خلاصه داستان و زندگی نامه آریو برزن
چو اسکندر آمد به ملک کیان، یکی گرد فرمانده قهرمان
به ایرانیان داد درس وطن، در این ره گذشت از سر و جان و تن
آریو برزن از فرماندهان به نام هخامنشی بود که در زمان حکومت داریوش سوم در مقابل حمله وحشیانه اسکندر دلاورانه ایستادگی کرد و تا آخرین قطره خون خود را در راه دفاع از مردم و سرزمین خود فدا کرد.
زندگی نامه آریو برزن
وی در حدود سال ۳۶۸ پیش از میلاد مسیح زاده شد. عده ای او را از قوم لر و عدهای از اقوام کرد میدانند. او خواهری داشت به نام یوتاب (به معنی درخشان و بی همتا) که در جریان جنگ با اسکندر دوشادوش آریوبرزن، فرماندهی قسمتی از لشکر را به عهده داشت.
در سال ۳۳۵ پیش از میلاد داریوش سوم آریوبرزن را بهعنوان ساتراپی شهر پارسیس انتخاب کرده بود. ساتراپی واژه ای یونانی که از واژه خشتر پاون (به فارسی باستان) گرفته شده است و معنای آن شهربان می باشد.
آخرین نبرد (بند پارس)
اسکندر مقدونی در سال ۳۳۱ پیش از میلاد و بعد از آن که در نبرد معروف به جنگ آربل (گوگامل هم گفته میشود) که سومین جنگ با ایرانیان بود، به پیروزی دست یافت و توانست به شهرهای بابل، شوش و استخر سلطه بیابد، در پی دستیابی به پارس راهی پایتخت ایران شد. اسکندر سپاهیان خود را در دو دسته تقسیم نموده بود: سپاه اول به فرماندهی پارمن یونوس قرار شد از راه جلگه ای رامهرمز و بهبهان به سوی پارس حمله ور شوند و سپاه دوم به سرکردگی شخص اسکندر از راه های کوهستانی کهگیلویه روانهی پایتخت شدند. سپاه اسکندر متشکل از ده ها هزار سرباز در میانه راه در بند پارس با مقاومت آخرین مدافعان ایران به فرماندهی آریوبرزن روبهرو گشتند.
آریو برزن به همراه خواهرش یوتاب با سپاهی اندک شامل ۴۰ سواره و ۵۰۰۰ پیاده راه اسکندر را سد کرد. آریو برزن بر مبنای آگاهی بر اینکه اسکندر بر نقشه راه کوهستانی واقف نیست تصمیم گرفت در منطقهای در بند پارس که منطقهای کوهستانی پوشیده از درختان بسیار انبوه بود به سپاه اسکندر حمله کند.
در این میان یک چوپان که مورخان نامش را لی بانی (اسیر اسکندر) گذاشتند، راه گذر از کوهستان را به مقدونی ها نشان میدهد و به این ترتیب اسکندر توانست با تقلید از عملیاتی که ایرانیان در جنگ ترموپیل در یونان پیاده کرده بودند با گذر از بیراهه ها و تنگههای صعب العبور خود را به پشت سپاهیان آریو برزن برساند و سپاهیانش را محاصره کند.
سپاهیان ایران شجاعانه در مقابل مقدونیان جنگیدند و با تحمیل تلفات سنگین به سپاه اسکندر، توانستند محاصره را بشکنند و به یاری پایتخت بشتابند که از پیش توسط قسمت دیگری از سپاه اسکندر به تصرف درآمده بود. آریو برزن تحت تعقیب سپاه اسکندر و در راه پایتخت پس از آن که به دستور اسکندر از راه دور، آنقدر با پرتاب تیر و نیزه زخمی شده بود و دیگر جای خالی در بدنش نبود و به عنوان آخرین سرباز سپاه خود به خاک افتاد.
گفته می شود پس از شکست محاصره، اسکندر که از شجاعت آریوبرزن متعجب شده بود از او خواست تت تسلیم شده و به سپاهان او بپیوندد تا اسکندر در مقابل، پادشاهی ایران را در اختیار او بگذارد. اما پاسخ او به اسکندر این چنین بود : فرمانروای ایران دفاع از این خاک را بر عهده من گذاشته است و تا آخرین قطره خون خود و تا جان در بدن دارم از این سرزمین دفاع خواهم کرد.
و حتی پس از آن که اسکندر به وی گفت شاه او گریخته است، بازهم درخواست اسکندر را نادیده میگیرد و هرگز لذت فدا شدن در راه میهن را به ذلت تسلیم شدن نمیفروشد. پس از مرگ او در همان مکان به خاک سپردند و روی قبر او نوشتند: به یاد لئونیداس. ناگفته نماند که اسکندر پس از مرگ آریوبرزن، اسیر ایرانی را به جرم خیانت به آریوبرزن کشت.
مقایسه لئونیداس با آریو برزن
لئونیداس سردار یونانی بود که در زمان حمله ی خشایارشا به کشورش در جنگ ترموپیل به مقاومت فداکارانه دست زد. و درست ۹۰ سال پس از آن آریوبرزن در نبردی مشابه همان دفاع را از سرزمین ایران به عمل آورد. هر دوی آنها در دفاع از سرزمین خویش و در اثر محاصره شدن و سپس از طریق اصابت تیر و نیزه از راه دور (به این علت که در نبرد تن به تن کسی قادر به شکست دادنشان نبود) و با از خود گذشتگی فراوان جان خود را فدای کشورشان کردند.
برخلاف آریوبرزن که جز چند سطرمتن ترجمهای از او که منبع دیگری نداریم، یونانیان در محل به خاک افتادن لئونیداس پارک و نمای یادبودی بنا کردند و او سالانه میلیونها بازدید کننده و شنونده تاریخ مقاومت خود را دارد و مردم پیام او را با خود به کشورشان می برند، که در آخرین لحظات گفته بود: رهگذر به مردم کلونی اسپارت بگو که ما در اینجا به خون خفته ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت کنیم.
اما متاسفانه مردم کشور ما نه تنها سالروز ایستادگی آریوبرزن ( ۱۲ اوت برابر با ۲۱ مرداد) را نمیدانند، بلکه حتی آگاهی کافی در مورد داستان مقاومت او ندارند.
باشد که یکایک ما در راه حفظ نام و شجاعت این بزرگ مرد ایرانی تلاش کنیم.
اگر چند آن آریا مرد گرد، پی پاس ایران زمین جان سپرد
ولی داد درسی به ایرانیان، که در راه ایران چه سهل است جان
درود بر شرفش
به امید خداوند روزی میرسد که نام این سربازان شجاع ایران کهن بر سر زبانها می افتد و کودکان ونوجوانان این سرزمین به داشتن چنین پیشینه بزرگی افتخار کنند
درودبرایران باافتخاراسم پسرم رو آریوبرزن گذاشتم تا نام همچین سردارایرانی زنده بماندهرچندنام تک تک سرداران ایرانی که جان شیرینشان رافدای ایران کردن درقلب مازنده هستن زندباداریوبرزن