جواب به سوالات و فعالیت درس چهارم هدیههای آسمان سوم ( پاسخ ها به صورت گام به گام )
پاسخگویی به سوالات درس چهارم کتاب هدیههای آسمان سوم همیشه با من صفحات ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱ با دانشچی همراه باشید.
جواب سوالات هدیههای آسمان سوم درس چهارم در کاخ نمرود ( پاسخ گام به گام )
فکر میکنم درس چهارم صفحه ۲۸
حضرت ابراهیم علیه السّلام در برابر نمرود به سجده نیفتاد؛ چون… .
📗 پاسخ: ایشان خدای یگانه را میپرستید و در برابر هیچکس جز او سجده نمیکرد.
دوست دارم ص ۲۹
من هم مثل حضرت ابراهیم علیه السّلام… .
📗 پاسخ: تسلیم ستمگران نشوم و با دلیلِ محکم، حرف حق را به آنها اثبات کنم.
بیندیشیم ص ۲۹
سَلَامٌ عَلَی اِبْراهیمَ
سلام و درود بر حضرت ابراهیم. (سورهی صافّات، آیهی ۱۰۹)
خدا در قرآن به پیامبرش حضرت ابراهیم علیه السّلام درود فرستاده است.
این تصویر شما را به یاد چه داستانی از زندگی ایشان میاندازد؟
📗 پاسخ: ابراهیم علیه السّلام در برابر حرفها و تهدیدهای نمرود تسلیم نشد، نمرود احساس خطر میکرد و میترسید مردم به حرفهای ابراهیم ایمان بیاورند، تصمیم گرفت در مقابل چشم مردم او را از بین ببرد، دستور داد هیزم فراوانی آوردند و آتش زدند و ابراهیم را به درون آتش انداختند، آتش به فرمان پروردگار یکتا، گلستان شد و نمرود شکست خورد.
گفتوگو کنیم ص ۳۰
کدام قسمت از داستان «در کاخ نمرود» برای شما جالبتر بود؟ چرا؟
📗 پاسخ: ابراهیم علیه السّلام در برابر حرفها و خشم نمرود نترسید، آرام و قدرتمند گفت: «پرورگار من خورشید را از مشرق میآورد تو (اگر راست میگویی و خدا هستی) آن را از مغرب بیاور!» مردم به فکر فرو رفتند و نمرود حرفی برای گفتن نداشت.
چرا نمرود از کارهای حضرت ابراهیم علیه السّلام خشمگین میشد؟
📗 پاسخ: چون هر روز برایش خبر میآوردند که عدّهای از مردم به خدای ابراهیم ایمان آوردهاند و بتهای خود را میشکنند و نمرود میترسید یارانش را از دست بدهد. اگر طرفداران نمرود کم میشدند او ثروت و قدرت خود را از دست میداد، برای همین از کارها و حرفهای ابراهیم علیه السّلام خشمگین میشد.
کامل کنید ص ۳۰
دیدار پدر
خوش اخلاقترین کودک شهر است. این را همه میگویند.
مادرش، هاجر، برای او از پدرش سخنها گفته اما او هنوز پدر را ندیده است! هاجر میگوید: یقین دارم پدرت همین روزها میآید.
غروب است…
ناگاه از سویی که آفتاب غروب میکند، قامت بلند مردی با موهای سپید نمایان میشود. مردم به استقبالش میروند. هاجر و اسماعیل جلوتر از همه میدوند. وقتی پدر و فرزند یکدیگر را در آغوش میگیرند، مردم زیر لب میگویند: چه شباهتی!
چشمان اسماعیل از شادی برق میزند. او دست در دست پدر و پابهپای او گام برمیدارد.
پدر وارد خانه میشود.
اسماعیل آرام و با ادب میگوید: پدر، من از مادرم دربارهی شما بسیار شنیدهام امّا اکنون میخواهم از زبان خود شما دربارهی زندگیتان بشنوم. اسماعیل در کنار پدر نشسته و با اشتیاق به لبهای او چشم دوخته است. ابراهیم (علیه السّلام) داستان خود را شروع میکند. زمانی که به سنّ و سال تو بودم…
با توجّه به تصویر زیر، ادامهی داستان را برای دوستانت تعریف کن.
📗 پاسخ: ابراهیم علیه السّلام تحت سرپرستی عمویش بزرگ شد. عموی او از سنگ و چوب برای مردم بُت میساخت و ابراهیم همیشه به او و مردم میگفت که این بتها کاری نمیتوانند انجام دهند، خدای یگانه را بپرستید که او مالک همه چیز است، ولی هیچکس به حرف او اعتنا نمیکرد. یک روز که همه مردم برای جشن از شهر خارج شده بودند، ابراهیم با یک تبر به بتخانه شهر رفت و همه بتها به غیر از بتِ بزرگ را شکست. تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشت و به خانه رفت. وقتی مردم برگشتند و با این صحنه روبهرو شدند، به سراغ ابراهیم رفتند و از او درباره این اتفاق پرسیدند. ابراهیم گفت: «از بت بزرگ بپرسید». گفتند: «او نمیتواند حرف بزند». حضرت ابراهیم علیه السّلام حرف آنها را تصدیق کرد و گفت: «آیا هنوز هم میخواهید بتهایی را که نه حرفی میزنند و نه قدرتی دارند که کاری انجام دهند بپرستید؟» مردم در برابر سخن حقِّ ابراهیم سکوت کردند و به فکر فرو رفتند.
با خانواده ص ۳۱
نام چهاردهمین سورهی قرآن چیست و چه ارتباطی با این درس دارد؟
📗 پاسخ: سورهی ابراهیم، چهاردهمین سورهی قرآن است. داستان حضرت ابراهیم، حضرت نوح و حضرت موسی علیهم السّلام موضوعهایی است که در این سوره بیان میشود.
در این درس دربارهی تلاش ابراهیم علیه السّلام برای دعوت مردم به خداپرستی و مبارزه با ستمگران خواندیم و در سورهی ابراهیم نیز همین مطالب در مورد سه پیامبر بزرگواری که نامشان گفته شد، بیان شده است.
همچنین در این سوره درباره مردمی که دعوت پیامبران را نپذیرفتند و به سوی آتش جهنم رفتند و مردمی که پذیرفتند و بهشت برین پاداش گرفتند سخن گفته شده است.
جواب درسهای بعدی هدیههای آسمان سوم دانلود PDF کتاب هدیههای آسمان سوم