انشا دانش آموزی درباره قطع درختان
انشا با موضوع قطع درختان به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
انشا درباره قطع درختان
طبیعت یکی از زیباییهای انکار ناپذیر دنیا است. هر انسانی خسته از زندگی ماشینی و پر تلاطم، به طبیعت پناه میبرد تا ذهن خود را از هیاهوی اطرافش رها سازد و نفسی تازه کند، برای ارتقا زندگی الکترونیک و مکانیزه پیش رویش. گویی انسان برای رسیدن به ارامش به اصل نقطهای که از آن برخاسته نیاز دارد.
طبیعت شامل کوهها، درهها، دریاها، جنگلها و کویرهاست. هر کدام جادوی شگفت انگیز خود را دارند. بسته به روحیه انسانها هر کدام میتوانند خاطره ساز شوند. بیشک یکی از پر جاذبهترین اجزای طبیعت را درختان، تشکیل میدهند. تنوع درختان به قدری زیاد است که هر کدام علاوه بر ایجاد پوششی شگفت انگیز، کارایی خاصی ایجاد میکنند. برخی از درختان مختص به آب و هوای شرجی و استوایی و برخی مختص آب و هوایی سرد و کوهستانی و برخی مختص به آب و هوای معتدل هستند. برخی نیاز به آب زیاد دارند و برخی در محیطهای خشک پرورش میابند.
آنچه امروزه نگران کننده است عوامل مختلفی هستند که به هر صورت، باعث از بین رفتن این زیباییهای طبیعت، یعنی درختان میشوند. رشد جمعیت و نیاز به محیط زندگی، باعث قطع درختان و از بین بردن درختان زیادی شد. از طرفی تجمل گرایی زندگی انسانی و استقبال از تجمل گرایی و ساخت لوازم لوکس و راحت باعث شد درختان بیشتری به ورطه نابودی کشیده شوند. نکته بدتر اینکه به دلیل طبیعی بودن و بهایی که باید برای از بین بردن آنها پرداخت شود، وسایلی که از چوب درختان ساخته میشوند تبدیل به نماد مرفه بودن شدند و هر چه مرغوبیت چوب استفاده شده بیشتر باشد و چوب کمیابتر باشد، قیمت وسایل ساخته شده از آنها بیشتر میشود. یک بخشی از درختان به این بهانه قطع میشوند.
یک بخش دیگر به خاطر تغییر اکوسیستم و آب و هوای جوی به طور ناخواسته از بین میروند. مثلا آتشسوزیهایی که بر اثر بالا رفتن دما و یا وزش بادهای شدید، نفس این زیبا رویان نفس ساز را بیرحمانه میگیرد و آنها را در کام آتش میسوزاند و خاکستر میکند. سیلهای شدیدی که ریشههایشان را از دل زمین در میآورند و با خود میبرند. گویی روحهایی آرام هستند که رقصان به حرکت در میآیند و دیگر مجالی برای دمیدن اکسیژن، در جان طبیعت را ندارند.
گاهی مامن و پناه حیوانات و پرندگان میشوند و حافظ آنها، و نبودشان آرامش موجودات ساکن در آنها را نیز به مخاطره میاندازد. کاش انسانها دست از خود خواهی بردارند. کاش برای تامین رفاه و تجدد خود بیرحمانه همه چیز را به نابودی نکشانند. کاش به خاطر برق نگاهشان از دیدن رسیدن به خواستههایشان، وجود سایر موجودات را به تاریکی تبدیل نکنند. کاش هر انسانی برای به یادگار گذاشتن چیزی بعد از خود، کاشتن یک درخت را انتخاب کند. درختی که جان میبخشد و روح. فقط یک چیز را نمیدانم!! این که شهرهای بزرگ به چه تعداد درخت نیاز دارند تا اکسیژن در هوایشان به حد نرمال برسد و ریههای خسته ساکنان را جلا بخشد!!!!
بیشتر بخوانید: انشا درباره درختکاریانشا اختصاصی _ نویسنده: مهتا قیدی