بیرونی (ماهیچه، پوست و …) را به سیستم عصبی ارائه می دهند.
نورون های حرکتی: سیگنال هایی از سیستم عصبی به اعضای بیرونی ارائه می دهند.
نورون های حد واسط: این نورون ها، مدل های مختلف سلول ها را در مغز و طناب عصبی به یکدیگر وصل می کنند.
حفاظت از مغز
مغز و نخاع انسان توسط یک لایه مستحکم به نام مننژ پوشیده شده که از برقراری ارتباط آن با هر جسم سختی، مثل استخوان ها جلوگیری می کند.
برای محافظت بیشتر، مغز و نخاع در مایعی به نام «مایع مغزی-نخاعی» غوطه ور شده اند. این مایع توسط شبکه کوروئید ساخته می شود که درون مغز قرار گرفته است. از طریق یک سری کانال ها، این مایع از مغز خارج شده و کم کم فضای بیرونی آن و همچنین دور نخاع را می پوشاند.
مایع مغزی نخاعی، به شدت تحت حفاظت قرار دارد و به این سادگی، هیچ ماده ای نمی تواند وارد آن شود. سد خونی-مغزی در برابر مایع مغزی نخاعی و دیگر مایعات بدن (عمدتا خون) قرار گرفته و نمی گذارد هر پاتوژنی وارد آن شده و مغز را مختل کند.
مغز از آنچه که فکر می کنیم پیچیده تر است و هنوز اسرار بی شماری در ارتباط با آن بی پاسخ باقی مانده. با پیشرفت انسان در این حوزه، قدرت های فرابشری نیز روز به روز خود را نمایان خواهد کرد و شاید روزی بتوانیم تسلطی فوق العاده روی مغز خود داشته باشیم.
مغز انسان در برابر مغز سایر حیوانات
تفاوت اصلی بین مغز انسان و مغز سایر حیوانات در اندازه آن است. تعداد نورونها در واحد سطح مغز انسان نیز بیشتر از سایر حیوانات است و تنها راهی که برای جای دادن این سلولهای پُرتعداد در ساختار لایهای مغز انسان وجود دارد آن است که چینخوردگیهای زیادی در لایه خارجی یا همان غشای مغز ایجاد شود.
هر چقدر یک مغز پیچیدهتر باشد، تعداد چینخوردگیها و شیارها یا تپهها و درههای موجود در ساختار آن بیشتر خواهد بود. سایر حیوانات باهوش از قبیل میمونها و دلفینها نیز این چینخوردگیها را در مغز خود دارند، در حالی که سطح مغز موش صاف و هموار است.
اندازه لوب جلویی مغز نیز در انسان از همه حیوانات بزرگتر است. لوب جلویی مغز در همه موجودات در عملکردهای سطح بالا از قبیل خود کنترلی، برنامهریزی و تفکرات منطقی و انتزاعی نقش دارد و اینها در واقع همان صفاتی هستند که اساساً ما را به عنوان انسان از حیوانات متمایز میکنند.
بیماریهای مغزی
سر درد: انواع بسیار زیادی از سر دردها وجود دارند که بعضی از آنها میتواند خطرناک باشد، اما اغلب سر دردها مشکل جدی نیستند و معمولاً با مصرف قرصهای مسکن برطرف میشوند.
سکته مغزی (انفارکتوس مغزی): در اثر وقوع سکته مغزی، جریان خون و اکسیژن به طور ناگهانی به ناحیهای از بافت مغز مختل میشود و همین ناحیه بعداً از بین میرود. علت اغلب سکتههای مغزی، خونریزی یا تشکیل یک لخته خون در بافت مغز است.
آنوریسم مغزی: در اثر این عارضه، یک ناحیه ضعیف در دیواره یکی از سرخرگهای مغز به وجود میآید که متورم شده و به شکل بالن تبدیل میشود. پاره شدن یک آنوریسم مغزی میتواند باعث سکته مغزی شود.
خونریزی مغزی: به خونریزی در داخل یا زیر لایه پوشاننده سطح داخلی جمجمه که دورا (Dura) نام دارد، خونریزی مغزی یا هماتوم ساب دورال گفته میشود. خونریزی مغزی میتواند بر روی بافت مغز فشار وارد کند و باعث بروز اختلالات مغز و اعصاب در بیمار شود. به خونریزیهایی که در درون مغز اتفاق میافتد، خونریزی یا هموراژ داخل مغزی گفته میشود.
