خانه » مهارت نوشتاری » انشا در مورد اگر من معلم ریاضی بودم

انشا در مورد اگر من معلم ریاضی بودم

انشای دانش آموزی درباره اگر من معلم ریاضی بودم

انشا در مورد اگر من معلم ریاضی بودم

انشا با موضوع اگر من معلم ریاضی بودم به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.

موضوع انشا اگر من معلم ریاضی بودم

اگر من معلم ریاضی بودم، سعی می‌کردم کلاس‌هایم را به گونه‌ای برگزار کنم که همه بچه‌ها علاقه‌مند شوند و از یادگیری ریاضی لذت ببرند. همیشه فکر می‌کنم که چرا بعضی از بچه‌ها از ریاضی می‌ترسند یا آن را سخت می‌دانند. به نظرم اگر معلم بتواند ریاضی را به صورت سرگرم‌کننده و جذاب آموزش دهد، دانش‌آموزان هم بیشتر به آن علاقه‌مند می‌شوند.

یکی از کارهایی که انجام می‌دادم این بود که مسائل ریاضی را به بازی تبدیل می‌کردم. مثلا به جای این‌که فقط عدد و فرمول یاد بدهم، از مثال‌های واقعی استفاده می‌کردم که بچه‌ها بتوانند بهتر بفهمند. وقتی می‌خواستم ضرب و تقسیم را آموزش بدهم، از داستان‌هایی مثل تقسیم کردن سیب‌ها بین دوستان یا جمع‌آوری سنگریزه‌ها برای ساختن شکل‌های مختلف استفاده می‌کردم. به این ترتیب، بچه‌ها می‌توانستند درک بهتری از مفاهیم ریاضی پیدا کنند و همچنین در کلاس هیجان بیشتری احساس می‌کردند.

اگر معلم ریاضی بودم، سعی می‌کردم به بچه‌ها نشان دهم که ریاضی فقط حل کردن تمرین‌ها نیست. بلکه می‌توانیم از ریاضی در زندگی روزمره هم استفاده کنیم. وقتی می‌خواهیم خرید کنیم و پولی را محاسبه کنیم، یا وقتی که می‌خواهیم مسیری را بسنجیم و زمان لازم برای رسیدن به مقصد را حساب کنیم، همه این‌ها از ریاضی استفاده می‌کنند. به همین خاطر به بچه‌ها نشان می‌دادم که ریاضی در همه جای زندگی وجود دارد و باید آن را به درستی یاد بگیرند.

من تلاش می‌کردم که فضای کلاس را دوستانه و پر انرژی نگه دارم. وقتی معلمی همیشه اخم کند و فقط به امتحان و نمره توجه کند، بچه‌ها ممکن است از درس‌ها دور شوند. من به جای این کار، تلاش می‌کردم با بچه‌ها ارتباط صمیمی برقرار کنم و به آن‌ها فرصت بدهم که اگر سوال یا ابهامی داشتند، بدون ترس از مسخره شدن، آن را بپرسند. برای من مهم بود که همه بچه‌ها احساس کنند می‌توانند در کلاس راحت باشند و حتی اگر جواب سوالی را نمی‌دانستند، باز هم سعی کنند و نگران نباشند.

یکی دیگر از برنامه‌هایم این بود که پروژه‌های گروهی برگزار می‌کردم. این پروژه‌ها باعث می‌شد بچه‌ها با هم کار کنند و همدیگر را در حل مسائل کمک کنند. وقتی که به طور گروهی تلاش می‌کردند، نه تنها مهارت‌های ریاضی آن‌ها تقویت می‌شد، بلکه مهارت‌های اجتماعی و کار گروهی‌شان هم بهتر می‌شد. برای من مهم بود که بچه‌ها نه تنها در ریاضی موفق باشند، بلکه بتوانند با هم دوست باشند و به هم کمک کنند.

اگر من معلم ریاضی بودم، به همه بچه‌ها می‌گفتم که نمره و موفقیت در ریاضی تنها در امتحان‌ها و نمره‌ها خلاصه نمی‌شود. بلکه مهم این است که آن‌ها بتوانند از ریاضی لذت ببرند و به آن علاقه‌مند شوند. من به آن‌ها می‌گفتم که حتی اگر در یک موضوعی مشکل داشتند، با تلاش و تمرین می‌توانند بهتر شوند و هیچ کس نباید از شکست خوردن بترسد. همه ما ممکن است اشتباه کنیم، ولی از اشتباه‌هایمان درس می‌گیریم و قوی‌تر می‌شویم.

پیشنهادی: انشای خواندنی در مورد اگر من …

انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *