جواب به سوالات و تمرینها درس چهارم عربی هشتم ( پاسخ ها به صورت گام به گام )
پاسخگویی به سوالات درس چهارم کتاب عربی هشتم صفحات ۴۹ تا ۵۹ با دانشچی همراه باشید.
جواب سوالات عربی هشتم درس چهارم ( پاسخ گام به گام )
ترجمه درس چهارم عربی هشتم صفحه ۴۹
اَلتَّجرِبَةُ الْجَدیدَةُ
ترجمه: تجربه جدید
تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعینَ سَنَةً.
ترجمه: یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.
کانَ فَرَسٌ صَغیرٌ مَعَ أُمِّهِ فی قَریَةٍ. قالَتْ أُمُّ الْفَرَسِ لِوَلَدِها:
ترجمه: اسب کوچکی همراه مادرش در روستایی بود. مادر اسب به پسرش گفت:
«نَحنُ نَعیشُ مَعَ الْإنسانِ وَ نَخدِمُهُ؛ لِذا أَطلُبُ مِنْکَ حَمْلَ هٰذِهِ الْحَقیبَةِ إلَی الْقَریَةِ الْمُجاوِرَةِ.»
ترجمه: ما با انسان زندگی میکنیم و به او خدمت میکنیم. برای همین از تو میخواهم این کیف را به روستای همسایه ببری.
هوَ یَحْمِلُ الْحَقیبَةَ وَ یَذْهَبُ إلَی الْقَریَةِ الْمُجاوِرَةِ.
ترجمه: او کیف را برمیدارد و به سوی روستای همسایه میرود.
فی طَریقِهِ یُشاهِدُ نَهْراً.
ترجمه: در راه رودخانهای میبیند.
یَخافُ الْفَرَسُ وَ یَسْأَلُ بَقَرَةً واقِفَةً جَنْبَ النَّهرِ:
ترجمه: اسب میترسد و از گاوی که کنار رودخانه ایستاده میپرسد:
«هَلْ أَقدِرُ عَلَی الْعُبورِ؟»
ترجمه: «آیا میتوانم عبور کنم؟»
الْبَقَرَةُ تَقولُ: «نَعَم؛ لَیسَ النَّهْرُ عَمیقاً.»
ترجمه: گاو میگوید: «بله، رودخانه عمیقی نیست.»
یَسْمَعُ سِنجابٌ کَلامَهُما وَ یَقولُ: «لا؛ أیُّهَا الْفَرَسُ الصَّغیرُ، أنتَ سَتَغْرَقُ فِی الْماءِ، هٰذَا النَّهرُ عَمیقٌ جِدّاً. عَلَیْکَ بِالرُّجوعِ. أَ تَفهَمُ؟»
ترجمه: سنجابی سخن آندو را میشنود و میگوید: «نه؛ ای اسب کوچک، تو در آب غرق خواهی شد، این رودخانه بسیار عمیق است. تو باید برگردی. آیا میفهمی؟»
وَلَدُ الْفَرَسِ یَسْمَعُ کَلامَ الْحَیَوانَینِ وَ یَقولُ فی نَفْسِهِ:
ترجمه: بچه اسب کلام دو حیوان را میشنود و با خود میگوید:
«ماذا أَفْعَلُ یا إلٰهی»؟!
ترجمه: «ای خدا من چه کار کنم؟»
فَیَرْجِعُ إلی والِدَتِهِ وَ یَبْحَثُ عَنِ الْحَلِّ.
ترجمه: پس بهسوی مادرش برمیگردد و بهدنبال راهحل میگردد.
اَلْأُمُّ تَسْألُهُ: «لِماذا رَجَعْتَ؟!»
ترجمه: مادرش از او میپرسد: «برای چه برگشتی؟!»