تکان مغز: یک نوع ضربه مغزی است که باعث به هم خوردن عملکردهای مغز به طور موقتی میشود. علت اغلب تکانهای مغز ، ضربههایی ست که در اثر مصدومیت، به سر وارد میشود.
ورم مغز: به متورم شدن بافت مغزدر پاسخ به ضربه مغزی یا به هم خوردن تعادل الکترولیتها در مغز گفته میشود.
تومور مغزی: تومورهای مغزی اعم از اینکه از نوع سرطان مغز بدخیم یا خوشخیم باشند معمولاً به دلیل فشاری که بر روی بافت طبیعی مغز وارد میکنند، باعث بروز مشکلاتی برای بیمار خواهند شد.
هیدروسفالی: به افزایش غیر طبیعی مقدار مایع مغزی نخاعی در داخل جمجمه گفته میشود. هیدروسفالی معمولاً به علت عدم گردش مناسب مایع مغزی نخاعی در مغز به وجود میآید.
مننژیت: عبارت است از التهاب لایه مننژ یا همان غشایی که اطراف مغز و نخاع را پوشانده است. مننژیت معمولاً به علت عفونت به وجود میآید.
انسفالی: به التهاب بافت مغز که معمولاً به علت یک عفونت ویروسی اتفاق میافتد، انسفالی گفته میشود.
بیماری پارکینسون: در بیماری پارکینسون اعصابی که در قسمت مرکزی مغز قرار دارند، به آرامی تخریب میشوند و مشکلاتی را در تواناییهای حرکتی و هماهنگی اندامهای بیمار به وجود میآورند. لرزش دستها یکی از اولین نشانههای شایع بیماری پارکینسون است.
صرع: به وقوع مکرر تشنج در یک فرد گفته میشود. مصدومیت از ناحیه سر و سکته مغزی میتواند از علل بروز صرع باشد، اما به طور کلی هیچ علت شناخته شدهای برای این بیماری وجود ندارد.
دمانس: کاهش عملکردهای شناختی مغز در اثر مرگ یا سوء عملکرد سلولهای عصبی مغز میتواند منجر به بروز دمانس یا زوال عقل شود.
بیماری آلزایمر: بیماری الزایمر شایعترین نوع دمانس است.
آبسه مغز : یک توده عفونی است که معمولاً توسط باکتریها در مغز ایجاد میشود.
راه های تقویت مغز
۱- رسم تصاویر
بسیاری از ما فکر میکنیم نقاشی کردن فعالیتی است که تنها مخصوص کودکان است، اما برای بزرگسالان هم بسیار مفید است. طراحی، نیمکره راست مغز را تحریک کرده و باعث افزایش خلاقیت می شود.
۲- روغن ماهی
روغن ماهی حاوی چندین مواد تشکیل دهنده است که غشاء مغز را می سازند. مصرف آن به طور مرتب تمرکز و کارکرد مغز را افزایش میدهد.
۳- آجیل بخورید
مطالعات ثابت کرده اند که خوردن آجیل مغز را بهبود می بخشد کارکرد مغز به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد، به حدی که دانش آموزانی که درست قبل از امتحان می خورند قدرت حافظه آنها بسیار بهتر از کسانی است که نمی خورند.
۴- ورزش کردن
ورزش کردن قدرت مغز را افزایش می دهد و حتی سلول های عصبی جدید در مغز ایجاد می کند. ورزش منظم نیز مانع زوال شناختی شده و در از بین بردن مشکلات روحی و روانی کمک میکند.
۵- اجتناب از مواد غذایی آشغال
تنقلات سطح انرژی را کاهش می دهد و باعث می شود ذهن تیره و تار شود. به منظور بهبود کارکرد مغز از مواد غذایی آشغال بپرهیزید و عوض آن وعده های غذایی سالم بخورید.
۶- بحث و مناظره
بحث خوب باعث می شود هوشمندانه فکر کنیم، از ذهن در موقعیت های مختلف استفاده کنیم و روحیه و روان انسان را بهتر میکند.
۷- یادگیری یک زبان جدید
یادگیری یک زبان جدید تکلم در مغز را فعال تر میکند، ساختارهای بیشتری را به مغز اضافه میکند. این نیز یک ابزاری است که در دیگر جنبه های زندگی تاثیر دارد.
۸- فکر مثبت
مطالعات نشان داده اند که افرادی که مثبت فکر میکنند بهتر از کسانی است که منفی فکر می کنند. افکار تعیین شده بخشی از مغز است که با افکار مثبت درگیر است.
۹- اجتناب از استرس
زمانی که استرس شما قابل کنترل نیست، به دلیل کورتیزول، هورمون استرس است که ، تداخل آن باکارکرد مغز سبب از بین بردن سلول های مغزی است.
۱۰- خواب کافی
بهبود خواب حافظه را بهتر میکند، تقویت یادگیری و پاک کردن موارد درهم و برهم ذهن است. نداشتن خواب کافی باعث فراموشکاری و تنبلی انسان می شود.
۱۱- خنده
خنده نه تنها باعث آزادی اندورفین می شود،بلکه استرس را کاهش می دهد و باعث کارکرد بهتر مغز می شود.
۱۲- حل جدول
حل جدول کلمات متقاطع مهارت های فکری را زیاد کرده و توانایی به یاد آوردن خاطرات را افزایش میدهد. مغز را به تفکر وادار میکند.
۱۳- کتاب خواندن
خواندن مقدار زیادی اطلاعات را وارد مغز میکند در حالی که کارکرد حافظه ، مهارت های تفکر واژگان را هم افزاایش می دهد.
۱۴- بیش ازحد تلویزیون نگاه نکنید
تماشای تلویزیون خوب است، اما تماشای بیش از حد آن مغز را خراب کرده ،سرعت امواج مغزی را کاهش میدهد و کارکرد مغز را بدتر می کند.
۱۵- پرهیز از پرخوری
هنگامی که زیاد می خورید، جریان خون در اطراف دستگاه گوارش متمرکز شده، باعث کاهش جریان خون به مغز می شود از پرخوری به منظور گردش خون بهتر در مغز اجتناب کنید.
عواملی که کارکرد مغز را کاهش می دهند
شاید شنیده باشید مسایلی همانند غم، ناراحتی، استرس و افسردگی قدرت مغز را تحلیل میبرند. حتی میزان تمرکز و حافظه کوتاه مدت را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهند. در کنار اینها، موارد دیگری نیز هستند که قدرت و کارکرد مغز را تحت تاثیر خود قرار میدهند که باید تا حد امکان از آنها دوری کنید.
۱- ضربه فیزیکی به سر
یکی دیگر از مواردی که مغز را به طور موقت از کار میاندازد، ضربه دیدن سر است. وقتی به سر فردی ضربه وارد میشود با توجه به شدت ضربه، ممکن است بخشی از حافظه خود را از دست بدهد. دلیل آن نیز این است که متابولیسم گلوکز مغز قطع میشود و نمیتواند اطلاعات وارده را تحلیل و ثبت کند.
۲- هیجان
هیجان و اشتیاق زیاد چه برای شادی بیش از حد باشد و چه برای غم، ما را از دنیای واقعی یک قدم عقبتر نگه میدارند. این مساله را میتوانید در نوجوانهایی که به تازگی عاشق شدهاند به خوبی ببینید و حس کنید. آنها دایم در دنیای خیال هستند و خیلی زود عصبی و بیحوصله میشوند. قدرت تمرکز خود را نیز تا اندازه زیادی از دست میدهند.
افرادی که عاشق میشوند، هورمونهای اکسی توسین و اندروفین در مغز آنها بیشتر ترشح میشود که موجب افزایش حس سرخوشی است. این مساله باعث میشود دایم به عشق خود فکر کنند و همین مساله حواسشان را پرت میکند و نمیتوانند به خوبی روی مسایل زندگی تمرکز کنند. حتی موجب آسیب رسیدن به حافظه آنها نیز میشود. البته همه این مسایل در مورد عشقهای آتشین و هیجانی مصداق دارد و اگر فرد بتواند عواطف خود را کنترل کند، در معرض آسیب کمتری قرار خواهد داشت.
۳- ضربه عاطفی
تغییر شخصیت، استرس، افسردگی، عدم توانایی در تمرکز، دو بینی چشم و از دست دادن حافظه کوتاه مدت از جمله عوارض آسیبهای روحی است که به فرد وارد میشود. این نشانهها سه ماه پس از این رویداد تازه خودنمایی میکنند و اگر درمان نشوند حتی ممکن است تا آخر عمر گریبانگیر فرد باشند.
۴- مصرف مواد و الکل
زیادهروی در هر امری آسیبهای جبرانناپذیری به دنبال دارد. از جمله باید به سو مصرف مواد مخدر و الکل اشاره کرد که منجر به از بین رفتن حافظه میشوند. این افراد در تمرکز کردن نیز مشکلات زیادی خواهند داشت و میزان صبر آنها را نیز کاهش خواهد داد.
۵- کمخوابی
از دیگر دزدهای مغز باید به بیخوابی اشاره کرد. یک فرد سالم باید در طول شبانهروز دستکم ۷ ساعت خواب کامل داشته باشد. ۷ تا ۹ ساعت ایدهآلترین زمان خواب برای هر انسانی به شمار میرود. کمتر و بیشتر از آن به عملکرد مغز آسیب میرساند. افرادی که دچار کمخوابی هستند، روی عواطف خود کنترل ندارند و میزان یادگیری آنها به طرز محسوسی کاهش پیدا میکند. حتی ممکن است به بدبینی و ترس نیز منجر شود.
۶- استرس و خشم
خشم و استرس نیز کارکرد مغز را تحت تاثیر خود قرار میدهند. افرادی که به طور دایم تحت استرس هستند، بخش هیپوکامپوس مغز آنها آسیب میبیند و نمیتوانند اطلاعات را در حافظه خود ذخیره کنند. این افراد به دلیل ترشح بیش از اندازه کورتیزول، دایم در حالت خستگی، ترس و حواسپرتی قرار دارند.
۷- بیماری لایم
این بیماری نوعی تورم است که با خارش، سردرد، تب و لرز خودش را نشان میدهد و به بدن درد منتهی میشود. لایم که نوعی بیماری باکتریایی است موجب میشود تا تمرکز فرد بیمار دچار آسیب بشود و حافظه کوتاه مدت خود را – در طول بیماری – از دست بدهد.
۸- رژیم غذایی ناسالم
هنوز به طور دقیق تاثیر غذاهای سالم و ناسالم مشخص نیست. اما دانشمندان کشف کردهاند ویتامینهایی همانند اسیدهای چرب امگا ۳ که در ماهی، کتان، سویا، آجیل و … یافت میشوند آمینو اسید لازم برای سلامت مغز را تامین میکنند و باعث میشوند تا کارکرد مغز انسان بهبود بیابد. سلامت سلولهای مغزی نیز علاوه بر افزایش حافظه موجب بیشتر شدن حسهای مثبت و خوشبینی نیز میشود.
۹- بهت و تعجب زیاد
وقتی مسالهای همانند سوپرایز ناگهانی تمرکز عادی مغز را به هم میریزد، ممکن است بخشی از فکر و حافظه از بین برود. یا وقفهای در روند فکر کردن ایجاد شود که کاملا موقتی است. ترشح بیش از اندازه آدرنالین، باعث میشود تا تمرکز شما در یک موضوع واحد جمع شود. این مساله موجب میشود تا وقایع جانبی را به یاد نیاورید.
۱۰- کمبود اکسیژن
مغز به اکسیژن نیاز مبرم دارد و هرگونه کمبودی موجب کمکاری سلولهای مغز میشود. وقتی مغز دچار کمبود اکسیژن میشود قلب سریعتر میتپد و تا خون بیشتری به آن برساند. تغییرات ناگهانی یا سیگار کشیدن موجب کاهش میزان اکسیژن مغز میشوند. اما به محض جبران اکسیژن فرد دوباره به حالت عادی باز خواهد گشت. اما نتیجه آن آسیب دیدن حافظه مغز است.
بیشتر بخوانید: همه چیز در مورد کبدساختار و عملکرد مغز انسان_ دانشچی