آشنایی با شعر گردانی مگر دیده باشی که در باغ و راغ نگارش دهم صفحه ۹۷
در این پست، معنی و مفهوم شعر مگر دیده باشی از سعدی را برای شما دوستان عزیز آماده کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.
شعر مگر دیده باشی که در باغ و راغ
مگر دیده باشی که در باغ و راغ
بتابد به شب کرمکی چون چراغ
یکی گفتش ای کرمک شب فروز
چه بودت که بیرون نیایی به روز؟
ببین کاتشی کرمک خاکزاد
جواب از سر روشنایی چه داد؛
که من روز و شب جز به صحرا نیم
ولی پیش خورشید پیدا نیم
«بوستان باب سوم»
معنی واژه ها
مگر: احتمالا
باغ و راغ: باغ و صحرا
کرمک: کرم کوچک
کاتشی: که آتشی
کاتشی کرمک: کرم کوچکی که همچون آتش است
خاک زاد: زاده شده از خاک
نیَم: نیستم
بازگردانی شعر
احتمالا در باغ ها و صحراها دیده ای که شب هنگام کرم های کوچکی معروف به کرم شب تاب اند، مانند چراغی در شب می تابند و اطرافشان را روشن می کنند. به یکی از این کرم هایی که می تابید گفتم: چرا روزها بیرون نمی آیی و نمی تابی (فقط شب ها هستی)؟
توجه کن که این کرم کوچکی که مانند آتش است و از خاک پرورش پیدا کرده چه جواب عاقلانه ای به من داد؛ (او گفت:) من هم روز ها در صحرا هستم هم شب ها؛ اما روزها که خورشید در آسمان است و هوا روشن، عظمت و بزرگی خورشید آنچنان است که من با نور کمم در برابر آن دیده نمی شوم.
مفهوم شعر
مَثل کرم شب تاب و خورشید مَثل انسان و خداست. ما انسان ها هرچقدر هم در زندگی بدرخشیم و موفقیت های بسیار کسب کنیم، یا در شرایط بحرانی که کاری از دست کسی بر نمی آید ما روشن کننده امید دیگران و یاری کننده آنها باشیم، بازهم نیازمند به پروردگارمانیم و هر آنچه داریم از اوست. تمام خوبی های ما در برابر الطاف او هیچ است.
اوست که خالق قدرتمند و با عظمت است و اظهار وجود در برابر او شایسته نیست.
پیشنهادی: مختصر درباره زندگینامهی سعدیاختصاصی-دانشچی