یَشْرَحُ الْفَرَسُ الْقِصَّةَ وَ تَسْمَعُ الْأُمُّ کَلامَهُ. اَلْأُمُّ تَسأَلُ وَلَدَها:
ترجمه: اسب قصه را توضیح میدهد و مادر، حرف او را میشنود. مادر از فرزندش میپرسد:
«ما هوَ رَأْیُکَ؟ أَ تَقْدِرُ عَلَی اَلْعُبورِ أَمْ لا؟ مَنْ یَصْدُقُ؟ وَ مَنْ یَکْذِبُ؟»
ترجمه: «نظر تو چیست؟ آیا میتوانی عبور کنی یا نه؟ چه کسی راست میگوید؟ و چه کسی دروغ میگوید؟»
ما أَجابَ الْفَرَسُ الصَّغیرُ عَنْ سؤالِها … لٰکِنَّهُ قالَ بَعدَ دَقیقَتَینِ:
ترجمه: اسب کوچک به سؤال مادر جواب نداد… ولی بعد از دو دقیقه گفت:
«اَلْبَقَرَةُ تَصْدُقُ وَ السِّنجابُ یَصدُقُ أَیضاً. اَلْبَقَرَةُ کَبیرَةٌ وَ السِّنْجابُ صَغیرٌ. کُلٌّ مِنهُما یَقولُ رَأیَهُ. فَهِمتُ الْمَوضوعَ».
ترجمه: «گاو راست میگوید و سنجاب هم راست میگوید. گاو بزرگ است و سنجاب کوچک است. هرکدام از آنها نظر خودش را میگوید. موضوع را فهمیدم.»
یَفْهَمُ الْفَرَسُ الصَّغیرُ کَلامَ أُمِّهِ وَ یَذْهَبُ إلَی النَّهرِ وَ یُشاهِدُ الْبَقَرَةَ وَ السِّنجابَ مَشغولَینِ بِالْجَدَلِ.
ترجمه: اسب کوچک سخن مادرش را میفهمد و بهسوی رودخانه میرود و گاو و سنجاب را مشغول جر و بحث میبیند.
اَلبَقَرَةُ: «أنا أَصدُقُ وَ أَنتَ تَکذِبُ.»
ترجمه: گاو: «من راست میگویم و تو دروغ میگویی.»
اَلسِّنجابُ: «لا؛ أنَا أَصدُقُ وَ أَنتِ تَکذِبینَ.»
ترجمه: سنجاب: «خیر؛ من راست میگویم و تو دروغ میگویی.»
یَعْبُرُ الْفَرَسُ ذٰلِکَ النَّهرَ بِسُهولَةٍ؛
ترجمه: اسب از آن رودخانه به راحتی عبور میکند؛
ثُمَّ یَرْجِعُ وَ یَفْرَحُ لِلتَّجرِبَةِ الْجَدیدَةِ.
ترجمه: سپس برمیگردد و برای تجربه جدید خوشحال میشود.
فعل مضارع (۳)، صفحه ۵۱
فن ترجمه، صفحه ۵۲
از کجا بدانیم معنای «تَعْمَلُ» در دو جمله زیر چیست؟
جملههای زیر را ترجمه کنید. صفحه ۵۳
۱- أَنتَ تَجلِسُ عَلَی الْأَرضِ وَ والِدَتُکَ تَجلِسُ عَلَی الْکُرسیِّ.
ترجمه: تو بر زمین مینشینی و مادرت روی صندلی مینشیند.
۲- أُختی تَقولُ لی: «یا أَخی، أَ أَنتَ تَقولُ الْحَقَّ؟»
ترجمه: خواهرم به من میگوید: «ای برادرم، آیا تو حقیقت را میگویی؟»
اَلتَّمارین، صفحه ۵۳
(۱) اَلتَّمْرینُ الْأَوَّلُ:
با مراجعه به متن درس جملههای درست و نادرست را معلوم کنید.
(۲) اَلتَّمْرینُ الثّانی: صفحه ۵۴
جملههای زیر را با توجه به تصویر ترجمه کنید.
(۳) اَلتَّمْرینُ الثّالِثُ: صفحه ۵۵
جملههای زیر را ترجمه کنید؛ سپس زیر فعلهای مضارع خط بکشید.
۱- وَ مَنْ یَشْکُر فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ.
ترجمه: و هرکس سپاسگزاری میکند پس برای خودش سپاسگزاری میکند.
