درباره هنر و هنرمند بیشتر بدانیم
اگر بخواهیم در مورد هنرسخن بگوییم بیشک سخن فراوان است و با چند سطر نمیتوان تعریف درست و دقیقی از هنر داشت. آن گونه که بزرگان جامعه هنری نیز تا کنون به یک تعریف واحد و مشترک از هنر دست نیافتهاند و هر کدام تعریفی متفاوت از دیگری، بیان کردهاند.
جبران خلیل جبران نویسنده مشهور در تعریف هنر میگوید هنر گامی است از شناختهها به سوی ناشناختهها. از مشاهیر نقاشی مارک روتکو میگوید هنر سفری است به دنیایی ناشناخته که قدم گذاشتن در آن فقط از عهده آنانی برمیآید که خود را به خطر بیاندازند.
البته که دلیل این تعاریف متعدد کاملا طبیعی است زیرا هنر چندین شاخه دارد. حتما که تعریف هنر از زبان یک آهنگ ساز با یک نقاش یا یک نویسنده متفاوت خواهد بود با این که همگی از هنر شناخت دارند.
هنر چیست و هنرمند کیست
هنر در واقع ایده و یا تخیل و احساس درونی یک فرد است که با خلاقیت خالق آن بهمنظور رساندن یک مفهوم به وجود میآید. که فکر و تجربه نیز شاید در آن موثر باشد. اکثر ما وقتی سخن از هنر میشود به دنبال زیبایی هستیم. شنیدن یک آهنگ دلنشین، دیدن یک تابلوی نقاشی زیبا و یا خواندن یک شعر عاشقانه و امثال این. اما هنر همیشه همراه با زیبایی نیست. ممکن است یک عکس و یک فیلم دلخراش و یا یک رمان ترسناک که از نظر حسی برای ما زیبایی نداشته و ناراحت کننده است هم شامل آثار هنری شوند. گفتنی است آثار هنری که در دسترس ما هستند در زندگی ما اثربخش هستند و با گذشت زمان با فرهنگ ما انس گرفته و برای ما معنی پیدا میکنند. حتی گاهی تاریخ را میسازند. مثلا تخت جمشید یک اثر هنری بزرگ است که اکنون برای ما هم تاریخ و هم فرهنگ مردمان آن زمان را بیان میکند.
ناگفته نماند که این آثار هنری خالقی دارند که هنرمند نام میگیرد. از آنجا که پسوند «مند» به معنی دارندگی است پس هنرمند شخصی است که صاحب هنر است. شخصی که با استفاده از توانایی خود در تبدیل احساس و تخیلاش به یک اثری که دیگر افراد قادر به خلق آن نبودند. در خلق یک اثر هنری توسط هنرمند احساس موثرتر از منطق و فکر است.
انواع هنر
صاحب نظران فعالیت هنری را به هفت شاخه تقسیم کردهاند:
اول: موسیقی
دوم: حرکات نمایشی ( تردستی ، سیرک و…)
سوم: هنرهای ترسیمی ( طراحی و نقاشی )
چهارم: هنرهای تجسمی ( عکاسی ، گرافیک و… )
پنجم: ادبیات
ششم : هنرهای نمایشی ( تئاتر، اجرای زنده )
هفتم: سینما
اما شاید با پیشرفت زمان و مدرن شدن جامعه دیگر نتوان فقط متکی به این هفت شاخه بود و وقت آن رسیده که هنرهای هشتم، نهم و حتی دهم مانند آشپزی، هنر انیمیشن و بازیهای رایانهای، هنر تبلیغات و رسانه و امثال این نیز بوجود آید.
ارزش هنر و هنرمند
در مورد سنجش و معیاری برای تشخیص آثار هنری از غیرهنری باید گفت که اگر یک اثر از سوی فیلسوفان، منتقدان، نظریهپردازان در کل جامعه هنر به عنوان یک اثر هنری مورد قبول قرار گیرد دارای ارزش میشود وگرنه هیچ ارزش هنری ندارد. ولی مگر نه اینکه هنر و هنرمند در خلق آثار باید آزاد باشد پس نمیتوان معیاری مشخص برای آن ایجاد کرد. در واقع یک اثر زمانی هنری شناخته میشود که هویت و حرفی برای گفتن داشته و احساسات مخاطبان خود را برانگیخته و با ماندگاریش فرهنگ ساز شود.