مختصر درباره زندگی نامه امیرخسرو دهلوی
شاعر بزرگ پارسی حکیم ابوالحسن یمینالدین بن سیفالدین محمود که به امیرخسرو دهلوی شهرت دارد در سال ۶۳۲ خورشیدی در پتیالی هندوستان چشم بر جهان گشود. وی به زبانهای سانسکریت، فارسی، ترکی و عربی تسلط داشت و به وی لقب سعدی هند داده بودند. تخلص او ابتدا سلطانی و بعد به طوطی تغییر یافت.
این شاعر بزرگ در موسیقی نیز حرفی برای گفتن داشت که سبک قوالی را نیز به او نسبت میدهند.
زندگی نامه امیرخسرو دهلوی
پدر دهلوی امیر سیفالدین محمود یکی از امرا، میرزاده و افسران اهالی لاچینِ هزاره در نواحی بلخ بود که در زمان حمله مغول به هندوستان فرار و در آنجا با زنی اهل دهلی ازدواج نمود و به دربار شمسالدین التتمش، پادشاه دهلی وارد شد. امیرخسرو مانند پدر که سمت امیرالامرایی داشت در دربار، بزرگی و سروری یافته بود و زمانی در درگاه جلالالدین فیروز شاه جایگاهی داشت و لقب امیری گرفت.
او با یادگیری زبان و ادب فارسی دوران کودکی و نوجوانی خود را در دهلی گذراند. سپس در محضر شیخ نظامالدین محمد بن احمد دهلوی معروف به نظام الدین اولیا یکی از بزرگترین و مشهورترین مشایخ و عارفان دوران شاگردی کرد. امیرخسرو با وجود این که همیشه در خدمت پادشاهان و فرمانروایان بود همیشه به شیخ احترام میگذاشت. او توسط شیخ توانست با حسن دهلوی آشنا شود که دو دوستی عمیقی بین آنها ایجاد شد.
امیر خسرو سال ۷۰۴ در بمبئی دار فانی را وداع گفت و نزدیک آرامگاه شیخ به خاک سپرده شد.
آثار امیرخسرو دهلوی
آثار منظوم فارسی امیر خسرو دهلوی عبارتند از:
– دیوان امیر خسرواین دیوان دارای پنج دفتر است:
۱- تحفةالصّغر: سرودههای شانزده تا نوزده سالگی که شامل غزلها، ترجیعبندها، قصیدهها و زندگینامه شاعر در آن ایام است.
۲- وسطالحیوة: سروده های وی از بیست تا حدود ۳۲ سالگی است که از قطعهها، غزلها، رباعیها، قصیدهها، ترجیعبندها تشکیل شده. قصیدههای سروده شده در این دیوان در ستایش علاء الدّین محمّد، معزّالدّین کیقباد و نظامالدین اولیاء میباشد.
۳- غرّةالکمال: شامل سرودههای وی از ۳۴ تا ۴۳ سالگی است و دارای قطعهها، قصیدهها، ترجیعبندها میباشد
۴- بقیة نقیّه: سرودههای دوران پیری او که شامل یک مثنوی کوتاه، رباعیها، قصیدهها، ترجیعبندها میباشد در این دفتر است. همچنین مدایحی درباره علاءالدّین محمدشاه، پسر او، مرثیهای در مرگ محمدشاه و برخی دیگر از امیران در این دیوان وجود دارد.
۵- نهایةالکمال: سرودههای واپسین سالهای حیات شاعر و مرثیه سلطان قطبالدین مبارکشاه و قصیدههایی در ستایش سلطان غیاثالدین در این دفتر دیده میشود.
– دیوان غزلیات
– هشت بهشت
– ثمانیه خسرویه
– مطلعالانوار
– آیینه سکندری
– شیرین و خسرو
– مجنون و لیلی: در سال ۱۲۹۹ نوشته شده سومین منظومه امیر خسرو دهلوی است.
– آیینه سکندری
از دیگر منظومهها و تصنیفهای امیر خسرو دهلوی به مواد زیر میتوان اشاره نمود:
- قرانالسعدین
- مفتاحالفتوح
- مثنوی دولرانی و خضرخان
- سه شاهزاده سرندیپ
- نه سپهر
اشعار
صبا نو کرد باغ و بوستان را
پیاله داد نرگس ارغوان را
به خط سبز، صحرا نسخه برداشت
سواد روشن دارالجنان را
سحرگاهان چکید از قطره ابر
گلوتر گشت مرغ صبح خوان را
مزاج از قطره ها خشک کرد نرگس
چو بیماری که یابد ناردان را
بنفشه کوژ پیش سر گویی
تواضع می کند پیر و جوان را
مگر بوسی نمی خواهد ز سوسن
که غنچه تنگ می گیرد دهان را
الا ای بلبل آخر بانگ بر زن
که سوسن گرد می نارد زبان را
نگارا بلبل اینک می کند بانگ
روان کن در چمن سرو روان را
مرا گفتی مبین در من به گل بین
به گل نسبت مکن روی چنان را
جوانی می رود از دست بر باد
برو لنگر بنه رطل گران را
گل اندک عمر و چندان باد در سر
چگونه خنده ناید گلستان را
خوش خلعتی است جسم ولی استوار نیست
خوش حالتی است عمر ولی پایدار نیست
خوش منزلی است عرصهٔ روی زمین دریغ
کانجا مجال عیش و مقام قرار نیست
دل در جهان مبند که کس را ازین عروس
جز آب دیده خون جگر در کنار نیست
غره مشو ز جاه مجازی به اعتبار
کاین جاه را به نزد خدا اعتبار نیست
زنهار اختیار مکن بهر منزلی
کانجا بدست هیچکس اختیار نیست
من که به حکم تو درین کارگاه
از عدم این سو ، زدهام بارگاه
به که چو آوردی و بازم بری
هم به سوی خویش فرازم بری
سر مرا چون همه دانندهای
باز رهانم که رهانندهای
گر چه تن من ز پی سوز راست
رحمت تو از پی این روز راست
از عمل خود چو نشینم خجل
ذیل کرم پوش برین تنگ دل
زمانه شکل دگر گشت و رفت آن مهربانیها
همه خونابه حسرت شدست آن دوست گانیها
عزیزانی که از صبحت گران تر بوده اند از جان
چو بر دلها گران گشتند بردند آن گرانیها
نشان همدمان جایی نمی بینم، چه شد آری
زمانه محو کرد از سر دگر ره آن گرانیها
کنون در کنج مهمان زمین اند آنکه دیدستی
پریرویان زیور کرده را در میهمانیها
چو مشک ما همه کافور شد از سردی عالم
جوانان را ز ما دل سرد شد کو آن جوانیها
وگر سوزیم در عالم کسی دلسوز ما نبود
زبس کز مهربانان رفت سوز مهربانیها
مخند، ای کامران عشق، بر تلخی عیش من
که من هم داشتم اندازه خود کامرانیها
کسی کامروز در شادیست فردا بینیش در غم
نوید ماتم غم دان نوا و شادمانیها
به نقد خوشدلی مفروش ده روز حیات خود
که خواهد رایگان رفتن متاع کامرانیها
غم آرد یاد شادیهای رفته در دل خسرو
چو یاد تندرستی و زمان شادمانیها
اختصاصی_دانشچی