آشنایی با معنی و مفهوم ضرب المثل شکم گرسنه دین و ایمان ندارد 😩+ داستان آموزنده
در این پست با معانی و مفهوم اصلی این ضرب المثل ایرانی و قدیمی آشنا می شوید با دانشچی همراه باشید.
شکم گرسنه دین و ایمان ندارد کنایه از چیست؟
۱- یعنی کسی که گرسنه است، تنها دغدغه اش سیر کردن شکمش می باشد و چه بسا برای زنده ماندن دزدی کند، دروغ بگوید و خیانت کند.
همان طور که در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده: کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا؛ فقر، انسان را در آستانه كفر قرار مىدهد.
۲- از منظری دیگر می توان اینگونه تفسیر کرد: آدم گرسنه تمام ساعاتش را دنبال نان و خوراکی برای سیر کردن خود و خانواده اش است و دیگر وقت و توانی برای عبادت کردن برایش باقی نمی ماند.
۳- همچنین نکته ای که از این ضرب المثل برداشت می شود، اولویت بندی نیازهای انسان هاست. انسان فقیری که دنبال کار می گردد تا درآمدی داشته باشد و از هلاکت نجات پیدا کند، وقتی برای پند و اندرزهای دیگران ندارد. اگر کسی واقعا می خواهد به او کمک کند و راه راست را نشانش دهد، ابتدا مشکل مالی اش را حل کند سپس اندرز دهد!
🌸 نکته: این ضرب المثل حالت غالبی افراد را در نظر دارد؛ یعنی غالب انسان ها اینطور هستند که وقتی شدیدا گرسنه می شوند عقل و خردشان به درستی کار نمی کند و اگر دیندار نباشند ممکن است دست به کارهای خلاف مانند دزدی نیز بزنند.
اما کسانی که روحشان بلند است و عزت نفسشان برایشان از هرچیز دیگری مهم تر است، در هنگام فقر و گرسنگی هم هرگز دست به کاری نمی زنند که شرافت و انسانیت خود را زیر سوال ببرند. چه بسا علماء و دانشمندان بزرگی که در اوج فقر دست به بزرگترین کارهای علمی زده اند و هرگز تسلیم شکم خود نشده اند!!
۴- دین ما جدای از زندگی ما نیست. در همین دین اسلام بسیار به کار کردن توصیه شده است. برای اینکه انسان از فقر دور بماند و دستش را جلوی کسی دراز نکند.
در ادامه به داستان تکان دهنده ای از امام باقر علیه السلام توجه کنید:
داستان کار کردن امام باقر در گرمای سوزان تابستان
داستانی در جلد اول کتاب داستان راستان شهید مطهری آمده است:
گرمی هوای تابستان شدت کرده بود . آفتاب بر مدینه و باغ ها و مزارع اطراف مدینه به شدت میتابید، در این حال مردی به نام محمد بن منکدر که خود را از زهّاد و عبّاد و تارک دنیا میدانست – تصادفا به نواحی بیرون مدینه آمد، ناگهان چشمش به مرد درشت اندامی افتاد که معلوم بود در این وقت برای سرکشی و رسیدگی به مزارع خود بیرون آمده و به واسطه خستگی به کمک چند نفر که اطرافش هستند و معلوم است کس و کارهای خود او هستند، راه میرود.
با خود اندیشید: این مرد کیست که در این هوای گرم خود را به دنیا مشغول ساخته است؟ ! نزدیکتر شد، عجب ! این مرد محمد بن علی بن الحسین (امام باقر) است؟ این مرد شریف، دیگر چرا دنیا را پیجویی میکند؟ ! لازم شد نصیحتی بکنم و او را از این روش باز دارم.
نزدیک آمد و سلام داد. امام باقر نفس زنان و عرق ریزان جواب سلام داد.
– ” آیا سزاوار است مرد شریفی مثل شما در طلب دنیا بیرون بیاید، آن هم در چنین وقتی و در چنین گرمایی، حتما باید متحمل رنج فراوان بشوید؟ ! ” . ” چه کسی از مرگ خبر دارد ؟ کی میداند که چه وقت میمیرد ؟ شاید همین الان مرگ شما رسید. اگر خدای نخواسته در همچو حالی مرگ شما فرا رسد، چه وضعی برای شما پدید خواهد آمد ؟ ! شایسته شما نیست که دنبال دنیا بروید و در این روزهای گرم، این مقدار متحمل رنج و زحمت بشوید . خیر ، خیر ، شایسته شما نیست “.
امام باقر دستها را از دوش افرادش برداشت و به دیوار تکیه کرد و گفت : ” اگر مرگ من در همین حال برسد و من بمیرم، در حال عبادت و انجام وظیفه از دنیا رفتهام، زیرا این کار، عین طاعت و بندگی خداست. تو خیال کردهای که عبادت منحصر به ذکر و نماز و دعاست. من زندگی و خرج دارم، اگر کار نکنم و زحمت نکشم، باید دست حاجت به سوی تو و امثال تو دراز کنم.
من در طلب رزق میروم که احتیاج خود را از کس و ناکس سلب کنم . وقتی باید از فرارسیدن مرگ ترسان باشم که در حال معصیت و خلافکاری و تخلف از فرمان الهی باشم، نه در چنین حالی که در حال اطاعت امر حق هستم که مرا موظف کرده بار دوش دیگران نباشم، و رزق خود را خودم تحصیل کنم ” .
زاهد: ” عجب اشتباهی کرده بودم، من پیش خود خیال کردم که دیگری را نصیحت کنم. اکنون متوجه شدم که خودم در اشتباه بودهام و روش غلطی را میپیمودهام و احتیاج کاملی به نصیحت داشتهام ” [۱] .
[۱] بحار الانوار ، چاپ کمپانی ، جلد ۱۱ ، حالات امام باقر ، صفحه ۸۲.
پیشنهادی: ضرب المثل با شکماختصاصی-دانشچی