انشا دانش آموزی یک روز تعطیل جمعه
انشا با موضوع یک روز خوب با خانواده به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا یک روز تعطیل جمعه
برای دانشآموزان، جمعه روز بسیار خاصی است. در این روز میتوانیم از صبح در خانه بمانیم یا به همراه خانواده به گردش برویم. من دانشآموزی هستم که بیشتر جمعهها را در خانه به سر میبرم. تکالیف مدرسه را انجام میدهم و شاید به همراه مادر و پدر، فیلم تماشا کنم. این روند در اغلب جمعهها تکرار میشود. داستانی که قرار است تعریف کنم، جدا از همه تکرارهای من است.
جمعه بود. مادر مرا صدا میزد. حدس میزدم که مانند همیشه ساعت ۱۰ است و من باید از خواب شیرینم برخیزم. چشمهایم را باز کردم و متعجب به پنجره تاریکم خیره شدم. دویدم و پرده را کنار زدم. هوا هنوز تاریک بود. فکر میکردم به اشتباه بیدار شدهام که مادر گفت چرا ایستادهای؟ به سرعت لباسهایت را تعویض کن! من که متعجبتر از قبل بودم، متوجه شدم که پدر و مادر لباسهای ورزشی به تن دارند. آری ممکن است حدس زده باشید. قرار بود برای اولین بار در این روز تعطیل جمعه، به کوه برویم. با خوشحالی تمام لباسهایی که مدتها در آرزوی پوشیدن آنها برای طبیعتگردی داشتم را به تن کردم.
سوار ماشین شدیم تا به مقصد برویم. خورشید آرام آرام از خواب بیدار شده بود. برای اولین بار من سحرخیزتر از خورشید بودم. این اتفاق مانند آن بود که در یک مسابقه دو، از همه رقیبانم جلوتر باشم. کوهی عظیم جلوی چشمانم قدرتنمایی میکرد. دیدن آن شیب، ترس را درونم زنده کرد، اما میدانستم که خانواده همراه من هستند. قدم به قدم از کوه بالا میرفتیم تا پس از گذشت چندین ساعت به قله رسیدیم. یک روز تعطیل بهتر از آن نمیشد. حس میکردم که علاوه بر خورشید، از کوه نیز قویترم که توانستهام آن مسیر را طی کنم. برفهای سفید روی زمین، منتظر بودند تا به آدمبرفی تبدیل شوند. به کمک پدر و مادر آدمبرفی بزرگی ساختیم. آن روز برای من یک جمعه شگفتانگیز بود که خاطرات خوبی را برایم رقم زد.
انشا در مورد یک روز شلوغانشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی