جواب به سوالات و فعالیت درس اول نگارش هشتم ( پاسخ ها به صورت گام به گام )
پاسخگویی به سوالات درس اول کتاب نگارش هشتم پس از تفکّر و طرّاحی نقشه ذهنی، بنویسیم صفحات ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴ با دانشچی همراه باشید.
جواب سوالات نگارش هشتم درس اول پس از تفکّر و طرّاحی نقشه ذهنی، بنویسیم ( پاسخ گام به گام )
فعالیتهای نگارشی درس اول
نوشته زیر با چاشنی طنز نوشته شده است. این نوشته را بخوانید و ساختمان آن را مشخّص کنید.
موضوع: 📗 پاسخ: ضرورت بازنویسی
بخش آغازین:
معمولاً آثار نویسندگان بزرگ، چند بار پیشنویس میشوند و نویسندهها هم تأیید میکنند که پیشنویس اول، لازم نیست حتماً بینقص باشد.
بخش میانی:
بند اول: بسیاری از نویسندهها خیلی رک و پوستکنده به شما خواهند گفت که اولین پیشنویس اثرشان، جنایتی در حق بشریت است. اما آنها به هر حال این پیشنویس اول را مینویسند، چون هیچکس نمیتواند بدون نوشتن پیشنویس اول، نسخه یا پیشنویس دومی بنویسد.
بند دوم: اکثر نویسندهها در دو حالت متفاوت، کار میکنند: حالت خلّاق و حالت ویرایشی.
حالت خلّاق: در این حالت شما به خودتان اجازه امتحان کردن کارهای جدید را میدهید و در عین حال به این مسئله آگاهید که این کارها ممکن است درست باشد و یا ممکن است نادرست باشد. مزخرف نوشتن در حالت خلّاق، اشکالی ندارد. پس سعی کنید وقتی خلّاق هستید، کمی در نوشتن، بیپروا باشید.
بند سوم: حالت ویرایشی: در حالت ویرایشی، هدف شما جمع و جورکردن افتضاحی است که در حالت خلّاق به بار آوردهاید. در این حالت، شما آنچه را نوشتهاید، جوری بازنویسی و اصلاح میکنید که معنی بدهند.
بند چهارم: خشکی قلم و ناتوانی در نوشتن، زمانی اتفاق میافتد که نویسنده سعی میکند، همزمان در دو حالت خلّاق و ویرایشی بنویسد. هرگز این کار را نکنید. این کار مثل این است که موقع رانندگی یک پا را روی گاز بگذارید و با پای دیگر ترمز بگیرید. کمی نوشتن و بعد کمی ویرایش کردن اشکالی ندارد؛ همانطور که از قدیم گفته اند: اول بنویس؛ بعد درستش کن.
بند پنجم: به خودتان اجازه دهید، پیشنویس اولیه بدی بنویسید و این جمله را روی یک تکه کاغذ بنویسید: «من اختیار تام دارم که یک پیشنویس چرند بنویسم؛ چون پیشنویس اکثر نویسندهها چرند هستند؛ نوبت به اصلاح که رسید؛ درستش میکنم.»
بخش پایانی:
پس اولین کاری که به عنوان یک نویسنده، انجام میدهید، باید این باشد که به خودتان اجازه نوشتن یک پیشنویس اولیه را بدهید.
اکنون پس از انتخاب موضوع دلخواه، سفر نوشتن را آغاز کنید. با توجّه به نقشۀ نوشتن که در درس آموختید، به سمت مقصد حرکت کنید.
📗 پاسخ: موضوع: یک روز بارانی
بخش آغازین:
من عاشق باران و بوی خاک نمخورده هستم. روزهایی که هوا ابر میشود، من چشم به آسمان میدوزم و منتظر آغاز باران میشوم تا به خیابان بروم، بیهدف قدم بزنم و از نوازش باران لذت ببرم.
بخش میانی:
بند اول: امروز هوا ابر بود. چشم به آسمان دوخته بودم و منتظر باران بودم. ابرهای سیاه درهم گره خورده بودند و روشنایی روز را تیره کرده بودند. پرندهها بیتوجه به این ابرهای گرهخورده در آسمان پرواز میکردند و به این طرف و آن طرف میپریدند.
بند دوم: حتی درختان و گلها هم حال و هوای دیگری داشتند. انگار بیصبرانه منتظر باریدن آسمان بودند. انگار ذوق باریدن در تکتک برگهای آنها دیده میشد. طاقتم تمام شد و به خیابان رفتم. گفتم کمی قدم بزنم تا شاید دل آسمان به حال این منتظران سوخت و باریدن گرفت.
بند سوم: مقصدم را پارک نزدیک خانه در نظر گرفتم و به سمت آن حرکت کردم. بوی نم و رطوبت را از آسمان حس میکردم. از هوا، بوی شمال احساس میشد. ناگهان بیاختیار دلتنگ دریا و آرامش ساحلش شدم. هنوز به ورودی پارک نرسیده بودم که باران شروع شد.
بند چهارم: اول نمنم میبارید. سرم را بلند کردم تا قطرههای باران به صورتم برخورد کنند. این حس را خیلی دوست داشتم. نفسهای عمیق میکشیدم تا بوی باران و خاک نمزده تا مغز استخوانم نفوذ کند. قدم زدم و در دل خود باریدن باران را به درختان و گلها تبریک گفتم.
بند پنجم: باران کمکم شدید شد. و من خوشحال و خندان تمام مسیر پارک را میدویدم. همه به زیر یک سقف پناه برده بودند تا خیس نشوند. اما من قصد پناه گرفتن نداشتم. میخواستم تا جایی که میتوانم از باران لذت ببرم.
بخش پایانی:
امروز بارانی من هم گذشت. نمیدانم چند روز دیگر باید صبرکنم تا دوباره باران ببارد و دوباره روح و جسم مرا شستشو دهد. اما میدانم باز هم با باریدن باران به خیابان میروم و تا پایان آن، همانجا خواهم ماند.
درستنویسی
جملههای زیر را ویرایش کنید:
این موضوع را تلفناً به دوستم گفتم.
📗 پاسخ: این موضوع را تلفنی به دوستم گفتم.
برای حفظ میهن جاناً و مالاً باید تلاش کرد.
📗 پاسخ: برای حفظ میهن با جان و مال باید تلاش کرد.
تصویرنویسی: انشای آزاد
یکی از دو تصویر زیر را انتخاب کنید و دربارۀ آن بنویسید. پس از اینکه نوشتهتان را در کلاس خواندید، دوستان شما باید تشخیص دهند که انشای شما، مربوط به کدام تصویر است.
تصویر بالا
📗 پاسخ: خانههایی از جنس خشت و گل که زندگی را از لابهلای کاهگل آن میتوان حس کرد. فصل پاییز است و همهجا یکرنگ شده. رنگ برگ درختان و کاهگل خانهها و کوههای پشت خانهها. همه جا یکرنگ است. به رنگ طبیعت. حصار خانهها و درب و پنجره آنها چوبی است.
صاحب یکی از خانهها از این یکرنگ بودن همه چیز خسته شده بود و تصمیم گرفت رنگی شاد و متفاوت را به چشمانشان هدیه کند. او دیوار و پنجره خانهاش را با آبی فیروزهای رنگآمیزی کرد و به فکر افتاد که دیوارها را نیز به رنگ آبی آسمانی درآورد. تفاوت چشمگیر و زیبا بود.
سقفهای خانهها از تیر چوبی که با کاه پوشیده شده است، ساخته شدهاند، گاهی شیروانی و گاهی صاف است. زندگی در این پاییز رنگارنگ جریان دارد.
تصویر پایین
📗 پاسخ: هوا سرد است و سرما را از مشاهده درختان میتوان دریافت. همگی لباس برگ را از تن خود به در آوردهاند و آرام و ساکت به خواب زمستانی فرو رفتهاند. خانههای روستا داخل یک قلعه قرار دارند. همه خانهها کنار یکدیگر جمع شدهاند و درختان را در آغوش کشیدهاند.
بالکنها خالی، حیاطها خالی و همه از سرما به داخل خانه پناه برده بودند. بوی چوب و هیزم که برای گرم کردن افراد خانه میسوختند به مشام میرسید و دود آنها به آرامی از دودکش خانهها خارج میشد و در فضای سرد آسمان گم میشد.
در این روستا راهپلهای برای دسترسی به پشتبام منزل وجود ندارد و نردبانهای بلند چوبی این وظیفه را به عهده دارند تا ساکنین را به پشتبام برسانند. دربهای چوبی قلعه و خانهها صدای خوش زندگی ساده روستایی را به گوش ما میرساند.
جواب درسهای بعدی نگارش هشتم دانلود PDF کتاب نگارش هشتم