انشا دانش آموزی درباره پنجره رو به خیابان
انشا با موضوع پنجره رو به خیابان به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا پنجره رو به خیابان
پنجرهای که به خیابان باز میشود همیشه برای من دنیایی پر از رازها و داستانهای ناگفته بوده است. این پنجره نه تنها یک شیشه و چهارچوب چوبی نیست، بلکه پلی است که مرا به بیرون از خانه، به دنیای پر از زندگی و حرکت متصل میکند. هر روز، وقتی که پشت پنجره مینشینم و به خیابان خیره میشوم، احساس میکنم که یک تماشاچی هستم؛ یک تماشاچی ساکت و بیصدا که داستان زندگی مردمی را میبیند که در این خیابان جریان دارد.
خیابان ما خیلی شلوغ نیست، اما پر از اتفاقات کوچک و بزرگ است. هر روز صبح، اولین چیزی که از پشت پنجره میبینم، عابران پیاده هستند. برخی از آنها با عجله به سمت کار خود میروند، سرشان پایین و فکرهایشان مشغول. بعضی دیگر آهسته قدم میزنند، شاید در حال فکر کردن به چیزی باشند یا شاید فقط از هوای تازه لذت ببرند. از پشت این پنجره، متوجه میشوم که هر کدام از این افراد داستان خاص خود را دارند؛ داستانی که من هیچگاه نمیتوانم به طور کامل درک کنم.
در بعد از ظهرها، خیابان بیشتر به یک فضای بازی برای بچههای محله تبدیل میشود. صدای خندهها و جیغهای شادی آنها فضای کوچه را پر میکند. من از پشت پنجره به آنها نگاه میکنم و گاهی دلم میخواهد که به آنها بپیوندم و همراهشان بازی کنم. اما از طرفی هم، تماشای آنها از دور یک لذت خاص دارد؛ لذتی که باعث میشود خودم را یک قدم از دنیای بیرون عقب بکشم و فقط یک ناظر باشم.
شبها، خیابان آرامتر و خاموشتر میشود. چراغهای خیابان روشن میشوند و سایههای بلند در گوشه و کنار خیابان نقش میبندند. در این لحظات، خیابان برایم به یک نقاشی بزرگ تبدیل میشود. گاهی اوقات ماشینها با سرعت از خیابان عبور میکنند و صدای لاستیکهایشان روی آسفالت سکوت شب را میشکند. این صداها هر چند کوتاه هستند، اما حس زنده بودن را به خیابان برمیگردانند.
گاهی فکر میکنم که این پنجره شبیه به یک کتاب است که هر روز یک صفحه جدید از آن ورق میخورد. هر روز، با نگاه کردن به خیابان، چیزهای جدیدی یاد میگیرم. از شادیها و غمهای مردم، از عجلهها و توقفها، و از لحظاتی که پر از زندگی هستند، حتی اگر برای دیگران ناچیز به نظر برسند.
این پنجره به من یاد داده است که زندگی در حرکت است؛ حتی اگر ما در لحظهای متوقف شویم و به تماشا بنشینیم، دنیای بیرون همچنان پیش میرود. پنجرهام، هرچند کوچک، به من کمک میکند که به بیرون از دنیای خودم نگاه کنم و از آنچه در اطرافم میگذرد الهام بگیرم.
گفت و گوی خیالی در و پنجرهانشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی