انشای دانش آموزی با موضوع اگر یک روز نامرئی بودم
انشا با موضوع اگر یک روز نامرئی بودم به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا اگر یک روز نامرئی بودم
زمانی که خواب بودم، حشرهای کوچک مرا نیش زده است. او آنقدر کوچک بوده که من نمیتوانستم ببینمش. به این فکر افتادم که اگر من نیز یک روز نامرئی بودم، چه اتفاقهایی میافتاد؟
احتمالا کارهای بامزه و خندهدار بسیاری انجام میدادم. شاید برخی از همکلاسیهایم را میترساندم تا دیگر، بقیه را اذیت نکنند.
روز نامرئی من به این صورت است. از خواب بیدار میشوم. خوراکیهایی که برای صبحانه ممنوع هستند را میخورم. میتوانم بدون لباس فرم به مدرسه برم، زیرا کسی من را نمیبیند. وقتی به مدرسه رسیدم، مستقیم به کلاس خود میروم. زمانی که همه دانشآموزان آمدند، ماژیک را برمیدارم و آن را به تخته میکوبم تا توجهشان را جلب کنم. سپس روی تخته مینویسم که از فصل اول کتاب فارسی، رونویسی کنند زیرا معلم میخواهد ببیند. آنها که متعجب شدهاند، این کار را انجام میدهند. در نتیجه سکوت به جای صحبت و همهمه، در کلاس فرمانروایی میکند. پس از آن به سراغ دفتر مدیر میروم. او معمولا در اتاقش حضور ندارد. لیست انضباط سال را پیدا میکنم و با خود میبرم. این گونه او نمیتواند انضباط کسی را کم کند. البته امیدوارم این مسئله فرصت خوبی برای دانشآموزان باشد تا دیگر خطایی نکنند. پس از گذشت نصف زمان کلاسهای درس، زنگ تفریح را به صدا در میآورم تا همه یک زنگ تفریح اضافه داشته باشند و بیشتر استراحت کنند. اگر ناظم متوجه میشد که کار من است، باید تمام وسایلم را جمع میکردم و برای همیشه از مدرسه میرفتم. نامرئی بودن هم مزیتهای خودش را دارد.
از آنجایی که کسی نمیتواند من را ببیند، از مدرسه بیرون میروم. آدرس بزرگترین شهر بازی شهر را پیدا میکنم تا به آنجا بروم. من هیجان را بسیار دوست دارم؛ بنابراین فکر نمیکنم اتفاق وحشتناکی بیفتند. مهیجترین وسایل شهربازی را سوار میشوم بدون آنکه کسی من را ببیند و بگوید که سنم برای آن مناسب نیست. پس از آن نیز به خانه میروم تا برای شروع روز بعد انرژی از دست رفتهام را با کمی خوابیدن، جبران کنم.
به راستی که نامرئی بودن یک اتفاق هیجانانگیز است.
انشا با موضوع اگر من…!انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی