همه چیز درباره آیین برهمن
هندوها، تا قبل از مهاجرت آریاییها،به هندوستان دارای یک تمدن و مناسک دینی مخصوص به خود بودند که “آنیمیسم” نام داشت. آنیمیسم را میتوان آغاز آیین برهمایی دانست. برهمنان در جنوب هند به تکثیر و تبلیغ آیین خود پرداختند. آیین برهمن در واقع دارای بنیانگذاران مشخصی نیست، اما طبق شواهد تاریخی در اوایل قرن هشتم میلادی به قدرت رسیدند. از آنجا که حاکمان هند برای پیروزی در جنگها متوسل به دعاها و خدایان میشدند و با قربانی کردن و نذر، به دنبال پیروزی در عرصه جنگ و سیاست بودند، علمای آیین برهمایی خیلی زود صاحب نفوذ شدند.
آیین برهمایی چگونه آیینی است؟
در هند، پرستیدن چند خدا کاملا عادی محسوب میشد. برهمن با ایجاد وحدت میان خدایان، اندیشههای نوینی را پایه گذاری کرد. برهمن ها معتقد به وجود روح برتر و جاویدان که آن را “ایندرا” یا “میترا” مینامیدند، بودند. این وحدت و تمرکز، هندوها را به سمت این آیین ترغیب کرد.
کتابهای مقدس در آیین برهمنان
کتاب برهمنان که بیش از بقیه کتب دینی این آیین معروف است کتاب “وداها” نام دارد. بعد از آن، کتاب “اپنیشادها” ها کتاب مقدس این آیین است. کتاب اپنیشادها بیش از هر چیزی به ذات و منتهای عالم مادیات میپردازد. در این تفکر گفته میشود عالم، جزئی از عالم وحدت و خدای ایندرا است و هرچه جز او خیال و وهمی بیش نیست و به آن “مایا” گفته میشود.
روح انسان در این صعود باید با روح ایندرا یا روح کیهان یکی شود و به اوج کمال و عرفان برسد، که به این نقطه “نیروانا” گفته میشود.
برجستهترین اعتقاد در آیین برهمنی
برجستهترین ویژگی در آیین برهمن “تناسخ” است. تناسخ یا انتقال روح به کالبد جدید پس از مرگ، یک دوره تکاملی محسوب میشود. روح در این انتقالات اصل و ذات خود را تغییر نمیدهد، بلکه در روند این انتقال باید تعالی یابد. اگر روح در طول زندگی خود مرتکب بدی و گناه شود، در زندگی بعدی خود پست تر خواهد شد و چه بسا به کالبد جانوری منتقل شود.
اگر روح زندگی خوب و صالحی داشته باشد، در انتقال به کالبد بعدی، فردی والامقام تر و با کمال تر خواهد بود. در واقع تناسخ، در پی عمل و عکس العمل پیش میرود. در نهایت اگر شخص به طور کامل بر هوای نفس فائق بیاید، به روح کل یا “آتمن” می پیوندد و نجات پیدا میکند.
نظام کاست
پس از تسلط آریاییها به هند، مردم در سرتاسر هند به چهار گروه تقسیم شدند:
۱- بر همنان که طبقه روحانیت بودند.
۲- کشتیریهها که طبقه اشراف و بزرگان محسوب میشدند.
۳- ویسیهها که طبقه کشاورزان و صاحبان صنایع بود.
۴- شودرهها که طبقه خدمتکاران و چاکرها بودند.
هر شخصی که در این طبقات جایی نداشت نجس یا “پاریا” بود.
فاصله طبقاتی در این اجتماع به قدری زیاد بود که اگر فردی در طبقهای متولد میشد، هرگز اجازه معاشرت، داد و ستد، ازدواج و حتی نشستن و غذا خوردن، با فردی از طبقه دیگر را نداشت. فرض بر این بود که تولد در یک طبقه، نشان دهنده کیفیت زندگی قبلی فرد است.
کلام نهایی
در هند آیینها و دینهای بسیاری وجود دارد اما عرفان در ادیان هندی بیش از هر فرقهای در برهمنان نمایان است. وجود راههای سلوک در این دین در طول تاریخ انسانهای زیادی را به خود جلب و ترغیب نموده است.
پیشنهادی: اصول و فروع دین اسلام