معنی و مفهوم شعر لطف خدا فارسی پایه یازدهم از وحشی بافقی
در این پست، معنی و مفهوم شعر لطف خدا از وحشی بافقی (کتاب فارسی یازدهم) را برای شما دوستان عزیز آماده کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.
معنی شعر لطف خدا
۱- به نام چاشنی بخش زبان ها
حلاوت سنج معنی در بیان ها
معنی: به نام خدایی که بردن نامش، سخن را شیرین می کند و معیار دلنشین بودن یک سخن، بردن نام اوست. (نام خدا در هر کلامی که برده شود به آن معنا و ارزش می بخشد.)
۲- بلند آن سر که او خواهد بلندش
نژند آن دل که او خواهد نژندش
معنی: هرکه را بخواهد عزت و اقتدار می بخشد و هرکه را بخواهد خوار و ذلیل می کند. (اشاره به آیه یعزٌُ مَن یشاء و تُذلٌُ مَن تشاء)
بلند کردن سر: کنایه از عزت و مقام دادن
نژند: خوار و ذلیل
۳- درِ نابستۀ احسان گشادهست
به هر کس آنچه میبایست داده ست
معنی: خداوند همیشه درهای احسان و نیکی به بندگانش را باز گذاشته (یعنی لطف خدا دائمی است) و به هرکس آنچه را که شایسته اوست، می بخشد.
۴- به ترتیبی نهاده وضع عالم
که نی یک موی باشد بیش و نی کم
معنی: خداوند چنان بادقت و منظم عالم را آفریده که محال است حتی به اندازه یک موی کوچک، چیزی سر جای خودش نباشد. (به اندازه یک مو هم چیزی کم و زیاد نشده و در هرصورت اعتدال را در آفرینش رعایت کرده)
۵- اگر لطفش قرین حال گردد
همه اِدبارها اِقبال گردد
معنی: اگر لطف خدا شامل حال بنده ای شود، همه بدبختی هایش به خوشبختی مبدل می گردد.
ادبار: پشت کردن روزگار به انسان، بدبختی و مشکلات
اقبال: رو آوردن روزگار به انسان، خوشبختی
۶- وگر توفیق ِ او یک سو نهد پای
نه از تدبیر کار آید نه از رای
معنی: اگر توفیق انجام کاری را از انسان بگیرد، نه از چاره اندیشی های انسان مشکل حل می شود نه از فکر و اندیشه اش کاری برمی آید.
پای یک سو نهادن: کنار کشیدن
تدبیر: چاره اندیشی
رای: اندیشه
۷- خرد را گر نبخشد روشنایی
بماند تا ابد در تیره رایی
معنی: اگر خداوند به عقل انسان روشنایی (علم) ندهد، تا ابد در تاریکی جهل و کج اندیشی باقی خواهد ماند.
۸- کمال عقل آن باشد در این راه
که گوید نیستم از هیچ آگاه
معنی: وقتی عقل انسان کامل میشود که بداند از هیچ چیز آگاه نیست و بگوید: نمی دانم. (یعنی اگر کسی بسیار دانا و عاقل شود، به جهل خود اقرار خواهد کرد و همین اقرار کردن به جهل نشان می دهد که انسان عاقل شده است.)
پیشنهادی: معنی شعر لطف تواختصاصی-دانشچی