خانه » عربی » ترجمه درس هشتم عربی دهم ” صِناعَةُ التَّلميعِ “

ترجمه درس هشتم عربی دهم ” صِناعَةُ التَّلميعِ “

ترجمه و معنی درس هشتم عربی دهم نظری صفحه ۸۹

ترجمه درس هشتم عربی دهم

در ادامه با ترجمه و معنی درس هشتم از کتاب عربی دهم رشته های رياضی – فيزيک و علوم تجربی با عنوان صِناعَةُ التَّلميعِ في الْأَدَبِ الْفارِسيِّ آشنا می‌شوید. با دانشچی همراه باشید.

ترجمه درس ۸ عربی دهم

صِناعَهُ التَّلمیعِ فی الْأَدَبِ الْفارِسیِّ: آرایه دو زبانگی (صنعت تلمیع) در ادبیات فارسی

إنَّ اللُّغَهَ الْعَرَبیَّهَ لُغَهُ الْقُرآنِ وَ الْأَحادیثِ وَ الْأَدعیَهِ فَقَد اسْتَفادَ مِنهَا الشُّعَراءُ الْإیرانیّونَ وَ أَنشَدَ بَعضُهُم أَبیاتاً مَمزوجَهً بِالْعَرَبیَّهِ وَ الْفارِسیَّهِ وَ سَمَّوها بِالْمُلَمَّعِ؛

ترجمه: بی تردید زبان عربی زبان قرآن، احادیث و دعاها است که شاعران ایرانی از آن بهره بردند (استفاده کردند) و بعضی از ابیات خود را آمیخته با عربی و فارسی سرودند و آن را تلمیع (دوزبانگی) نامیدند.

لِکَثیرٍ مِنَ الشُّعَراءِ الْإیرانیّینَ مُلَمَّعاتٌ، مِنهُم حافِظٌ الشّیرازیُّ وَ سَعدیٌّ الشّیرازیُّ وَ جَلالُ الدّینِ الْمَعروفُ بِالْمَولَویِّ.

ترجمه: بیشتر شاعران ایرانی تلمیعات دارند؛ از جمله حافظ شیرازی، سعدی شیرازی و جلال الدین مشهور به مولوی.

مُلَمَّعُ حافِظٍ الشّیرازیِّ لِسانِ الْغَیبِ

ترجمه: ملمّع حافظ شیرازی (ملقّب به) لسان الغیب

۱- از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه

إنّی رَأَیتُ دَهْراً مِنْ هَجْرِکِ الْقیامَه

ترجمه: با خون دل نامه‌ای برای یار نوشتم که:

“دوری تو برایم قیامت است.” (روزگار را در دوری تو همچون قیامت می بینم.)

line

۲- دارم من از فِراقش در دیده صد علامت

لَیْسَتْ دُموعُ عَینی هٰذی لَنا الْعَلامَه؟

ترجمه: صدها نشانه از درد فراق او در چشمانم دارم،

آیا اشک‌ چشمانم گواه این درد نیست؟

line

۳- هر چند کازمودم از وی نبود سودم

مَنْ جَرَّبَ الْمُجَرَّب حَلَّتْ بِهِ النَّدامَه

ترجمه: بارها او را آزمودم اما سودی نداشت

کسی که آزموده را دوباره بیازماید، پشیمان می‌شود.

line

۴- پرسیدم از طبیبی احوالِ دوست گفتا

فی بُعْدِها عَذابٌ فی قُربِهَا السَّلامَه

ترجمه: از طبیبی درباره یار پرسیدم، گفت:

“دوری از او عذاب و نزدیکی به او سلامت و آرامش است.”

line

۵- گفتم ملامت آید گر گِرد دوست گردم

وَاللّٰه ما رَأَیْنا حُبّاً بِلا مَلامَه

ترجمه: گفتم اگر به دنبال یار باشم، سرزنش خواهم شد

به خدا قسم که عشق بدون سرزنش ندیده‌ایم.

line

۶- حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین

حَتّیٰ یَذوقَ مِنْهُ کَأْساً مِنَ الکَرامَه

ترجمه: حافظ چون عاشقی آمد که جان شیرینش را فدای جامی کند

تا جرعه‌ای از لطف و کرامت (یار) بنوشد.

مُلَمَّعُ سَعدیٍّ الشّیرازیّ

ملمّع سعدی شیرازی

۱- سَلِ الْمَصانِعَ رَکْباً تَهیمُ فِی الْفَلوَاتِ

تو قدرِ آب چه دانی که در کنارِ فُراتی

ترجمه: از آب انبارها درباره سوارانی که در بیابان ها تشنه اند، بپرس؛

تو که در کنار فرات هستی، قدر آب را نمی‌دانی.line

۲- شبم به روی تو روزست و دیده‌ام به تو روشن

وَ إنْ هَجَرْتَ سَواءٌ عَشیَّتی و غَداتی

ترجمه: شب من با دیدن تو روز است و چشمانم با تو روشن می‌شود

واگر مرا ترک کنی، شب و روز برایم یکسان است.

line

۳- اگر چه دیر بماندم امید بر نگرفتم

مَضَی الزَّمانُ وَ قَلبی یَقول إنَّکَ آتی

ترجمه: گرچه مدت‌ها منتظر ماندم، اما امیدم را از دست نداده‌ام

زمان گذشت و قلبم می‌گوید که تو خواهی آمد.

line

۴- من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم

اگر گِلی به حقیقت عَجین آب حیاتی

ترجمه: من انسانی به زیبایی تو نه دیده‌ام و نه شنیده‌ام

اگر گِلی حقیقتاً با آب حیات سرشته شده باشد، آن تو هستی.

line

۵- شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد

وَ قَدْ تُفَتَّشُ عَینُ الْحَیاهِ فِی الظُّلُماتِ

ترجمه: شبان تاریک من امید به صبح روی تو دارد

گاهی در تاریکی‌ها چشمه زندگی جستجو می‌گردد.

line

۶- فَکَمْ تُمَرِّرُ عَیشی وَ أَنتَ حامِلُ شَهْدٍ

جواب تلخ بدیع است از آن دهان نباتی

ترجمه: چقدر زندگی‌ام را تلخ می‌کنی، درحالیکه خودت حامل شهد و عسل هستی،

جواب تلخت نیز از آن دهان چون نبات شیرین است.

line

۷- نه پنج روزۀ عمرست عشق روی تو ما را

وَجَدْتَ رائِحَهَ الْوُدِّ إنْ شَمَمْتَ رُفاتی

ترجمه: عشق به تو برای ما یک عمر است، نه فقط پنج روز

اگر خاک قبر مرا ببویی، بوی عشق را خواهی یافت.

line

۸- وَصَفْتُ کُلَّ مَلیحٍ کَما تُحِبُّ وَ تَرْضیٰ

محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی

ترجمه: هر با نمکی را آن‌گونه که دوست داری و می‌پسندی توصیف کردم

اما درباره تو چه ستایشی کنم که فراتر از صفاتی.

line

۹- أَخافُ مِنکَ وَ أَرْجو وَ أَسْتَغیثُ وَ أَدنو

که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی

ترجمه: از تو می‌ترسم و به تو امید دارم، پناه می‌برم و نزدیک می‌شوم

تو هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی.

line

۱۰- ز چشم دوست فتادم به کامۀ دل دشمن

أَحِبَّتی هَجَرونی کَما تَشاءُ عُداتی

ترجمه: از چشم دوست افتادم و به کام دل دشمن

عزیزانم، مرا ترک کردند، همان‌گونه که دشمنانم می‌خواهند.

line

۱۱- فراقنامۀ سعدی عجب که در تو نگیرد

وَ إنْ شَکَوْتُ إلَی الطَّیرِ نُحْنَ فِی الْوُکَناتِ

ترجمه: عجیب است که نامه فراق سعدی در تو اثری نمی گذارد

حتی اگر به پرندگان شکایت برم، در لانه هایشان شیون کنند.

 

اختصاصی-دانشچی

ترجمه درس هفتم عربی ۱۰
ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *