انشا درباره تضاد معنایی قلب و مغز
انشا با موضوع تضاد معنایی قلب و مغز به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
انشا تضاد معنایی قلب و مغز
قلب و مغز کلیدیترین اعضای بدن یک موجود زنده چه در انسان، چه در حیوان هستند. به طوریکه نبود یکی حکم مرگ موجودات زنده را امضا میکند.
دو عضو مهم، مکمل و متضاد که از دیرباز در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و گاهی سختترین و ناممکنترین کار دنیا ایجاد توازن میان این دو است.
اصلا کار مغز دودوتا چهارتا کردن است و محاسبه سود و زیان.
تفکر است و سنجیدن تمام جوانب یک موضوع.
سرچشمه منطق است و استدلال آوری.
بالاترین قدرت انسان که تمام قوانین زندگی را تعیین میکند.
نرمش پذیر نیست. فکر میکند و ذهن را مشغول میکند.
مانند ضربدر قرمزی است که روی درهای ورودی به چشم میخورند و مانند تابلو ورود ممنوع عمل میکند.
مبارزه میکند، تا همه جوره مانع به خطا رفتن شود. اما آنچه باعث قدرت تصمیمگیری صحیح با مغز میشود، مطالعه و آموزش است که جهت دهنده خطهای فکری است. اگر درست پرورش نیابد، متحجر میماند و تصمیمات مخرب میگیرد. مثلا عامل وسوسه میشود برای ظلم و ستم و زور با قانونهای خانمانسوز.
در مقابل مغز، قلب است، منشا عشق و محبت، منبع عطوفت و نرمش.
در بعضی مواقع افسار احساسات و هیجانات انسان را در دست میگیرد و اهرم فشار میشود که تاییدش کنید و دنبالش بروید.
سود و زیان نمی شناسد.
شدیدا وابسطه به وجدان است.
در سخت ترین شرایط، شما را مجبور میکند، با دیدن شرایط سخت و ناگوار دیگران، به هر قیمتی شده از خود بگذرید و ناجی شوید.
در زمینههای احساسی مثل عشق، چشمهایتان را کور میکند و گوشهایتان را کر. نمیگذارد ندای مغزتان را بشنوید و نشانههای عاقلانه را ببینید.
در بعضی زمینهها ایثار بیحد و وصف ایجاد میکند، مثل رابطه مادر و کودک، پدر و فرزند.
مثل مواجه شدن با لحظات خطر مثلا در زمانیکه همنوعی را در حال سوختن در آتش یا در حال غرق شدن در آب میبینید. سن و سال نمیشناسد، به دل آتش آب میزنید، برای کمک به دیگران.
محاسبه را کنار میگذارید و قسمت میکنید آنچه که دارید و در حد توانتان است با نیازمندان.
هر انسانی در طول حیات خود به کرات نبرد بین قلب و مغز را تجربه میکند. سرخورده و ناتوان و افسرده میشود، میماند که چگونه خود را از آتش جنگ این دو بخش نجات دهد، گاهی موفق میشود و گاهی چنان گرفتار میماند که روح و روانش بهم میریزد و گاهی سالها و گاهی تا پایان عمر باید تاوان تصیماتی که بر اساس غلبه یکی از آنها بر خود می گیرد را پس دهد. خلاصه اینکه منطق و احساس، مکمل و متضاد هم هستند.
بیشتر بخوانید: لیست انشاهای تضاد معنایی_ دوستان عزیز در صورتی که انشایی با این موضوع نوشته اید می توانید از قسمت نظرات برای ما ارسال کنید.
انشا اختصاصی _ نویسنده: مهتا قیدی