درباره معنی گنج حکمت فارسی دهم پیرایه خرد
با معنا و مفهوم گنج حکمت پیرایه خرد از کتاب فارسی دهم صفحه ۱۷ آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.
معنی گنج حکمت پیرایه خرد
در برکهای کوچک سه ماهی زندگی میکردند: دو تا از آنها دوراندیش و محتاط بودند، یکی ناتوان.
اتفاقاً، روزی دو ماهیگیر از کنار برکه میگذشتند [ماهیها را دیدند] و با یکدیگر قرار گذاشتند که دام بیاورند و آنها را صید کنند. ماهیان این سخن را شنیدند. یکی از آنها که خیلی بااحتیاط و دوراندیش بود و بارها مورد حمله روزگار ستمگر قرار گرفته بود، سریع دست به کار شد [و چارهاندیشی کرد] و از قسمتی که آب داخل برکه میشد، فوراً بیرون رفت. در این هنگام، ماهیگیران رسیدند و هر دو طرف برکه را محکم بستند.
ماهی دوم هم که دارای عقل و تجربه بود، با خود گفت: «غفلت کردم [که زود اقدام به فرار نکردم] و سرانجام کار غافلان گرفتار شدن است، حالا وقت به کار بردن حیله است، هرچند که چارهاندیشی وقتی که بلا نازل شده زیاد فایده ندارد؛ ولی عاقل هیچوقت از استفاده و بهره بردن از دانش ناامید نمیشود و برای دفع حیله دشمن صبر کردن را جایز نمیداند. حالا وقت استقامت مردان و روز فکر کردن عاقلان است.» پس خودش را به مردن زد و مثل ماهیان مرده بر روی آب آمد. ماهیگیر او را از روی آب برداشت و چون به نظرش آمد مرده است، به کناری انداخت. ماهی هم از فرصت استفاده کرد و با ترفندی خودش را در جوی آب انداخت و فرار کرد و زنده ماند.
و ماهی سوم که هنوز در حال غفلت به سر میبرد و ناتوانی در کارهایش نمایان بود، سرگشته و حیران و از خودبیخود به این طرف و آن طرف و بالا و پایین میرفت تا اینکه در دام ماهیگیران گرفتار شد.
قلمرو زبانی
آبگیر: برکه ـ حازم: بااحتیاط ـ عاجز: ناتوان ـ از قضا: اتفاقاً ـ صیّاد: ماهیگیر ـ میعاد: قرار ـ دستبرد: هجوم و حمله ـ زمانه: روزگار ـ جافی: ستمگر ـ سبک: سریع ـ روی به کار آورد: دست به کار شد، اقدام کرد ـ جانب: طرف ـ آب در میآمد: آب داخل میشد ـ برفَوْر: فوراً، سریع ـ پیرایه: زینت ـ ذخیرت: ذخیره ـ تجربت: تجربه ـ بیبهره: بینصیب ـ فرجام: عاقبت ـ حیلت: چارهاندیشی ـ مکاید: حیلهها ـ صواب نبیند: جایز نمیداند ـ صورت شد: به نظر آمد ـ افعال: کارها ـ پایکشان: ناتوان ـ فراز: بالا ـ نشیب: پایین
قلمرو ادبی
زمانه جافی ← تشخیص
روی به کار آوردن ← کنایه از اقدام کردن
پیرایه خرد ← تشبیه
ذخیرت تجربت ← تشبیه
جان به سلامت بردن ← کنایه از نجات یافتن
پایکشان ← کنایه از سستی و کُندی
چپ و راست ← تضاد
فراز و نشیب ← تضاد