جواب به سوالات و فعالیت درس ششم نگارش چهارم ( پاسخ ها به صورت گام به گام )
پاسخگویی به سوالات درس ششم کتاب نگارش چهارم آرش کمانگیر صفحات ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳ با دانشچی همراه باشید.
جواب سوالات نگارش چهارم درس ششم آرش کمانگیر ( پاسخ گام به گام )
املا و دانش زبانی درس ششم
۱- با توجّه به متن درسهای پنجم و ششم، جدول را کامل کنید. (پاسخها با رنگ سبز)
حال – محکم – جیحون – خوشحال – ناراحت
۲- مانند نمونه کامل کنید.
منتظر: انتظار
تحقیر: حقارت محکم: استحکام
ماهر: مهارت نقص: ناقص
۳- جملههای متن زیر را جدا کنید و بنویسید هر جمله چه پیامی دارد. مانند نمونه، عمل کنید. (پاسخها با رنگ سبز)
رنگ سرم، سبز براق است. طوق باریک سفیدی بر زیبایی گردنم افزوده است. من در نیزارها و علفزارهای کنار رودخانه و دریاچهها زندگی میکنم. شناگر ماهری هستم. بازی با امواج آب را دوست دارم. حالا مرا شناختی؟ من مرغابی هستم.
جمله | پیام جمله |
رنگ سرم، سبز براق است. | سبز بودن رنگ سر |
طوق باریک سفیدی بر زیبایی گردنم افزوده است. | داشتن طوق سفید دور گردن |
من در نیزارها و علفزارهای کنار رودخانه و دریاچهها زندگی میکنم. | زندگی در نیزارها و علفزارها |
شناگر ماهری هستم. | مهارت در شنا کردن |
بازی با امواج آب را دوست دارم. | بازی با امواج |
حالا مرا شناختی؟ | شناخت حیوان |
من مرغابی هستم. | معرفی مرغابی |
املا
۱- جملههایی را که واژههای زیر در آنها به کار رفته است از متن درس پیدا کنید و در جدول بنویسید.
ایران :
📗 پاسخ:
هر جا که تیر فرود آید، آنجا مرز ایران و توران باشد.
من جان خود را در تیر خواهم گذاشت و برای سربلندی ایران فدا خواهم کرد.
مرا یاری کن تا سرزمین ایران را از دست دشمنان رها کنم.
ز کوه و دره و دشت گذشت و در کنار رود جیحون بر تنه درخت گردویی که در جهان از آن تناورتر و بلندتر نبود، نشست و آنجا مرز ایران و توران شد.
ایرانیان :
📗 پاسخ:
ایرانیان در برابر تورانیان پایداری میکردند امّا پیروزی بر آنان، بسیار مشکل بود.
ایرانیان از پیروزی ناامید و از شکست اندوهگین شده بودند.
۲- کلمههای داخل شکل را به طور مناسب، کنار هم قرار دهید و ترکیبهای جدید بسازید.
نیرو – انداز – بال – سر – گین – نیم – روز – اندوه – تیر – مند – زمین – تیز
📗 پاسخ: نیرومند، نیمروز، تیرانداز، تیزبال، سرزمین، اندوهگین
هنر و سرگرمی
۱- از روی سرمشق زیر، خوش خط و زیبا بنویسید.
📗 پاسخ: دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد
۲- جدول را کامل کنید. برخی از خانههای جدول، حرف رمز دارند. حروف رمز را به ترتیب شمارههای آن در خانههای زیر قرار دهید تا کلمهی مورد نظر به دست آید. (پاسخها با رنگ سبز)
۱- سختی: دشواری
۲- مخالف قهر: آشتی
۳- مانند گل: گلگون
۴- شکیبایی: بردباری
۵- کسالتآور: خستهکننده
۶- صبح زود: بامداد
۷- از جنس فولاد: فولادین
۸- غمگین و ناراحت: اندوهگین
۹- تنومند و قوی: تناور
۱۰- موفّقیت: پیروزی
کلمهی رمز: آرش کمانگیر
درک متن درس ششم
الف) جملههای زیر را بخوانید و به کلمههایی که مشخّص شده است، توجّه کنید.
در آنجا دست به دعا برداشت و با خدای خود زمزمه کرد.
من جان خود را در تیر خواهم گذاشت و برای سربلندی ایران فدا خواهم کرد.
آرش نام خدا را بر زبان آورد و با همهی توان، زه کمان را کشید.
در مثال های بالا «و» جملهها را به هم پیوند داده است؛ مثلاً در شمارهی یک، دو جملهی زیر با حرف «و» به هم وصل شدهاند. به این ترتیب معنی دو جمله به هم ارتباط پیدا میکند. به این حرف، نشانهی ربط یا پیوند میگویند.
در آنجا دست به دعا برداشت.
با خدای خود زمزمه کرد.
ب) از ده سطر اول متن درس «ارزش علم» جملههایی را که با نشانهی ربط «و» به هم وصل شدهاند، پیدا کنید و بنویسید.
📗 پاسخ:
کنار دریا رفت و سوار کشتی شد.
در این مدّت، حکیم آرام و شادمان بود و به زندگی و مردمان فکر میکرد.
موجهای دریا یکی بعد از دیگری از راه میرسیدند و خود را به کشتی میکوبیدند.
چیزی نگذشت که کشتی چند تکّه شد و مسافران در میان امواج گرفتار شدند.
حکیم هم به تخته پارهای چسبید و دل به خدا سپرد تا چه پیش آید.
نگارش
الف) بند زیر را با دقّت بخوانید و «جملهی موضوع» آن را بنویسید. موضوع کلّی و کوچکتر جملهی موضوع را مشخّص کنید و دربارهی جملههای دیگر بند در گروه گفتوگو کنید.
«میخواهم خاطرهی اوّلین روز مدرسهام را برایتان تعریف کنم. آن موقع هفت ساله بودم. یک روز صبح زود دست در دست مامان به مدرسه رفتم. مدرسهی ما یک حیاط بزرگ و قدیمی داشت. همینقدر یادم هست که صفهای بچّهها تشیکل شد و من در صف کلاس اوّلیها قرار گرفتم. مامان جلوی در مدرسه کنار والدین دیگر ایستاده بود و به من نگاه میکرد. من هم دائم او را نگاه میکردم که مبادا از آنجا برود. ناگهان دیدم مامان نیست. هر طرف را که نگاه کردم، او را ندیدم. فهمیدم که رفته است و شروع به گریه کردم. یکی از معلمها که اشکهای مرا دید با محبّت دستم را گرفت و به سمت کلاس برد. او با من صحبت میکرد و مثل مامانم بسیار مهربان بود.»
جملهی موضوع: 📗 پاسخ: میخواهم خاطره اوّلین روز مدرسهام را برایتان تعریف کنم.
موضوع کلی: 📗 پاسخ: خاطرهای از دوران مدرسه
موضوع کوچکتر: 📗 پاسخ: خاطرهی اولین روز مدرسه
ب) یک بند روایتی دربارهی سفر به مشهد، یا هر موضوع دیگری که میخواهید، بنویسید.
📗 پاسخ: ما هرسال تابستان به شمال سفر میکردیم. دیدن دریا برای من لذّتبخش بود. اما به یاد دارم که در کودکی من از وارد شدن به دریا میترسیدم. همیشه من نزدیک ساحل مینشستم و دریا را تماشا میکردم. تا اینکه یک روز پدرم که شناگر ماهری بود دستان مرا گرفت و با خود داخل آب برد. من ترسیده بودم وگریه میکردم اما پدرم مرا در آغوش گرفت و به من اطمینان داد که اتفاقی نخواهد افتاد. از آن روز به بعد، من دیگر از دریا و شنا نترسیدم.
جواب درسهای بعدی نگارش چهارم دانلود PDF کتاب نگارش چهارم