📗 پاسخ: فعلهای مضارع: یَشْکُر، یَشْکُرُ
۲- أَ أَنتَ تَجْمَعُ الْأَخْشابَ أَمْ أُخْتُکَ تَجْمَعُ؟
ترجمه: آیا تو چوبها را جمع میکنی یا خواهرت جمع میکند؟
📗 پاسخ: فعلهای مضارع: تَجْمَعُ، تَجْمَعُ
۳- جَدّی ما طَلَبَ مِنّا مُساعَدَةً وَ جَدَّتی تَطلُبُ الْمُساعَدَةَ.
ترجمه: پدربزرگم از ما کمک نطلبید و مادربزرگم کمک میخواهد.
📗 پاسخ: فعل مضارع: تَطلُبُ
۴- والِدُنا یَعْمَلُ فِی الْمَصْنَعِ وَ والِدَتُنا تَعْمَلُ فِی الْمَکْتَبَةِ.
ترجمه: پدر ما در کارخانه کار میکند و مادر ما در کتابخانه کار میکند.
📗 پاسخ: فعلهای مضارع: یَعْمَلُ، تَعْمَلُ
(۴) اَلتَّمْرینُ الرّابِعُ: صفحه ۵۵
ترجمه کنید.
(۵) اَلتَّمْرینُ الْخامِسُ: صفحه ۵۶
گزینه مناسب را انتخاب کنید. (پاسخها به رنگ سبز)
(۶) اَلتَّمْرینُ السّادِسُ: صفحه ۵۶
در گروههای دو نفره مکالمه کنید. (پاسخها به رنگ سبز)
کَنْزُ الْحِکْمَةِ صفحه ۵۷
بخوانید و ترجمه کنید.
- لا خَیرَ فی قَوْلٍ إِلّا مَعَ الْفِعْلِ.
ترجمه: هیچ خیری در گفتار نیست مگر اینکه با عمل همراه باشد.
- اَلسُّکوتُ ذَهَبٌ وَ الْکَلامُ فِضَّةٌ.
ترجمه: سکوت طلا و سخنگفتن نقره است.
- أَکْثَرُ خَطایَا ابْنِ آدَمَ فی لِسانِهِ.
ترجمه: بیشتر گناهان فرزند آدم در زبانش است.
- اَلْکَلامُ کَالدَّواءِ. قَلیلُهُ یَنْفَعُ و کَثیرُهُ قاتِلٌ.
ترجمه: سخنگفتن مانند دارو است. کم آن سود میرساند و زیاد آن کشنده است.
- غَضَبُ الْجاهِلِ فی قَولِهِ وَ غَضَبُ الْعاقِلِ فی فِعْلِهِ.
ترجمه: خشم نادان در گفتارش است و خشم دانا در عملش.
تحقیق کنید صفحه ۵۸
تحقیق کنید و چند بیت شعر یا جمله حکیمانه به عربی درباره پیام درس بیابید.
📗 پاسخ:
جملات حکیمانه:
العقل سلاح المؤمن. (عقل سلاح مؤمن است.)
الصبر مفتاح الفرج. (صبر کلید فرج است.)
العلم نور و الجهل ظلام. (علم نور است و جهل ظلمت.)
اللسان سيف ذو حدين. (زبان شمشیر دو لبه است.)
الخبرة معلم لا ينام. (تجربه معلمی است که هرگز نمیخوابد.)
لا تجربة كالسفر. (هیچ تجربهای مانند سفر نیست.)
الخطأ معلم جيد. (اشتباه معلم خوبی است. یعنی از اشتباهات میتوان درس گرفت و برای آینده بهتر عمل کرد.)
الكتاب يعلّمنا كيف نفكر، والتجربة تعلّمنا كيف نعيش. (کتاب به ما میآموزد چگونه فکر کنیم، و تجربه به ما میآموزد چگونه زندگی کنیم.)
كل يوم نعيش هو صفحة جديدة فی كتاب تجاربنا. (هر روزی که میگذرد، صفحهای جدید در کتاب تجربیات ماست. یعنی هر روز فرصتی برای کسب تجربههای جدید و یادگیری است.)
شعر:
تجربةُ الحياةِ مدرسةٌ عظيمةٌ
وتجاربُ الأيامِ دروسٌ قيمةٌ
ترجمه:
تجربه زندگی، مدرسهای بزرگ است
و تجربیات روزگار، درسهایی ارزشمند
فی كلِّ خطأٍ حكمةٌ نستفيدها
وفی كلِّ نجاحٍ درسٌ نتعلّمه
ترجمه:
در هر اشتباهی حکمتی نهفته است که از آن بهره میبریم
و در هر موفقیتی درسی میآموزیم
الْأَربَعینیّات صفحه ۵۹
حِوارٌ بَینَ زائِرَینِ فی طَریقِ کَربَلاء
ترجمه: گفتوگو بین دو زائر در راه کربلا
اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: أَ أَنتَ تَعرِفُ مَتیٰ نَصِلُ إلیٰ کَربَلاء؟
ترجمه: زائر ایرانی: آیا تو شما میدانی چه زمانی به کربلا میرسیم؟
اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: نَعَم؛ بَعدَ ساعَةٍ. أَ أَنتَ جِئتَ مِن إیران؟
ترجمه: زائر عراقی: بله؛ یک ساعت دیگر. آیا شما از ایران آمدی؟
اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: نَعَم؛ أنا مِن إیران.
ترجمه: زائر ایرانی: بله؛ من ایرانیام.
اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: وَ مِن أَیِّ مَدینَةٍ؟
ترجمه: زائر عراقی: و اهل کدام شهر هستی؟
اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: مِن مَدینَةِ قُم. أَ أَنتَ جِئتَ إلیٰ إیران أیضاً؟
ترجمه: زائر ایرانی: از شهر قم. آیا شما هم به ایران آمدید؟
اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: نَعَم؛ جِئتُ مَرَّتَینِ إلیٰ إیران وَ شاهَدْتُ الْمُدُنَ الْمُقَدَّسَةَ.
ترجمه: زائر عراقی: بله؛ من دو بار به ایران آمدم و شهرهای مقدس را دیدم.
اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: کَیفَ کانَتْ سَفرَتُکُم إلیٰ إیران؟
ترجمه: زائر ایرانی: سفرتان به ایران چگونه بود؟
اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: کانَتْ طَیِّبَةً؛ لِأَنَّ الشَّعْبَ الْإیرانیَّ شَعبٌ مِضیافٌ.
ترجمه: زائر عراقی: خوب بود؛ زیرا مردم ایران مردمی مهماندوست هستند.
اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: وَ کَذٰلِكَ الشَّعْبُ الْعِراقیُّ شَعبٌ مِضیافٌ.
ترجمه: زائر ایرانی: و همچنین مردم عراق، مردمی مهماندوست هستند.
اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: اَلْحَمدُ لِلّٰهِ. أ تَذهَبُ إلیٰ کَربَلاء؟
ترجمه: زائر عراقی: خدا را شکر، آیا به کربلا میروی؟
اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: نَعَم؛ أنا أَمْشی مِنَ النَّجَفِ إلیٰ کَربَلاء.
ترجمه: بله؛ من از نجف تا کربلا پیاده میروم.
اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: أنتَ ضَیفُناَ الْعَزیزُ فی مَوکِبِ الْإمامِ الرِّضا (ع) حَتّی تَرجِعَ.
ترجمه: زائر عراقی: شما در موکب امام رضا(ع) تا برگردی مهمان عزیز ما هستی.
اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: طوبیٰ لِلشَّعبِ الْعِراقیِّ لِهٰذِهِ الضّیافَةِ!
ترجمه: زائر ایرانی: خوشا به حالِ ملت عراق برای این مهمانی!
اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: نَحنُ فی خِدمَةِ الْمُحِبّینَ لِأَهلِ الْبَیتِ(ع).
ترجمه: زائر عراقی: ما در خدمت دوستداران اهل بیت هستیم.