خانه » مهارت نوشتاری » انشا طنز درباره مهمان ناخوانده

انشا طنز درباره مهمان ناخوانده

انشا دانش آموزی درباره مهمان ناخوانده

انشا طنز درباره مهمان ناخوانده

انشا طنز با موضوع مهمان ناخوانده به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.

موضوع انشا مهمان ناخوانده

مادر من فردی مهمان نواز است که همیشه از حضور مهمان در منزلش خوشحال می‌شود. او همیشه خانه را تمیز و مرتب نگه می‌دارد و غذای بیشتری می‌پزد تا اگر مهمانی ناخوانده در خانه ما را زد، برای حضور او آماده باشد. خوب در بسیاری از موارد هم کسی نمی‌آمد و این ما بودیم که باید چند روز غذای تکراری می‌خوردیم!

یادم می‌آید که اول هفته بود و همه ما مشغول کار و درس بودیم. مادرم هم به امور خانه رسیدگی می‌کرد. اجاق گاز خراب شده بود و مادر سعی داشت تعمیرکار آن را مجاب کند تا همین امروز برای تعمیر آن به خانه ما بیاید. کل آشپزخانه به هم ریخته بود و جای قدم زدن در آشپزخانه نبود.

اوضاع خانه بر خلاف همیشه کاملاً به هم ریخته بود و مادرم به شدت از این اوضاع عصبانی شده بود. شرایط بحرانی وقتی کامل شد که عمه‌هایم سرزده به خانه ما آمدند و قصد کردند برای شام بمانند. یکی از دخترعمه‌هایم وقتی اوضاع را دید، گفت شام به عهده من؛ شما نگران چیزی نباشید. ولی این جمله او بدتر همه را نگران کرد، چون امکان نداشت او بتواند بدون آسیب به چیزی آشپزی کند.

اما چاره‌ای نبود. قبول کردیم و او را با یک پیک نیک و گاز مسافرتی به حیاط فرستادیم تا آشپزی کند. چندی نگذشت که بوی پیاز داغ سوخته و صدای شکستن بشقاب‌های مادرم بلند شد. او که سرگرم گوشی شده بود به کلی پیاز داغ‌ها را فراموش کرده بود، و وقتی متوجه شده بود، با یک حرکت ناگهانی به سمت قابلمه، سه بشقاب مادرم را همزمان خورد کرد.

خلاصه در آن لحظه، هم شام نداشتیم، هم سرویس بشقاب‌های مادرم ناقص شده بود و هم مقداری روغن داغ باعث سوختن انگشت دخترعمه‌ام شده بود. مادرم که سعی می‌کرد خونسردی خود را حفظ کند برای جلوگیری از وقوع بلایای فجیع‌تر او را به خانه هدایت کرد و بساط آشپزی را جمع کرد. چون این بار حتماً خطر ترکیدن پیک‌نیک همه خانه را تهدید می‌کرد.

در نهایت آقای تعمیرکار قرار شد فردا به خانه ما بیاید و مادرم که اوضاع خانه را بسی آشفته می‌دید پیشنهاد داد به پارک محل برویم و مهمانی را در آنجا برگزار کنیم. به پیشنهاد عمه از سوپرمارکت محل تعدادی سالاد الویه خریدیم و یک مهمانی به یاد ماندنی را در پارک محل برگزار کردیم.

درست است که روزی پر از التهاب و نگرانی برای مادر و همه اعضای خانواده را گذراندیم. اما خاطره تفریح آن روز در پارک و بگو بخندهای بعد از آن را هیچ‌گاه فراموش نخواهیم کرد.

انشا یک روز هیجان انگیز

انشا اختصاصی _ نویسنده: محیا بخشی فرد

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *