مختصر درباره زندگی نامه حضرت یونس علیه السلام
«یونس» به معنی «کبوتر»، نام یکی از پیامبران الهی است که بعد از حضرت سلیمان علیه السلام به پیامبری برگزیده شد و چون در شکم ماهی جای گرفت، به ایشان لقب «ذوالنون» (نون به معنی ماهی است) و «صاحب الحوت» دادهاند.
سوره دهم قرآن به نام «یونس» و در ۴ سوره یعنی در سورههای نساء، انعام، یونس و صافات به نام ایشان و در دو سوره انبیاء و قلم به لقب ایشان اشاره شده است.
نام پدرش «متی» و از نوادگان «ابراهیم علیه السلام» است.
دعوت به یکتاپرستی حضرت یونس علیه السلام
۸۲۵ سال قبل از میلاد در سرزمین «نینوا» در کشور عراق مردمی بتپرست زندگی میکردند و فساد بینشان رواج داشت. خداوند مهربان برایشان پیامبری به نام یونس فرستاد تا آنها را به سوی توحید و یکتاپرستی دعوت کند، راه هدایت و خوشبختی را به آنها نشان دهد و از ظلمت و تباهی نجاتشان دهد.
یونس علیه السلام مأموریتش را آغاز کرد. او مانند پدری خیرخواه و دلسوز به راهنمایی قومش پرداخت، به یگانهپرستی دعوت کرد و از پرستیدن بتهای بیجان و ناتوان نهی کرد؛ اما نپذیرفتند. دلایلی بیان میکردند که منطقی نبود، میگفتند: «پدران ما بت میپرستیدند، ما هم از آنها پیروی میکنیم و نیازی به دین جدید تو نداریم».
یونس علیه السلام تسلیم نشد، به تبلیغ و ارشاد ادامه داد، باز هم نپذیرفتند و به پیامبرشان بیاعتنایی کردند و او را از جمع خود دور کردند.
عذاب قوم یونس
در مدت سی و سه سال ارشاد مردم نینوا، فقط دو نفر به نامهای «روبیل» و «تنوخا» دعوتش را پذیرفتند و به خدای یگانه ایمان آوردند. بالاخره از ایمان آوردن قومش مأیوس شد و نزد خدای یگانه از اهانتها و تحقیرهایی که به او شده بود شکایت کرد و درخواست عذاب برای قومش نمود.
خداوند پذیرفت و فرمود: «عذابم را روز چهارشنبه در نیمه ماه شوال بعد از طلوع خورشید بر آنها میفرستم، و این موضوع را به آنها اعلام کن».
فرمان عذاب را به قومش اعلام کرد و با تندی و خشونت آنان مواجه شد، با ناامیدی و به همراه «تنوخا»، قوم بتپرست را رها کرد و از شهر خارج شد.
موعد عذاب نزدیک شد و مردم نشانههای عذاب را مشاهده کردند. نزد «روبیل» رفتند و از او راه چاره خواستند. او فرمان داد مادران و بچههایشان، حیوانات و بچههایشان را به بیابان ببرند، مادران و بچهها را از هم جدا کنند و همگی با تضرع و زاری از خداوند بخواهند که آنها را مورد رحمت خویش قرار دهد و عذاب را از سرشان بردارد.
چنین کردند و صدای ناله و شیون بزرگ و کوچک به التماس از خدای متعال بلند شد. طلب عفو کردند و حقیقتاً توبه نمودند. عذاب از آنها برداشته شد و مردم با دیدن از بین رفتن نشانههای عذاب، به شکر و حمد و سپاس خداوند متعال پرداختند.
پیامبر خدا در دهان ماهی
خبر برداشته شدن عذاب از مردم نینوا به حضرت یونس رسید ولی به شهر برنگشت و به راهش به سمت دریا ادامه داد.
در کنار دریا سوار کشتی مسافربری شد و کشتی حرکت کرد. در وسط دریا، ماهی بزرگی در اطراف کشتی ظاهر شد و به گشتن دور آن پرداخت. مدتی گذشت و سرنشینان کشتی که نگران شده بودند گفتند: «گنهکاری بین ماست که باید طعمه ماهی گردد».
قرعهکشی کردند به نام حضرت یونس درآمد. ۳ بار این کار را کردند و هر بار به نام ایشان درآمد. بالاخره ایشان را به دریا انداختند و ماهی او را بلعید و رفت.
در اینکه حضرت یونس چند روز در شکم ماهی بود، نظرات متفاوتی وجود دارد. ولی این مطلب روشن است که ایشان در تمام این مدت به راز و نیاز و عبادت خداوند مشغول بود.
نزد خداوند توبه حقیقی کرد و در آن تاریکی پیوسته میخواند: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛ (خداوندا!) جز تو معبودي نيست! منزهي تو! من از ستمکاران بودم!»
پذیرش توبه و نجات
سرانجام خداوند توبه حضرت یونس را پذیرفت و به ماهی فرمان داد او را به کنار دریا برده و از دهانش خارج کند. یونس از دهان ماهی خارج شد، اما بسیار بیرمق بود. به فرمان خداوند بوته کدویی بالای سرش رویید و او از میوه و سایهاش استفاده کرد تا سلامت خویش را بازیافت و به میان قومش بازگشت.
نکات آموزنده داستان حضرت یونس (ع)
پیامبران برای دعوت به توحید از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند.
در هر شرایطی خداوند پناهگاه انسان است.
خدای مهربان توبه انسانهای خطاکار را میپذیرد.
دعای حضرت یونس علیه السلام در شکم ماهی که به ذکر یونسیه معروف است، در سختیها و رنجها به همراه پشیمانی از ارتکاب گناهان، میتواند گرهگشا و نجاتبخش باشد.