انشای ذهنی درباره گفتگوی مداد و دفتر
انشا با موضوع گفتگوی خیالی مداد و دفتر به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا گفتگوی مداد و دفتر
در سکوت شب، زمانی که همه چیز در خواب بود، مداد و دفتر کهنهای که سالها در کنار هم بودند، شروع به صحبت کردند.
مداد: دفتر عزیز، چقدر دلم برای روزهای پرشور و هیجان کلاس درس تنگ شده است. یادت هست که چطور با اشتیاق به دست دانشآموزان سپرده میشدیم و آنها با حرص و ولع روی صفحات سفید تو نقاشی میکردند و داستان مینوشتند؟
دفتر: آه، مداد جان! چه خاطرات شیرینی! من هم دلم برای آن روزها تنگ شده است. یادت هست که چقدر با هم تلاش میکردیم تا دانشآموزان چیزهای جدیدی یاد بگیرند؟
مداد: بله، دفتر عزیز. ما با هم خندیدیم، گریه کردیم، یاد گرفتیم و رشد کردیم. من هنوز هم حس میکنم که چقدر در آن روزها مفید بودیم.
دفتر: اما دیگر مثل قبل نیست. حالا دیگر دانشآموزان از کامپیوتر و تبلت استفاده میکنند و کمتر به ما نیاز دارند.
مداد: درست است که دنیا تغییر کرده است، اما هنوز هم جای ما در دنیای دانشآموزان خالی است. ما میتوانیم به آنها کمک کنیم تا خلاقیت خود را پرورش دهند.
دفتر: بله، ما میتوانیم به آنها کمک کنیم تا با دست خودشان بنویسند و نقاشی کنند و از این طریق مهارتهای خود را تقویت نمایند.
مداد: من به آینده امیدوارم. من مطمئن هستم که روزی دوباره دانشآموزان به ارزش ما پی خواهند برد و دوباره از ما استفاده میکنند.
دفتر: تا آن زمان، ما باید صبر پیشه کنیم و به یاد روزهای پرشور و هیجان کلاس درس باشیم.
در همین لحظه، اولین پرتوهای خورشید از پنجره به داخل اتاق تابید و سکوت شب را شکست. مداد و دفتر کهنه دوباره به سکوت فرو رفتند، اما امید به آینده در قلبشان زنده بود.
انشا با موضوعات جان بخشیدن اشیاانشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی